Late that night, when Jodi read the memo in full, the moral stakes of the investigation suddenly transformed and expanded. What had once been a historical corrective suddenly seemed a far more urgent pursuit. منظورش مسئولیت اخلاقیه؟؟
Boies threw Maerov what looked like a bone on the personnel file. معنی لفظی این میشه که :بویِز برای مائروف چیزی شبیه به استخوان در پرونده ی پرسنل پرتاب کرد. ولی مفهومش پیچیده است.
Reputation management is the practice of influencing stakeholder perceptions and public conversations about an organization and its brands . حالا این کلمه چه معادلی براش مناسبه؟
A headline-grabbing statement or activity is one that is intended to attract a lot of attention, especially from the media . e.g. be a leader by a headline-grabbing way. شما چه معادلی رو مناسب می دونید؟
این جمله تو کانتکستی بود که دیگران به درخواستهاش جواب رد داده بودند. حالا معنی distant suitاینجا رو اصلا نمی فهمم که چه تشبیهی هست؟ He seemed like a distant suit relegated to the sidelines.
تو قوانین امریکا گویا consume lawyer or attorneys هستند . که حامی حقوق موکلا دربرابر وکیل های خاطی هستند. ولی نمیدونم توفارسی چه طور ترجمه کنم که مفهوم رو برسونه