یویو - جزئیات مدال‌ها

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's a bummer: ۱. چه بد شد ( که ) ، خیلی بد شد ( ک ...

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep up with someone: پا به پای کسی کار کردن

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

for: در قبال

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

slow and steady: آهسته و پیوسته

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take a beat: برای مدتی از انجام کاری دست بردارید

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pipits: پیپت ها یا ناخن درازها نام سرده ای ...

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

handwriting in curling: خط شکسته انگلیسی خط پیوسته انگلیسی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

i don't like leaving my mom by herself: خوشم نمیاد مامانمو تنها بذارم

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

i'm stepped on: اینم یک اصلاح عامیانه هست به این مع ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

water lilie: نیلوفر آبی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

poem sequence: شعر دنباله دار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

route map: نقشه ای که مسیرها و جاده ها را نشان ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

pilgrims' way: pilgrim way، مسیر استانداردی که زا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

imprinted memories: حافظه های ثبت شده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

not long after: Soon after کمی بعد، اندکی پس از آن، ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

be awed by sth: از چیزی بهت زده شدن/بودن.

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

kiss up to sb: مَجیز کسی را کفتن تملق کسی را کفتن ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

heartbreakingly: به طرز دلخراشی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

you're like: مثل این است که می گویی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

over again: 📌 نقش: �قید/ adverb� 📌 برابرنهاد: ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

recording device: ضبط کنندهٔ صدا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

true northern spirit: a sense of resilience, duty, and pe ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

history book: کتاب تاریخ

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

systemic racism: نژادپرستی ساختاری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

the world’s water supplies: ذخایر آبی جهان

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

songline: dreaming track مسیر رویایی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

songlines: مسیرهای پیاده روی بومیان

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

trail officer: پلیس راهور

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

voltage collapse: سقوط ولتاژ

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

over or under: 📌 نقش: �قید/ adverb� 📌 برابرنهاد: ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

the three of you: شما سه نفر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

have time for someone: ❌ وقت داشتن ✅ حوصله داشتن Example: ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

abuse will result in prosecution: استفاده بی مورد پیگرد قانونی دارد.

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

abuse will result in prosecution: استفاده بی مورد پیگرد قانونی دارد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

massage nodes: گره های ماساژ

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

be sorry: ❌ متأسف بودن ✅ معذرت خواستن Example ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

heavy dose: مقدار زیاد

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cpre: Campaign to Protect Rural England ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

struggle with: دست وپنجه نرم کردن با، مقابله کردن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

benign neglect: رها کردنِ ( چیزی ) به امان/ امید خد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

maturity: در متون حسابداری به معنای سررسید اس ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blackbird: توکای سیاه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wood pigeon: کبوتر جنگلی یا طوقی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rspb: انجمن سلطنتی برای حفاظت از پرندگان ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bird garden: باغ پرندگان

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bereft of: ۱. فاقدِ، بدونِ ۲. بی بهره ( از ) ، ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be bent double: ( از شدت در د، خنده و غیره ) به خود ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bellflower: گل استکانی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

black eyed susan: گل کوکب

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

daisy: گل مینا صحیح است

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

canna: گل اختر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ixora: گل شعله جنگل

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fuchsia: گل گوشواره

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aster: گل ستاره ای

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

columbine: گل تاج الملوک

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lantana: شاه پسند ( نوعی گیاه )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cherry blossom: شکوفه گیلاس

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

long tailed tit: چرخ ریسک دُم دراز ( نوعی پرنده )

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

measuring anti muslim attacks: "MAMA" مخفف "Measuring Anti - Musli ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

particularly: 1 ) به ویژه 2 ) به طور ویژه 3 ) بسی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

laughing out loud: LOL: از خنده پاره شدم

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on an empty stomach: با شکم گرسنه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in the space of: در عرض

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pit: دام

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

have the belly of: دل و جرئت ( کاری را ) داشتن

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

on an empty stomach: با شکم گرسنه

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be struck with: دچار شدن به، مبتلا شدن به

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

self realization: تحققِ ذات

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

the way: آن طور

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

drama queen: کولی بازی درآوردن، غرغرو

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take practice: نیاز به تمرین داشتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the backbone of sth: محور اصلی چیزی رکن چیزی رُکنِ رَکی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be hanging by a thread: به مویی بند بود به مویی بسته بودن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clear one's throat: صدای خود را صاف کردن سینهٔ خود را ص ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

twentysomething: ( آدم ) بیست و چند ساله، بیست سی سا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

play twenty questions: بیست سؤالی بازی کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

OF: ۱. ـــِـ ( =کسرهٔ اضافه که در خط فا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reopen old wounds: داغ دل ( کسی ) را تازه کردن، تجارب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

placental mammals: پستانداران جفت دار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

open old wounds: داغ دل ( کسی ) را تازه کردن، تجارب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fbs: Fast Blood Sugar: قند خون ناشتا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a flesh wound: زخم/ جراحت سطحی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

apperception: اندریافت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

three d: [فیلم سینمایی و مانند آن] سه بعدی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in three d: سه بعدی به طور سه بعدی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a common thread: خصیصهٔ مشترک وجه مشترک ویژگی مشترک

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be on the threshold of sth: در آستانهٔ چیزی قرار داشتن، در آغاز ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a dirty throat: خشکی گلو

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be a turn on: باحال بودن، حال دادن

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

by: ۱. نزدیکِ، کنارِ ۲. از نزدیک، ازکنا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

psychological trauma: ضربهٔ روانی، ضربهٔ هیجانی، آسیب هیج ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inexpensively: مقرون به صرفه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pestilent: ۱. مزاحم، آزارنده، اعصاب خرد کن ۲. ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to some extent: تا اندازه ای تا حدودی تا حدی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cumbria: کامبریا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a gaping wound: زخم عمیق، جرراحت عمقی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be in good odour with sb: مورد لطف/عنایت کسی بودن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what's the odds of: فایده اش چیه که. . . ؟ He will do i ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on the piano: با پیانو

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

at the piano: پشت پیانو، پیانو زدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crime rate: میزان جرم و جنایت

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in the twenties: ۱. در دههٔ بیست ۲. [درج حرارت و مان ...

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bereft of: ۱. فاقدِ، بدونِ ۲. بی بهره ( از ) ، ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have the belly of: دل و جرئت ( کاری را ) داشتن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be bent double: ( از شدت در د، خنده و غیره ) به خود ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

empty promises: وعده های پوچ

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

austerity: ۱. پرهیزگاری، زهد، پارسایی، ریاضت ۲ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

redcar: رِدکار، شهرکی در انگلستان

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as always: طبق معمول مثل همیشه چنان که

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

neck of the woods: ۱. اینجا ها، این طرف ها، این دور و ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

walk sb through sth: ۱. کسی را رفته رفته با چیزی آشنا کر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wound dressing: مرهم

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

find one's feet: جا افتادن، راه و چاه را یاد بگیریم

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

emotional pull: کشش عاطفی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shell suit: لباسِ راحتی، لباسِ خانه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

axed: معنی �رد شدن� هم میده. the proposa ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

region of law: قانون سالاری صحیح است.

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

market penetration: نفوذ در بازار، فرآیند افزایش سهم با ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

all but: به جز. . . Example: The general wa ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

self deliberation: خویشتن نگری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

once and for all: یک بار برای همیشه Example: We have ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

go for: to go for= to like/ to choose پسند ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

up to: تا. . . Example: During the floods ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

self expression: اظهارِ وجود

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reflect that: فکر کردن که با خود فکر کردن که

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

obliger: متعهد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

retest: بازآزمایی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

holiday cards: کارت تبریک تکه کاغذ با کیفیتی است ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

say you saw me not: شتر دیدی ندیدی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

since the dawn of time: از دیرباز

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

since the dawn of time: از ازل

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cherry blossom: شکوفه گیلاس

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lantana: شاه پسند ( نوعی گیاه )

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ixora: گل شعله جنگل

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

black eyed susan: گل کوکب

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bellflower: گل استکانی

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

power hungry: قدرت طلب

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

beeline: یک راست به سراغ کسی/چیزی/جایی رفتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

corridors of power: ( سیاسی ) مراکز قدرت، مراکز تصمیم گ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

burnout: خستگی مفرط

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

just balance doesn't mean: ❌ چون. . . . معنی اش این است که. . ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

relational awareness: آگاهی رابطه ای آگاهی ناظر به رابطه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

composition: ترکیب بندی سازماندهی، طراحی یا قرا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

stress management: مدیریت استرس مدیریت فشار روانی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

water supply: ۱. سیستم آب رسانی ۲. آب لوله کشی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

supreme court: دیوان عالی کشور

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

an old chestnut: جوک تکراری، شوخی نخ نما

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

keep sb posted: , کسی را در جریان گذاشتن، کسی را ب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

it's not my thing: رد کردن پیشنهادی که دوستش نداری

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

voltage frequency: فرکانس ولتاژ

٤ ماه پیش

مدال‌های یویو