تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در زمان مقرر، در وقت معین ✅ مثال معیار: بی ارادۀ خدا برگ از درخت نمی افتد، ما هم در زمان مقرر/در وقت معین می رویم. ❌مثال غیرمعیار: بی ارادۀ خدا برگ ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آغاز کردن بحث شروع کردن بحث باز کردن بحث ( گرته برداری )

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بازار سیاه ( گرته برداری ) بازار غیرقانونی خرید و فروش غیرقانونی

پیشنهاد
٠

عواطف ( احساسات ) کسی را جریحه دار کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بنیه apple fritter بنیه سیب

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مقاله معادل های tend to بالاخره تکلیف ما با tend to چیست؟

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

It tends to be inflexible. کمابیش انعطاف ناپذیر می نماید.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خلوص نیت

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ته لهجه

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تهدید به اعتصاب

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توجه کنید free speech آزادی بیان اما free press مطبوعات آزاد

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

پاویون ورزشی: به ساختمانی در مجاورت زمین های ورزشی گفته می شود که برای تعویض لباس و نفس تازه کردن استفاده می شود و اغلب دارای ایوانی برای تماشاگران ب ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دوستانی که onboarding رو ۲ خط کامل ترجمه کردند حتماً فرق definition با ترجمه را بخوانند بعد کامنت بگذارند.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تماس با ما با ما در تماس باشید/با ما تماس بگیرید

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پخش کننده رسانه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خارج کردن از بایگانی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

لحظه ای live location موقعیت مکانی لحظه ای

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برقراری تماس

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد

بازگشت ناپذیر This action can't be undone.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پناه گیری در منزل پناه گیری در خانه هدف اینه که شخص از جایی که توش هست بیرون نیاد تا در معرض خطر ( سیل، طوفان، همه گیری بیماری . . . ) قرار نگیره.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

از نسل . . . . بودن . These are the descendants of the first wheel این ها از نسل همین چرخ اولیه هستند.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

ضربه هوایی ( اصطلاح بیسبال )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گاه به گاه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

به اصطلاح مثال: Activities thought of as feminine such as cooking فعالیت های به اصطلاح زنانه نظیر آشپزی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اضراب آور life can be trying

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

شلکس کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فکر و خیال کردن پیش از اینکه �overthinking� این قدر سر زبان ها بیفتد، ماها �فکر و خیال� می کردیم و به کسانی که دچار این عارضه بودند می گفتیم: �این قد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

✅وب گیر وام واژۀ انگلیسیِ "وایرال" ( viral ) در توصیفِ ویدئویی به کار می رود که به سرعت در سراسرِ اینترنت منتشر شده و خیلی ها آن را دیده اند: این وید ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیش خرید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

املاح معدنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

از درجه اعتبار ساقط شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به تناسب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نیاز مبرم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به گفتگو پرداختن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تمام و کمال

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

توأم با

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دفترخانه رسمی منبع: وبسایت وزارت امور خارجه ایران

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مشتمل است بر . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

‏برای red flag معادل فارسی می خواهید؟ "زنگ خطر"! ❇️‏ "این همه زنگ خطر رو دیدی و توجه نکردی؟" ❇️‏ "پرخاشگری یه زنگ خطره. " ❇️‏ "خیلی زنگ خطر داره. به ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

"داورِ مَرضی ُالطرفین" کسی است که هر دو طرفِ قرارداد برای رفعِ اختلافشان داوری اش را قبول دارند. این اصطلاح معمولاً در متنِ قراردادها به کار می رود. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اعادۀ ذکر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

کترینگ؟ کیترینگ؟ کِیترینگ؟ واژهٔ catering در زبان انگلیسی به معنای "تدارک غذا و نوشیدنی به شیوهٔ حرفه ای در داخل یا خارج از اماکنی مانند مهمان خانه ه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مخصوص قسمت اداری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

محاضر رسمی محلی منبع: وبسایت وزارت امور خارجه ایران

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کوتاه سخن اینکه . . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ضرب آهنگ کندی دارد / جنب وجوش ندارد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

‏"اعادۀ حیثیت" به کسی درست است نه از کسی؛ زیرا اعاده یعنی بازگرداندن و چیزی را به کسی بازمی گردانند، نه از کسی. ‏‏✅صحیح: در دادگاه حیثیت خودش را اع ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

✅�غیرذلک�، به معنای �جز آن�، با همین املا و بی فاصله نوشته می شود. ❌�غیره و ذلک� یا �غیر و ذلک� املای نادرستِ این عبارت است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وعدۀ دیدار منبع: پرویز ناتل خانلری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

نظر به مثال: For our purpose of نظر به اهداف . . . . . .

١