تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

[معنای استعاری] بده بستان، دادوستد

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

جاخالی دادن، این سو و ان سو رفتن، از مسیرِ پرتاب چیزی به سرعت کنار رفتن، سر دزدیدن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

جدّوجهد

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

[قید] اساساً، به کنه موضوع که نگاه کنید، از بیخ وبن، ذاتاً

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تجلیات

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مبتلابه شدن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تأملات درونی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به دلیل نبود/عدم کلمه ای بهتر

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

[در مورد کتاب، فیلم، نشریه، مقاله و. . . ] چاپ یا انتشار

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پیچ وتاب، فراز و فرود، پیچ وخم، چین و شکن، شکنج، پیچیدگی

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مایه، عیار، اسطقس

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کم دانشی، بی مایگی، بی هنری

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نودانشجو، نودانش آموز

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ظرایف

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

محمل

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

فوت کوزه گری، لِم کار، پف کاسه گری

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شکسته بسته و سردستی/سرسری کار کردن، سرهم بندی /سمبَل/ماست مالی کردن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شکسته بسته و سردستی/سرسری کار کردن، سرهم بندی /سمبَل/ماست مالی کردن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

طرح بندی، اسلوب بندی، طرح ریزی، طرح چینی، آرایش، سازمند کردن، منظم کردن، مرتب کردن، سازمان یافته کردن، اسلوبمند کردن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بی محابا و بی هیچ غایتی

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دل مشغول کردن، موجبات دل مشغولی/تفنن/سرگرمی را فراهم کردن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

چیزی را به شور و وجد آوردن

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بی پروا، بی التفات، بی اعتنا، سربه هوا، بی محابا، پردل، متهور، نترس، بی پرده، بی دریغ، بی کله، بی باک، پرجگر، بی آزرم

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

احیاناً

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

سرگذشت، فراز و نشیب زندگی، شرح حال، حکایت زندگی، حسب حال

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نظام حاکم بر امور

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیش شخصی سازی

پیشنهاد
٠

زبان شناسی ریاضیاتی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تخم چیزی/حسی را در دل کسی کاشتن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد

دست دو، استوک

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بدون اراده، ازخودبیخود، شوریده، درحالت خلسه، شیفته، شیدا، واله، مدهوش، حیران، سرگشته، بی خبرازخود

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بدون اراده، ازخودبیخود، شوریده، درحالت خلسه، شیفته، شیدا، واله، مدهوش، حیران، سرگشته، بی خبرازخود

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

مثل همینی که مردم دیگه محصولات شرکت میهن رو نمی خرن و ناله شون رو درآوردن : ) )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسی که معیارهای دوگانه دارد

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موهبت ها، نعمات، هدایا

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیشبرد مثال: progress on targets: پیشبرد اهداف

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

[تردید، فکر، شک] آزارنده

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از چیزی عبور/گذر کردن/گذشتن، چیزی را پشت سر گذاشتن، دورانی را گذراندن/طی کردن مثلاً می گن: مردم از اصطلاح طلب ها عبور کرده اند.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قرابت، خویشی، تقارب، تقرب، مؤانست، مودت، علقه، بستگی، آمیزش، انس، الفت، موالفت، مانوس شدن، انس گرفتن، دمساز شدن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

[استعاری] زنجیره، سریال، کاروان، قطار، قافله، ستون، ریسمان

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیاپی، پی درپی، دمادم، متواتر، متوالی، مداوم، مستمر، علی الاتصال، علی الدوام، لاینقطع، متصل، یکریز، یک بند، مسلسل، دم به دم، لحظه به لحظه، هماره، همو ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

پیاپی، پی درپی، دمادم، متواتر، متوالی، مداوم، مستمر، علی الاتصال، علی الدوام، لاینقطع، متصل، یکریز، یک بند، مسلسل، دم به دم، لحظه به لحظه، هماره، همو ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

[گیاه شناسی] شپشک

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

System and Organization Controls ضوابط کنترل خدمات سازمان

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

[شلوار] دمپاگشاد

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

[قید] تازه مثال: من که راه افتادم، تازه تصمیم گرفت به من زنگ بزند.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

X is about Y ترجمه ی صحیح: اصل و اساس "الف"، "ب" است. "الف" در اصل یعنی "ب". ترجمه ی اشتباه ( گرته برداری بی معنا از انگلیسی ) : "الف" درباره ی ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

X is about Y ترجمه ی صحیح: اصل و اساس "الف"، "ب" است. "الف" در اصل یعنی "ب". ترجمه ی اشتباه ( گرته برداری بی معنا از انگلیسی ) : "الف" درباره ی ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Gross Written Premium حق بیمه ی ناخالص صادره

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ازآب وگل درآمده