پیشنهادهای تلاقی لغات (٣٦٨)
کلیدواژه ی absolute ؛ فلسفه ی کلیدواژه ی absolute تحت عنوان مطلق، به یک فضا و یک مقوله ی سر و ته بسته اشاره دارد بدین صورت که اگر سخن کلمه را گوش کنی ...
ایلاف؛ الفت تألیف الفبا
قور؛ دارای قَعر و قُوْر و گودی، دارای عمق. قوری؛ دارای قَعر و قُوْر و گودی، دارای عمق. به این مایحتاج زندگی که دارای گودی می باشد قوری گفته می شود ...
قورا؛ دارای قَعر و قُوْر و گودی، دارای عمق. قوری؛ دارای قَعر و قُوْر و گودی، دارای عمق. به این مایحتاج زندگی که دارای گودی می باشد قوری گفته می شود ...
اصطلاح قُرُق به فضای داخل قور گفته می شود. قُرُق؛ مَقَر، قرارگاه، محل آرام و قرار گرفتن و تجدید قوا، منطقه تحت حفاظت برای استراحت. البته از مسیر کلمه ...
قوری؛ گودی، به بدنه این مایحتاج زندگی که گودی دارد قوری گفته می شود به درب آن قُر. مثل چوغ که به فضای لانه پرنده گفته می شود و به سقف آن چُغ و به کف ...
شیر؛ شارژ شده، دارای قدرت و شرجی شده شیرین؛ دارای انرژی، انرژی دهنده شور؛ نمک، ایجاد کننده ی شرایطِ آزاد شدن انرژی، آزاد کننده ی انرژی، شورانگیز و شو ...
شیر؛ شارژ شده، شرجی شده، دارای قدرت شیرین؛ دارای انرژی، انرژی دهنده شور؛ نمک، ایجاد کننده ی شرایطِ آزاد شدن انرژی، آزاد کننده ی انرژی، شورانگیز و شور ...
خورشید؛ خروش شادی مقابل هورشید به مفهوم هور دهنده برای ایجاد شادی. شمشیر؛ چَم شیر، نوعی خاص از شمشیر که دارای اِنهنا با طرح قوسی به مفهومِ نمادی از ...
شمشیر؛ چَم شیر، نوعی خاص از شمشیر که دارای اِنهنا با طرح قوسی به مفهومِ نمادی از قدرت و قهرمانی که دارای نرمش و مدارا و مرام پهلوانی است. سمت بیرون ق ...
حُجَّت؛ حاجم حجام حجامت حجم جهت جهاد جهش حاجی منهج حجامت هجران هاجر هجرت جراحت جراحی جراح حراج حجب حجاب محجوب بهجت شخص حاجی که دلیل و جهتِ جهاد و جه ...
خسته؛ خواستن، نیاز، از دست دادن انرژی و نیاز به کسب انرژی. در مورد میوه ها به حالت شل شدن و رفتن به سمت خشک شدن. اگر هم از زاویه ذات حروف به دو حر ...
سبب؛ دلیل سَب شدن یا زیب شدن چیزها. دلیل زیبایی. یا خود کلمه زبان که دلیل و عامل و سببی برای زیب کردن حروف و ساخت کلمات زیبا و زیبنده می باشد. سبد ...
بازغ؛ بر وزن خالق یعنی خلق کننده، ولی بازغ یعنی گسترش دهنده ی نور ضعیفی که در حال زیاد شدن باشد. بزوغ؛ نیش زدن نور در ابتدای طلوع آفتاب، نیش زدن دن ...
اسپانسر؛ یعنی اسپاسم کننده زیبایی. شخص حامی برای خلق زیبایی و یک اثر زیبنده. مرتبط با کلماتی از قبیل؛ زیپ زیب اسب اسپانیا اسپاخو سپاس و. . . اسپاسم ...
اسپاسم؛ تغییر شکل یافته ی ازباسم. یعنی زیپ شدن عضلات به همدیگر و گرفتگی عضلانی. مرتبط با کلمه ی زیپ زیب زیبا اسب سپاس سپاه اسپانیا اسپانسر اسپاخو و . ...
انقباض ؛ منقبض شدن، کوچک شدن، مرتبط با کلمه بُغْض و قابض ، قبوض، قبضه، و. . . زِبَق؛ در یک تعریف خلاصه، یعنی ابزاری برای قبض کردن. عضوی از اعضای بد ...
بزوغا؛ قریه و روستای کوچک، ده کوره ، مرتبط با کلمه ی بزوغ بزوغ؛ نیش زدن نور در ابتدای طلوع آفتاب، نیش زدن دندان شیری کودک، مرتبط با کلمه ی بزغاله به ...
بزغاله ؛ کلمه ی بزغاله مرتبط با کلمه ی بزوغ به مفهوم منقبض و کوچک در حال رشد. بزوغ؛ نیش زدن نور در ابتدای طلوع آفتاب، نیش زدن دندان شیری کودک، مرتب ...
بزوغ؛ نیش زدن نور در ابتدای طلوع آفتاب، نیش زدن دندان شیری کودک، مرتبط با کلمه ی بزغاله به مفهوم منقبض و کوچک در حال رشد. زِبَق؛ در یک تعریف خلاصه، ...
بزاق؛ قبض غذا، جذب غذا، مثل قبض برق و آب و گاز زِبَق؛ در یک تعریف خلاصه، یعنی ابزاری برای قبض کردن. عضوی از اعضای بدن یا ابزاری که به همدیگر زیب می ...
قابض؛ به معنای قبض کننده و منقبض کننده، گیرنده، و تنگ کننده یا درهم کشنده مفهوم دارد. در پزشکی، قابض به خاصیتی از دارو گفته می شود که رفع اسهال و ا ...
ابوموسی کلمه ی امروزی و تغییر شکل یافته کلمه ی بوم سبز با لهجه محلی بوم سُوْز در زبان فارسی باستان می باشد. مثل کلمه ی بوکمال در عراق به مفهوم بوم ...
هُبوط؛ منشعب از مفاهیمی مثل؛ تباهی، بُهت، بُهتان. با اصطلاح هَبط اعمال به مفهوم تباهی عمل مرکز دو کلیدواژه ی هبوط و تباهی، کلیدواژه ی بُهت قرار دارد. ...
بُخار؛ کلمه بخار و تبخیر یعنی پخش شدن، مثل کلمه ی خراب و خبر که مرتبط با همین مفهوم می باشد. کلمه بخار مقوله ای که مفهوم پختن را هم در خود پنهان دارد ...
لُغَت؛ واژه ای که از تلاقی حروف در کنار هم کلیدواژه ای به نام کلمه را تشکیل می دهد. به مفهوم جوشیدن و بالا آمدن. جهت مخالف کلمه لغت، کلمه غلط به مفه ...
بَرزَن؛ اصطلاحاً به خاک حاصلخیزی گفته می شود که قابل بذر پاشیدن باشد. اصطلاح آریوبرزن در زبان فارسی به فرد کشاورز و فرد مبارز نیز گفته می شود. روست ...
زِبَق؛ در یک تعریف خلاصه، یعنی ابزاری برای قبض کردن. عضوی از اعضای بدن یا ابزاری که به همدیگر زیب می شوند جهت چیزی را از چیزی جدا کردن یا کَندن. مثل ...
زِبَق؛ در یک تعریف خلاصه، یعنی ابزاری برای قبض کردن. عضوی از اعضای بدن یا ابزاری که به همدیگر زیب می شوند جهت چیزی را از چیزی جدا کردن یا کَندن. مثل ...
رَحیم؛ یک حدیث قدسی هست که خداوند متعال به زِهدان مادران گفت من رحمن و رحیمم و اسم تو را رَحِم می گذارم. رحیم، پنجره ای رو به عالم معنا و کلیدواژه ...
بله؛ این کلیدواژه ی اصیل و این پنجره زیبا هم فلسفه و بار معنایی بسیار زیبایی و مثبتی در درون خود دارد. فلسفه کلمه بله در مکالمات روزمره در زمان ما ...
فلسفه و بار معنایی کلیدواژه ی حمزه در مطلب زیر خدمت عزیزان تبیین گردیده است. حسام؛ شخص حماسه آفرین. شخصی که احساسات را برمی انگیزاند. شخصی که شور و ...
سیاحت؛ در متن زیر فلسفه ی پیدایش و بار معنایی کلمه ی سیاحت در مقوله ی زبان شناسی خدمت عزیزان تبیین گردیده است. سیاه ؛ کلیدواژه ای اصیل که مفهوم بسیا ...
سیس؛ در متن زیر فلسفه ی پیدایش کلمه سیس در مقوله ی زبان شناسی خدمت عزیزان تبیین گردیده است. سیاه ؛ کلیدواژه ای اصیل که مفهوم بسیار خاصی در درون خود ...
سیاه ؛ کلیدواژه ای اصیل که مفهوم بسیار خاصی در درون خود دارد. کلیدواژه ای که مربوط به تاریکی و عدم وجود نور می باشد. به مفهوم سکون و سیهه یِ سِیْرِ ...
کریم؛ یکی از صفات خداوند متعال به مفهوم بخشنده ی فکر و کار.
پرنیان ؛ پرندگان بهشتی پارادایس یا پردیس ؛ باغ پرندگان بهشتی
جوشن؛ زره در روغن جوشیده شده. اصطلاحاً زره آبدیده. در صنعت متالوژی ورق آبدیده باعث سخت شدن فولاد می شود.
گناوه ؛ تغییر شکل یافته کلمه گُنابه مرتبط با کلمه ی گناباد. به مفهوم مکان پر آب. با ریخت کُنابه، یا کندآبه. گناوه یک کانسپت کلامی متشکل از دو کلمه ...
اصطلاح و کلیدواژه ی پیکاسو که نام یک نقاش معروف معاصر اسپانیایی مقیم فرانسه می باشد مرتبط با مفهوم کلیدواژه ی پیکسل است به مفهوم نقاش ریز بین و ظریف ...
پیکسل؛ کلیدواژه ای که مشترک در زبان فارسی عربی و انگلیسی و دیگر زبان ها می باشد. از اونجایی که زبان به عنوان یک ابزار ارتباط دارای یک ریشه ی آوایی م ...
خِرطمه؛ زائده هایی خشک بر روی یک سطح که نیاز به خراطی کردن داشته باشد. اصطلاح خِرطْمه بستن زمانی که نان ته دیگ غذا سوخته باشد و خشک شده باشد و نیاز ب ...
از اونجایی که فلسفه پیدایش کلمات بسیار حکیمانه و بر مبنای کاربرد اون کلمه در همان شرایط خودش ایجاد شده مثل کلمه زعفران که با توجه به خاصیت انرژی زا ب ...
برادر؛ به لحاظ سخن خود کلمه یعنی برتری دهنده خواهر؛ دارای خواهان سیتستر؛ ادامه دهنده زیست مادر؛ مدیر، اداره کننده، مدارا کننده پدر؛ منشعب از پات و پ ...
Alignment؛ ترجمه ای که از این کلمه برای زبان فارسی برگردان شده به معنی هم محوری تراز نمودن و تنظیم نمودن و غیره. ولی به لحاظ سخن خود کلمه یعنی لقی گ ...
برتراند راسل؛ به لحاظ سخن این دو کلمه که اسم و فامیل این شخص شهیر می باشد یعنی رسول برتر. منتهی تفاوت هایی در دو کلمه راسل و رسول به لحاظ قوانین آوا ...
حسام؛ شخص حماسه آفرین. شخصی که احساسات را برمی انگیزاند. شخصی که شور و احساس برپا می کند. شخص شورآفرین که از زاویه قانون تغییر شکل حروف در پاتیل کلما ...
فلسفه ی پیدایش و حکمت استفاده از کلمه ی برتراند در نامگذاری ها و نگارش آن در مکاتبات نگارشی به لحاظ قانون مصدر و بن واژه و قوانین نگارش کلمات و به لح ...
کلمه و کلیدواژه ی برادستون با نگارگری حروف در زبان انگلیسی brodston به مفهوم ستون برتر مفهوم می رساند که در معماری های رومی و مکاتبات عربی از این کلی ...
فلسفه پیدایش و نگارش کلیدواژه ی بریتانیا در مکاتبات نگارشی با توجه به قوانین فراوان نگارش کلمات اینطور به نظر می رسد که مرتبط با کلمه ی برتر و خیلی ک ...