پیشنهاد‌های ملاقات و تلاقی لغات (٨٦٨)

بازدید
٩٩٣
تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اصطلاح کالِج یا کالوج با ترجمه و برگردان دانشکده و آموزشگاه به مفهوم محلی یا کلاسی برای پُر شدن به لحاظ علمی و فرهنگی یا فکری. کلمه ی کالج و کالوج به ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کالاراوا یا کالارابا؛ به محل و سرزمین یا منطقه ای مسکونی گویند که دارای یک کال پر آب جریان دار یا روخانه ی دائمی و پُر آب باشد. نام منطقه ای مسکونی د ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کالار بام ؛ به خانه هایی با سقف شیروانی و شیب دار که در میانه ی شیب آن حفره ها و نورگیرها و پنجره هایی در آن تعبیه می شود گویند. درک بهتر این کلمه ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کالار؛ این کلمه یک کانسپت کلامی متشکل از دو کلمه ی کال و آر می باشد. کال به مفهوم میوه ی نارس و در حال رشد و آر به مفهوم انرژی و نیرو و قدرت. اصطل ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کالا؛ با توجه به ذات تعالی گونه و آوایی حرف ( آ ) در وسط و انتهای این کلمه، به مفهوم فرآورده و محصول با کیفیت . یعنی محصولی که کال نیست بلکه کالا شده ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کالیگولا؛ مرتبط و قابل تبدیل به کلمه ی کالی کول به مفهوم کسی که کوله اش خالی از چیزی باشد و برای انسان های کم خرد و نادان و سفیه و قصی القب استفاده م ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کالیسَر؛ این کلمه به نوعی دیگر به ریخت کیاسر خودمان می باشد. و مفهوم این کلمه اشاره به جای بلندی مانند کوه و صخره دارد که مُشرف به یک دَرّه و روخانه ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کالیسون؛ به مفهوم پُر شده. یا شیرینی یا کیک و کلوچه ای که از ادویه ها و مَغزها پُر شده باشد. فلسفه ی معنایی این کلمه به شرح زیر می باشد؛ کالیوْ؛ برگر ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کالیسکا و کالیستون ؛ سرزمین دارای رودخانه های فراوان با توجه به وجود یک زبان کهن و یک زبان مشترک در تمدن و جوامع بشری، درک بهتر این مطلب مرتبط با م ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کالیستنس و کلارک و کلارا و کلاریس ؛ کلارک و کالیستنس معمولاً نامی پسرانه و کِلارا و کِلاریس نامی دخترانه که در بُعد فیزیکی به مفهوم دختر شاد و پرانر ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کالیستون ؛ سرزمین دارای رودخانه های فراوان با توجه به وجود یک زبان کهن و یک زبان مشترک در تمدن و جوامع بشری، درک بهتر این مطلب مرتبط با مفهوم کلمات ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کالیوا کیا یا کالیواکیان ؛ کال و کالیو به مفهوم محل عبور جریان آب و رودخانه و کیا یا کیان به مفهوم وجود و هستی و سرزمین. با توجه به وجود یک زبان که ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با توجه به وجود یک زبان کهن و یک زبان مشترک در تمدن و جوامع بشری، درک بهتر این مطلب مرتبط با مفهوم کلمات زیر می باشد؛ کالیوْ؛ برگرفته از کلمه ی خُل و ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با توجه به وجود یک زبان کهن و یک زبان مشترک در تمدن و جوامع بشری، درک بهتر این مطلب مرتبط با مفهوم کلمات زیر می باشد؛ کالیوْ؛ برگرفته از کلمه ی خُل و ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آجار؛ این کلمه یک کانسپت کلامی متشکل از دو کلمه ی آج و آر می باشد. آج به مفهوم چشمه ی انرژی مثل اجاق و آر به مفهوم انرژی و نیرو . نوعی سیر وحشی کوهی ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

گلایه ؛ این کلمه، یک کانسپت کلامی متشکل از گِل و لای می باشد. به مفهوم حال و هوای گل آلود داشتن و گله مند بودن که منتج به گیلیه یا گریه کردن و گلایه ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

مدیترانه؛ این کلمه یک کانسپت کلامی متشکل از مُد یا مُدل و تری و طراوت می باشد. جهت درک بهتر این کلمه در متن زیر در مورد اقلیم آن منطقه توضیح خدمت عز ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اِژه ؛ دریای اژه با توجه به اینکه از خط استوا و منطقه ی حاره حدود ۴۰۰۰ کیلومتر فاصله دارد ولی چون در منطقه ی معتدل و مدیترانه واقع شده است و مدیترانه ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واشر washer ؛ این کلمه از یک منظر یک کانسپت کلامی متشکل از دو کلمه ی واز یا باز و شار می باشد. به مفهوم چیزی یا قطعه ای که دارای یک درگاه جهت ایجاد ج ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واشر washer ؛ این کلمه از یک منظر یک کانسپت کلامی متشکل از دو کلمه ی واز یا باز و شار می باشد. به مفهوم چیزی یا قطعه ای که دارای یک درگاه جهت ایجاد ج ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واشر washer ؛ این کلمه از یک منظر یک کانسپت کلامی متشکل از دو کلمه ی واز یا باز و شار می باشد. به مفهوم چیزی یا قطعه ای که دارای یک درگاه جهت ایجاد ج ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واشر washer ؛ از یک منظر در قوانین ایجاد کلمات و ایجاد زبان ها به مفهوم شخص شوینده. در قانون تلاطم حروف در پاتیل کلمات مثل کلمه water که از طراوت مف ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بَردیا ؛ بَر آمده ، وَر آمده ، دارای بَر و بازو ، بارد، انسان وارد و خردمند، ورود کننده در کارها، وِرد خوانده، مرتبط با کلماتی از قبیل بَرید و وَرید، ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آجر؛ به مفهوم گرما دیده و پخته شده. خِشت؛ به مفهوم آجر گرما دیده و خشک شده آج ؛ ریشه ی اصلی این کلمه ی دو حرفی حرف ( ج ) می باشد. حرف ج در قوانین پ ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فلسفه ی ایجاد و نام گذاری با استفاده از این کلمه در متن زیر تحلیل و تبیین شده است ؛ آج ؛ ریشه ی اصلی این کلمه ی دو حرفی حرف ( ج ) می باشد. حرف ج در ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ریشه ی اصلی این کلمه ی دو حرفی حرف ( ج ) می باشد. حرف ج در قوانین پیدایش کلمات قابل تبدیل به چهار حرف ( چ ش ژ ز ) می باشد. ذات رفتاری و آوایی این پنج ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تَبَخْتُر؛ یک کانسپت کلامی متشکل از دو کلمه ی تَب و پُختن با مفهوم سوزاندن و تب دار کردن. جوری رفتار کردن که باعث پُختنِ دل دیگران و دل سوزاندن و دا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تَبَخْتُر؛ یک کانسپت کلامی متشکل از دو کلمه ی تَب و پُختن با مفهوم سوزاندن و تب دار کردن. جوری رفتار کردن که باعث پُختنِ دل دیگران و دل سوزاندن و دا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تَبَخْتُر؛ یک کانسپت کلامی متشکل از دو کلمه ی تَب و پُختن با مفهوم سوزاندن و تب دار کردن. جوری رفتار کردن که باعث پُختنِ دل دیگران و دل سوزاندن و دا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اسکراب؛ کلمه ی اسکراب که در اصطلاح روزمره تحت عنوان اسکراب کردن استفاده می شود برای حالتی است که چیز خشکی را از روی چیز دیگر بخواهیم جدا کنیم و بِکَّ ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تُخم یا تَخم مرتبط با کلمه ی تخمین، که حرف ( خ ) در این کلمه از زاویه ی قوانین ایجاد کلمات قابل تبدیل به حرف ( ک ) و ( ق ) می باشد. بر همین مبنا در ر ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوشاب؛ در مورد میوه ها به هر میوه ی آبداری که آب آن دوشیده شود جهت فرآوری و عمل آوری و استعمال، دوشاب گویند. دوشاب طبع سرد و خنک کننده ای دارد که برا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

( از آنجایی که زبان ابزار راهبری فاهمه در وجود انسان است به یک مفهوم و یک کلمه مشترک تحت عنوان پارچ، مخصوصاً از زاویه قوانین آوای حروف و نگارش و پیدا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( از آنجایی که زبان ابزار راهبری فاهمه در وجود انسان است به یک مفهوم و یک کلمه مشترک تحت عنوان پارچ، مخصوصاً از زاویه قوانین آوای حروف و نگارش و پیدا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( از آنجایی که زبان ابزار راهبری فاهمه در وجود انسان است به یک مفهوم و یک کلمه مشترک تحت عنوان پارچ در همه این کلمات که ذکر شده است دقت بفرمایید. تا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بروش؛ خوشه ی گندم یا حبوبات غلاف دار که پوک نباشد و پر از دانه و حبه باشد. اگر بخواهیم از زاویه تغییر شکل حروف در کلمات، کلمه ی بروش را در ریخت های ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( از آنجایی که زبان ابزار راهبری فاهمه در وجود انسان است به یک مفهوم و یک کلمه مشترک تحت عنوان پارچ در همه این کلمات که ذکر شده است دقت بفرمایید. تا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( از آنجایی که زبان ابزار راهبری فاهمه در وجود انسان است به یک مفهوم و یک کلمه مشترک تحت عنوان پارچ در همه این کلمات که ذکر شده است دقت بفرمایید. تا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( از آنجایی که زبان ابزار راهبری فاهمه در وجود انسان است به یک مفهوم و یک کلمه مشترک تحت عنوان پارچ در همه این کلمات که ذکر شده است دقت بفرمایید. تا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( از آنجایی که زبان ابزار راهبری فاهمه در وجود انسان است به یک مفهوم و یک کلمه مشترک تحت عنوان پارچ در همه این کلمات که ذکر شده است دقت بفرمایید. تا ...

پیشنهاد
٠

( از آنجایی که زبان ابزار راهبری فاهمه در وجود انسان است به یک مفهوم و یک کلمه مشترک تحت عنوان پارچ در همه این کلمات که ذکر شده است دقت بفرمایید. تا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( از آنجایی که زبان ابزار راهبری فاهمه در وجود انسان است به یک مفهوم و یک کلمه مشترک تحت عنوان پارچ در همه این کلمات که ذکر شده است دقت بفرمایید. تا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( از آنجایی که زبان ابزار راهبری فاهمه در وجود انسان است به یک مفهوم و یک کلمه مشترک تحت عنوان پارچ در همه این کلمات که ذکر شده است دقت بفرمایید. تا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( از آنجایی که زبان ابزار راهبری فاهمه در وجود انسان است به یک مفهوم و یک کلمه مشترک تحت عنوان پارچ در همه این کلمات که ذکر شده است دقت بفرمایید. تا ...

پیشنهاد
٠

پروچیستا و پروچو؛ کلمه ای با کاربرد نام گذاری برای افراد یا نامی برای استفاده در اسم یا فامیل برای انسانهای عالم و دانشمند. پارچ؛ ظرفی برای پُرچ کر ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پروچید؛ مفهوم این کلمه اشاره به مکان یا سرزمین و اقلیمی آباد شده دارد که پر شده باشد از تجمعات انسانی. پارچ؛ ظرفی برای پُرچ کردن یا پُرشْ کردن پُر ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پروچیستا؛ کلمه ای با کاربرد نام گذاری برای افراد یا نامی برای استفاده در اسم یا فامیل برای انسانهای عالم و دانشمند. پِروچ؛ در بُعد مادی به مفهوم انس ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پِروچ؛ در بُعد مادی به مفهوم انسان ثروتمند و غنی یا مکانی دارای منابع و معادن یا دشت حاصلخیز. و در بُعد معرفتی و فلسفی به مفهوم عالم حکیم و دانشمند. ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پِرچی؛ یا بِرْچی به مفهوم نیاز به دریافت و پر شدن به مفهوم گرسنه که در زبان کرمانجی در حال استفاده می باشد. پارچ؛ ظرفی برای پُرچ کردن یا پُرشْ کردن ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پِرچیه؛ پِرچیه؛ اصطلاح پرچیه شدن، حالتی که انسان اشباع شده باشد از چیزی به مفهوم بیزاری و امتناع از دریافت چیز زیاد. پارچ؛ ظرفی برای پُرچ کردن یا پ ...