بدست اوردن

واژه نامه بختیاریکا

( بدست آوردن ) پَینیدِن
( بدست آوردن ) ورُندن

جدول کلمات

بدست آوردن
کسب

مترادف ها

win (فعل)
بردن، تحصیل کردن، بدست اوردن، تسخیر کردن، فتح کردن، پیروز شدن، غلبه کردن، فاتح شدن، غلبه یافتن بر

attain (فعل)
دست یافتن، رسیدن، نائل شدن، بدست اوردن، زدن، رسیدن به، تمام کردن

get (فعل)
ربودن، رسیدن، تحصیل کردن، بدست اوردن، حاصل کردن، تهیه کردن، زدن، فهمیدن، فراهم کردن، کسب کردن، تصرف کردن

gain (فعل)
رسیدن، نائل شدن، نائل شدن به، بدست اوردن، پیدا کردن، پیش رفتن، بهبودی یافتن، زیاد شدن، فایده بردن، تسخیر کردن، سود بردن، کسب کردن، فایده دیدن

receive (فعل)
رسیدن، پذیرفتن، جا دادن، بدست اوردن، گرفتن، وصول کردن، دریافت کردن، ستاندن، پذیرایی کردن از

have (فعل)
دانستن، بدست اوردن، جلب کردن، گذاشتن، رسیدن به، داشتن، کردن، وادار کردن، صرف کردن، دارا بودن، بهره مند شدن از، مالک بودن، باعی انجام کاری شدن، در مقابل دارا

acquire (فعل)
اندوختن، بدست اوردن، پیدا کردن، حاصل کردن

earn (فعل)
تحصیل کردن، بدست اوردن، پیدا کردن، کسب کردن، کسب معاش کردن، دخل کردن، درامد داشتن

procure (فعل)
تحصیل کردن، بدست اوردن، خریدن، خرید کردن، جاکشی کردن

obtain (فعل)
بدست اوردن، حاصل کردن، گرفتن، فراهم کردن

reap (فعل)
بدست اوردن، جمع اوری کردن، درو کردن

enter (فعل)
بدست اوردن، وارد شدن، در امدن، ثبت کردن، نام نویسی کردن، داخل شدن، قدم نهادن در، داخل عضویت شدن، پا گذاشتن، تو آمدن، تو رفتن

catch (فعل)
بدست اوردن، درک کردن، گرفتن، جلب کردن، از هوا گرفتن، فهمیدن، دچار شدن به، چنگ زدن، قاپیدن

فارسی به عربی

احصد , احصل علیه , اصبح , اکتسب , اکسب , انجز , حصل , صید , فوز , له

پیشنهاد کاربران

کسب ، اخذ ، دستیابی ، تصرف ، اکتساب ، تحصیل ، ستاندن ، حصول
دستیابی
دشت کردن ( دشت )
meet one's target of
get hold of
صاحب شدن
چیزی را به ملکیت درآوردن
قبضه ، قبضه کردن
در اختیار گرفتن
آنها جزیره قبرس را در اختیار گرفتند.
یعنی چیزی رو بدست بیاریم
garner
کسب ، احراز، اکتساب
گیرآوردن
احراز
حصول
کسب
مالک شدن
Earn را برای بدست آوردن پول میگوئیم و get را در موارد دیگر بکار میبریم
البته این نظر شخصی منه!!
درجول : اکتساب
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس