یویو - جزئیات مدال‌ها

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

time to love: دوران عاشقی

٣ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ هفته پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fear of being forgotten: ترس از فراموش شدن

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

love failure: شکست عشقی

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

avoidant attachment style: الگوی دلبستگی اجتنابی

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

for once: یک بار

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

all at once: ناگهان

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

chance: مجال، فرصت

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

craniology: جمجمه شناسی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

to be soft in the head: عقل خود را از دست دادن

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

revelation: افشا

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

resignation: استعفا

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hemorrhagic: خونریزی غیرطبیعی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

haunted house: خانه ارواح، خانه روح زده

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

about: ۱. تقریباً، در حدودِ ۲. دربارهٔ، در ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

damn: کوفتی، لعنتی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

liquidation: در متون حسابداری به معنای تصفیه - ا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

scandal: رسوایی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

self directed: خود رهبر، خودگردان

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

by: ۱. نزدیکِ، کنارِ ۲. از نزدیک، ازکنا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inadvertently: ناخواسته، ندانسته

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

afraid: She was afraid to make him angry. ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

self harm: خودآسیب زنی/ خودزنی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hard air: Hard air اصطلاحیست که به شیشه های خ ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

for all that: با وجود همه اینها، به رغم همه اینها ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

branch: شاخه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

boston fern: سرخس بوستون

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

go for a swim: به شنا رفتن

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

national sleep foundation: NSF یا �بنیاد ملی خواب� سازمانی ناس ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i was not yesterday: موهام رو توی آسیاب سفید نکردم

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gene sequencing: ( ژنتیک ) توالی یابی ژن ( ها )

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

norfolk island pine: کاج مطبق

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

usb: USB: Universal serial bus گذرگاه سر ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

replay sth in one's mind: چیزی را مرتب در ذهن مرور کردن دربار ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

represent sb as sth: کسی را به عنوان . . . معرفی کردن کس ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

air chilled: اصطلاح "air - chilled" در صنعت گوشت ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spider plant: گل گندمی یا عنکبوتی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bird's nest fern: سرخس لانه پرنده

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

chamaedorea elegans: نخل شامادورا

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

a flesh wound: زخم/ جراحت سطحی

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cartography: نقشه نگاری

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

capitalization: سرمایه گذاری بلندمدت

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

independence: ناوابستگی استقلال

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

OTC: دارو هایی که نیازی به نسخه ندارند ( ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

happy ending: پایان خوش

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

greenness: ۱. سرسبزی، خرمی ۲. تازگی، شادابی ۳. ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bulkhead: طاق نما

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sundowning: سندروم غروب آفتاب این سندروم اغلب د ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

levity: بی تفاوت

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

well enough: She sings well enough, but. . . ❌ ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cna: دستیاران پرستاری خبره آن ها از لحاظ ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

once in a lifetime: یک بار در کل زندگی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pulse oximeter: پالس اکسیمتر یک دستگاه کوچک که به ا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

out of habit: از رویِ عادت

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

centrality: مرکزگرایی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

simmering: جوشاندن ملایم ( در فرایند آشپزی )

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

first of all: پیش از هر چیز. . . Example: First ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tough love: نشان دادن اینکه کسی برایتان مهم است ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

saga: حماسه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sip: با جرعه کوچک نوشیدن I sip some wat ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pardon my french: بی ادبی منو ببخش

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unjust: در متون سیاسی به معنای ناعادلانه اس ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

by herself: I don't like leaving my mom by hers ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

self assurance: خویشتن باوری

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

as regards: As regards 📌 نقش: �حرف اضافه/ prep ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

index: نمایه، شاخص

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

intangible: در متون حسابداری به معنای نامشهود ا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

basics: مبانی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

recruitment: تجدید قوا

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

resign: The chairman has resigned to make w ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

old habits die hard: تَرْکِ عادت موجبِ مرض است

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

scapegoat: کسی که به خاطر اشتباهات دیگران مجاز ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

debt: بدهی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

parent company: در متون حسابداری به معنای شرکت مادر ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

once or twice: چندبار

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

minority interest: در متون حسابداری به معنای سهم اقلیت ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

merger: در متون حسابداری به معنای ادغام است ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

matching principle: در متون حسابداری به معنای اصل تطابق ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

consist in: Consist in 📌 نقش: فعل 📌 معانی: 1 ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

brownfield: نواحی متروکه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

keep up with someone: پا به پای کسی کار کردن

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

concerning: حرف اضافه 📌 معنا: �درباره ی. . . ، ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

self denial: انکارِ خویشتن

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dividend: در متون حسابداری به معنای سود تقسیم ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tycoon: سرمایه دار

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cab: از کلمات اختصاری پرستاری به معنی فش ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

creditor: بستانکار - طلبکار

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stop: We stopped to eat. 🔸 برای صرفِ غذ ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

open old wounds: داغ دل ( کسی ) را تازه کردن، تجارب ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

confirmation bias: سوگیریِ تأیید

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tourniquet: رگ بند نوار محکم و سفتی که برای کنت ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

with respect to: With respect to 📌 نقش: �حرف اضافه/ ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

due diligence: در متون حسابداری به معنای حساب های ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

out of reach: نامیسر، ناممکن

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

essential oil: روغن اسانسی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in a manner of speaking: گفته می شود Example: He's a farmer ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stat: فوری این اصطلاح، مخفف لاتین Statim ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

struggle with: دست وپنجه نرم کردن با، مقابله کردن ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

regime: رژیم

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

maturity: در متون حسابداری به معنای سررسید اس ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

catheter: کاتتر هر لوله انعطاف پذیر و توخالی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rebut: رد کردن ادعا با مدرک

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

over and above: افزون بر . . . Example: He promise ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

regarding: درباره یِ. . . ، ناظر به . . . . E ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

consist of: Consist of 📌 نقش: فعل 📌 معانی: 1 ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fbs: Fast Blood Sugar: قند خون ناشتا

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cool: آرام بخش

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

provision: ذخیره انباشته

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gearing: اهرم

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reintegration: دوبار گنجاندن

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reintegration: دوباره گنجاندن صحیح است

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

refresher: بازنگری

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

safely pass every path: از هر گذر، آسوده بگذر

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

prudence principle: محافظه کاری

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unethical: عدم انطباق با استانداردهای مورد تای ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

going concern principle: در متون حسابداری به معنای اصل تداوم ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

at speed: با سرعت

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

load: دستگاه یا دستگاه های الکتریکی که از ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

free range: [مرغ و تخم مرغ] رسمی، محلی، خانگی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ultrasound: اولتراسوند یک روش تصویربرداری که در ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

supply chain: زنجیره تأمین، فرآیند تولید و توزیع ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

deferred: معوق

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

above all: بالاتر از همه، از همه مهم تر Exampl ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rehabilitate: اعاده حیثیت

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

braising: پختن در آب کم

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

affiliate: وابسته - مرتبط - علاقه مند

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

liability: در متون حسابداری به معنای بدهی ( تر ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tainted: آلوده

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

collective life: زندگی جمعی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

collaborative planning: برنامه ریزی مشارکتی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

city sprawl: پراکنده رویی شهری

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

city logistics: لجستیک شهری

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

prayer is no more than serving mankind: عبادت به جز خدمت خلق نیست به تسبیح ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

a little bell: زنگوله

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

you are missing: گم شدی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

you are missed: جات خالی جات خالیه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

it's dog eat dog put there: خر تو خره شیر تو شیره

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

psychological trauma: ضربهٔ روانی، ضربهٔ هیجانی، آسیب هیج ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

a gaping wound: زخم عمیق، جرراحت عمقی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

axial map: نقشه محوری

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

automated fare collection systems: سیستم های جمع آوری خودکار کرایه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

auto regressive integrated moving average: مدل خودهمبسته میانگین متحرک یکپارچه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

asset transfer: انتقال سرمایه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

breeding success: موفقیت تولید مثل

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bottom up planning: برنامه ریزی از پایین به بالا، برنام ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

biophyllic: بیوفیلیک

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

communal forests: جنگل های همگانی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

colortherapy: رنگ درمانی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

collector roads: جاده های مواصلاتی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

compatibility matrix: ماتریس سازگاری

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

compact texture: بافت فشرده

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

communicative planning: برنامه ریزی ارتباطی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cost tracker: ردیابی هزینه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cost index: شاخص هزینه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

l and d: کار و تحویل

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

basic metabolic panel: پانل یا آزمایش متابولیک پایه گاهی ا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

therapy iv: تزریق داخل وریدی از این روش برای ان ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

saline lock: سالین لاک یک روش پزشکی که در آن یک ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

uribalysis: آزمایش ادرار آزمایش ادرار رایج که م ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nurse anesthetist: پرستار بی هوشی پرستار بیهوشی دارو ه ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nursing informatics: انفورماتیک پرستاری در انفورماتیک پر ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

oncology nursing: پرستاری انکولوژی در این حرفه؛ از بی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

my prayer was answered: دعایم مستجاب شد

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

down with someone: یعنی دوست بودن با کسی رابطه داشتن ب ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

confidence level: سطح معنی داری، سطح اطمینان

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

conceptual frameworks: چارچوب های مفهومی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

competitive economy: اقتصاد رقابتی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

label feeling: نامگذاری کردن احساسات

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

automatic hollow blow moulding machine: دستگاه خودکار قالب گیری دمشی توخالی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cost tracker: ردیاب هزینه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

so go all in: متعهدانه عمل کنید با تمام وجود عمل ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

to kick a habit: کنار گذاشتنِ عادت

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lightning arrestor: برق گیر دستگاهی که از یک جزء الکتری ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

power factor: ضریب توان

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

throwing out the baby with the bathwater: همه را به یک چشم دیدن کار سودمندی ن ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

communal forest: جنگل های عمومی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

blame shifting: نوعی دست کاری روانی به معنی در رفتن ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

paediatrioian: متخصص اطفال

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

upon: ۱. رویِ، بر رویِ، بر ۲. در ۳. به ۴. ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

water leaching: آبشویی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

endocrinology: اندوکرینولوژی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

amputate: قطع کردن عضو

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ftp: FTP اینترنت اِف تی پی، پروتکل انتقا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

atelier: آتلیه

١ ماه پیش

مدال‌های یویو