autochthonous


معنی: بومی، محلی، جابجا نشده، ذاتی
معانی دیگر: تشکیل شده یا ایجاد شده در محل خود

جمله های نمونه

1. Autochthonous or allochthonous, may be important in the total metabolic system of lakes and streams.
[ترجمه گوگل]اتوکتون یا آلوکتون ممکن است در سیستم متابولیک کل دریاچه ها و نهرها مهم باشد
[ترجمه ترگمان]autochthonous یا allochthonous ممکن است در سیستم متابولیک کلی دریاچه ها و نهرها کار مهمی داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The autochthonous mainly includes the argillaceous deposit.
[ترجمه گوگل]اتوکتون عمدتاً شامل نهشته آرژیلاس است
[ترجمه ترگمان]The عمدتا شامل سپرده argillaceous است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The fetish objects of ancient or autochthonous religions can be quite unprepossessing, or positively ugly.
[ترجمه گوگل]اشیاء فتیش ادیان باستانی یا خودگردان می توانند کاملاً غیرقابل پیش بینی یا به طور مثبت زشت باشند
[ترجمه ترگمان]خرافات باستانی مذاهب کهن یا autochthonous می تواند بسیار زننده و یا به طور مثبت زشت باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Whether autochthonous or allochthonous, may be important in the total metabolic system of lakes and streams.
[ترجمه گوگل]چه خودتون یا آلوکتون، ممکن است در سیستم متابولیک کل دریاچه ها و نهرها مهم باشد
[ترجمه ترگمان]چه autochthonous یا allochthonous، ممکن است در سیستم متابولیک کلی دریاچه ها و نهرها کار مهمی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. As the pathogen of Cholera, Vibrio cholerae are autochthonous microbial communities in aquatic environments.
[ترجمه گوگل]Vibrio cholerae به عنوان پاتوژن وبا، جوامع میکروبی خودکتون در محیط های آبی هستند
[ترجمه ترگمان]به عنوان پاتوژن ها وبا، Vibrio cholerae جوامع میکروبی را در محیط های آبی مورد استفاده قرار می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The first autochthonous case was identified on Jan 2 nd.
[ترجمه گوگل]اولین مورد خودگردان در 2 ژانویه شناسایی شد
[ترجمه ترگمان]اولین مورد autochthonous در جان ۲ ژانویه شناسایی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Migrant rural workers, as the main carriers of autochthonous culture(sentence dictionary), have broken away from the traditional way of living.
[ترجمه گوگل]کارگران روستایی مهاجر به عنوان حاملان اصلی فرهنگ خودگردان (فرهنگ جملات) از شیوه زندگی سنتی جدا شده اند
[ترجمه ترگمان]کارگران روستایی مهاجر، به عنوان حاملان اصلی فرهنگ autochthonous (فرهنگ لغت)، از روش سنتی زندگی جدا شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The trend showed that the autochthonous energy dominated in the upstream and the input of allochthonous energy dominated in the downstream.
[ترجمه گوگل]روند نشان داد که انرژی اتوکتون در بالادست و ورودی انرژی آلوکتون در پایین دست غالب است
[ترجمه ترگمان]این روند نشان داد که انرژی autochthonous در بالادست و ورودی انرژی allochthonous در پایین دست جریان دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This tongue causes the flat autochthonous beds below to appear arched upward because of velocity pull - up.
[ترجمه گوگل]این زبانه باعث می‌شود که تخت‌های اتوکتون مسطح زیر به دلیل بالا رفتن سرعت، قوس‌دار به‌نظر بیایند
[ترجمه ترگمان]این زبان سبب می شود بس تر تخت مسطح پایین به علت کشش شتاب به بالا قوس یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Sardinia has a pretty rich heritage of autochthonous grapes and the ones introduced in the past centuries by the people who controlled its dominion, are now considered as local grapes.
[ترجمه گوگل]ساردینیا دارای میراث بسیار غنی از انگورهای خودگردان است و انگورهایی که در قرن های گذشته توسط مردمی که سلطه آن را کنترل می کردند معرفی شده اند، اکنون به عنوان انگور محلی در نظر گرفته می شوند
[ترجمه ترگمان]\" \" \" \" \" \" \" \" \" \"یک میراث غنی از انگور\" \" دارد و آن هایی که در قرون گذشته توسط مردمی که سلطه آن را کنترل کرده اند، به عنوان انگور محلی در نظر گرفته می شوند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Autochthonous culture, a particular concept influencing the farmers' way of living, has become very limited in its connotation.
[ترجمه گوگل]فرهنگ خودگردان، مفهومی خاص که بر شیوه زندگی کشاورزان تأثیر می گذارد، در مفهوم خود بسیار محدود شده است
[ترجمه ترگمان]فرهنگ autochthonous، یک مفهوم خاص موثر بر شیوه زندگی کشاورزان، به معنای آن بسیار محدود شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The autochthonous blocks were formed due to the deformation and displacement of the unconsolidated sediments caused by gravitational and other geological processes.
[ترجمه گوگل]بلوک های اتوکتون به دلیل تغییر شکل و جابجایی رسوبات تثبیت نشده ناشی از گرانش و سایر فرآیندهای زمین شناسی تشکیل شده اند
[ترجمه ترگمان]بلوک autochthonous به علت تغییر شکل و جابجایی رسوبات unconsolidated ناشی از میدان های گرانشی و دیگر فرآیندهای زمین شناسی شکل گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Huainan partridge duck is excellently autochthonous breed in Henan Province.
[ترجمه گوگل]اردک کبک Huainan یک نژاد بسیار عالی در استان هنان است
[ترجمه ترگمان]اردک Huainan در استان هنان در حال پرورش ماهی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The autochthonous poetic content dug out by him became subject matter of poem which was intonated by the descendants in Wuling time and again.
[ترجمه گوگل]محتوای شعری خودگردانی که توسط او کشف شد، موضوع شعر شد که بارها و بارها توسط فرزندان در وولینگ آهنگسازی شد
[ترجمه ترگمان]مضامین شاعرانه autochthonous که توسط وی حفر شده، موضوع شعری بود که نوادگان آن ها در زمان Wuling و بار دیگر مورد استفاده قرار می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بومی (صفت)
aboriginal, native, indigenous, endemic, domestic, vernacular, aborigine, autochthonous

محلی (صفت)
native, vernacular, territorial, autochthonal, local, residential, autochthonous

جابجا نشده (صفت)
autochthonous

ذاتی (صفت)
indigenous, essential, organic, inherent, autochthonous, intrinsic, innate, natural, substantial, inward, inborn, congenital, connate, inbred

تخصصی

[عمران و معماری] درجازاد
[زمین شناسی] برجا
[خاک شناسی] بومی

انگلیسی به انگلیسی

• local, native

پیشنهاد کاربران

درون زا
autochthonous ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: برجا
تعریف: ویژگی واحدهایی که در مکان کنونی خود تشکیل یا تولید شده‏اند

بپرس