یویو - جزئیات مدال‌ها

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lawyering: وکالت

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flaming red hair: موهای قرمز آتشین

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

upward slanted eyes: چشم های بادومی

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jak o' lantern: کدو تنبلِ تراشیده و روشن شده با شمع ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

paddleboarder: پاروزن

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lushly: پُربار، سرسبز، انبوه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a single word: حتی یک کلمه

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

d and c: D and C [پزشکی] دی اند سی ( = باز ک ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

callow: جوان و بی تجربه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gray: سفید شدن مو

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

correspondent author: نویسندهٔ مسئول

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ctrwa: “Central Texas Romance Writers of A ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

humph: پوف! اوف!

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

birthmark: لکه یا خال مادرزادی

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

acne: جوش

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mole: خال ( گوشتی )

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i hear you: متوجهم

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hold tight: Hold it tight سفت بگیرش

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tuck in: Tuck it in بلوزتو بکن تو شلوارت

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

freckle: کک و مک

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

baby blues: ۱. چشم های آبی ۲. افسردگی پس از زای ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fill me in: تعریف کن ببینم چی شده

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sweet sixteen: جشن sweet sixteen یکی از مراسم های ...

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jak o' lantern: کدو تنبلِ تراشیده و روشن شده با شمع ...

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a single word: حتی یک کلمه

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lushly: پُربار، سرسبز، انبوه

٢ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

uh oh: واویلا

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chatterbox: وراج

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nerd: بی عرضه

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

asshole: معنی نفرت انگیز رو هم میده

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

idiot: احمق

٣ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dune buggy: ماشین شن نورد

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cowlick: کاکُل

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unerring: تیزبین unerring gaze نگاه تیزبین

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wake up call: تلنگر هشدار جدی

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cut down on something: کم کردن از

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hit home: تأثیر عمیق گذاشتن به دل نشستن

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

caught my eye: توجه ام رو جلب کرد

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cope with something: کنار آمدن با

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stumble upon: Stumble upon ( something ) به طور ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come cross: Come across ( something ) تصادفی ب ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beloved: معشوق

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lover: عاشق

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ctrwa: “Central Texas Romance Writers of A ...

٣ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

correspondent author: نویسندهٔ مسئول

٣ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it's beneath my dignity: �در شأن من نیست� it's beneath my di ...

٣ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rejection: طرد

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

with attitude: با اعتماد به نفس با خودباوری

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

double ds: double Ds سینه های بزرگ

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pink lemonade: لیموناد صورتی نوشیدنی خوشمزهٔ نسبت ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

for the most part: اغلب بیشتر عمدتا غالبا معمولا

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

trigger mechanism: مکانیسم ماشه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

snapback mechanism: مکانیسم ماشه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hurt people hurt people: انسان زخم خورده، به انسان ها زخم می ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

retrieval system: سیستم اطلاعاتی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tabby cat: گربه پلنگی گربه راه راه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

jalapeo: �فلفل هالاپینیو� نوعی فلفل سبز تند ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mole: خال ( گوشتی )

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what's your twenty: لوکیشن بده

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

are you decent: یا الله گفتن موقع ورود به جایی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

callow: جوان و بی تجربه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gray: سفید شدن مو

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tuck in: Tuck it in بلوزتو بکن تو شلوارت

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

freckle: کک و مک

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

birthmark: لکه یا خال مادرزادی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

acne: جوش

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

baby blues: ۱. چشم های آبی ۲. افسردگی پس از زای ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fill me in: تعریف کن ببینم چی شده

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i hear you: متوجهم

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hold tight: Hold it tight سفت بگیرش

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's your twenty: لوکیشن بده

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

haworthia fasciata: هاورتیا گورخری

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

by myself: به تنهایی I'm not going out there b ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

propose: We propose to leave early tomorrow ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

professionally: در حرفه یِ خود، مطابق ضوابط حرفه ای

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rbc: شمارش گلبول های قرمز

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

holding company: در متون حسابداری به معنای مادر تخصص ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

peds: در متون پزشکی مخفف پدیاتریک است. ا ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

allusion: آیین کهن

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

employee engagement: تعهد شغلی ( تعامل کارکنان مبتنی بر ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

re expedition: ارسال مجدد

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

noncondescending: نامعقول

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

developing countries: کشورهای در حال توسعه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hurt people hurt people: انسان زخم خورده، به انسان ها زخم می ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

retrieval system: سیستم اطلاعاتی

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tabby cat: گربه پلنگی گربه راه راه

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

buttercup: عزیزم

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jalapeo: �فلفل هالاپینیو� نوعی فلفل سبز تند ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rejection: طرد

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

with attitude: با اعتماد به نفس با خودباوری

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

double ds: double Ds سینه های بزرگ

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

preyer hall: نمازخانه

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

for: در قبال

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

upon: ۱. رویِ، بر رویِ، بر ۲. در ۳. به ۴. ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

far from being: نقش: حرف اضافه ( preposition ) 🔅 ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

break even point: نقطه تسویه، زمانی است که درآمد و هز ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

tangled: موی گره خورده

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

branch: شاخه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

might: چه بسا

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

weirdo: عجیب غریب

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bestie: رفیق صمیمی

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

stat: فوری این اصطلاح، مخفف لاتین Statim ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

cash flow: جریان نقدینگی، مقدار پولی است که وا ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

consist of: Consist of 📌 نقش: فعل 📌 معانی: 1 ...

٢ ماه پیش

مدال‌های یویو