پیشنهاد‌های ملاقات و تلاقی لغات (١,٠٨٠)

بازدید
١,٢٣٩
تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( از آنجایی که زبان ابزار راهبری فاهمه در وجود انسان است به یک مفهوم و یک کلمه مشترک تحت عنوان پارچ در همه این کلمات که ذکر شده است دقت بفرمایید. تا ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( از آنجایی که زبان ابزار راهبری فاهمه در وجود انسان است به یک مفهوم و یک کلمه مشترک تحت عنوان پارچ در همه این کلمات که ذکر شده است دقت بفرمایید. تا ...

پیشنهاد
٠

( از آنجایی که زبان ابزار راهبری فاهمه در وجود انسان است به یک مفهوم و یک کلمه مشترک تحت عنوان پارچ در همه این کلمات که ذکر شده است دقت بفرمایید. تا ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( از آنجایی که زبان ابزار راهبری فاهمه در وجود انسان است به یک مفهوم و یک کلمه مشترک تحت عنوان پارچ در همه این کلمات که ذکر شده است دقت بفرمایید. تا ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( از آنجایی که زبان ابزار راهبری فاهمه در وجود انسان است به یک مفهوم و یک کلمه مشترک تحت عنوان پارچ در همه این کلمات که ذکر شده است دقت بفرمایید. تا ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( از آنجایی که زبان ابزار راهبری فاهمه در وجود انسان است به یک مفهوم و یک کلمه مشترک تحت عنوان پارچ در همه این کلمات که ذکر شده است دقت بفرمایید. تا ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( از آنجایی که زبان ابزار راهبری فاهمه در وجود انسان است به یک مفهوم و یک کلمه مشترک تحت عنوان پارچ در همه این کلمات که ذکر شده است دقت بفرمایید. تا ...

پیشنهاد
٠

پروچیستا و پروچو؛ کلمه ای با کاربرد نام گذاری برای افراد یا نامی برای استفاده در اسم یا فامیل برای انسانهای عالم و دانشمند. پارچ؛ ظرفی برای پُرچ کر ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پروچید؛ مفهوم این کلمه اشاره به مکان یا سرزمین و اقلیمی آباد شده دارد که پر شده باشد از تجمعات انسانی. پارچ؛ ظرفی برای پُرچ کردن یا پُرشْ کردن پُر ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پروچیستا؛ کلمه ای با کاربرد نام گذاری برای افراد یا نامی برای استفاده در اسم یا فامیل برای انسانهای عالم و دانشمند. پِروچ؛ در بُعد مادی به مفهوم انس ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پِروچ؛ در بُعد مادی به مفهوم انسان ثروتمند و غنی یا مکانی دارای منابع و معادن یا دشت حاصلخیز. و در بُعد معرفتی و فلسفی به مفهوم عالم حکیم و دانشمند. ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پِرچی؛ یا بِرْچی به مفهوم نیاز به دریافت و پر شدن به مفهوم گرسنه که در زبان کرمانجی در حال استفاده می باشد. پارچ؛ ظرفی برای پُرچ کردن یا پُرشْ کردن ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پِرچیه؛ پِرچیه؛ اصطلاح پرچیه شدن، حالتی که انسان اشباع شده باشد از چیزی به مفهوم بیزاری و امتناع از دریافت چیز زیاد. پارچ؛ ظرفی برای پُرچ کردن یا پ ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پارچکان؛ اشاره دارد به یک مکان یا اقلیم و سرزمین برای پِرچ نمودن یا پُرش نمودن و پر کردن پارچ؛ ظرفی برای پُرچ کردن یا پُرشْ کردن پُرچ؛ عمل پر نمودن ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

استادیوم؛ محل اتحاد و وحدت و اجتماع تک تک افراد در یک مکان. نیمه دوم این کانسپت کلامی یوم و یوما به مفهوم دریای نور و روشنایی می باشد. یوما به لحاظ ع ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یوم و یوما؛ به مفهوم دریای نور و روشنایی می باشد. یوما به لحاظ عرفانی و فلسفه ی معنا و مفهومِ کلمات به مادر هم اطلاق می شود. که نامی از نام های خداون ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اگر از زاویه ی قانون ترکیب و متارکه حروف با ذات آوایی و رفتاری که حروف، از اتحاد اعضای دهان منطبق با عالم واقع در روند ایجاد و صدور کلمات در ابعاد مخ ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جسورانه؛ این کلیدواژه منشعب از کلمه ی جِسْر که در زبان عربی امروزی با برگردان و ترجمه ی غیر انطباقیِ پُل به زبان فارسی می باشد به مفهوم کاری یا عملی ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اخلمد، احتمالاً منشعب از کلمه آخال مد به مفهوم چشمه آب گرم مداوم و امتداد یافته و دائمی که از لایه های گرم زیرزمینی عبور کرده باشد و گرم شده باشد نام ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

فِرَگ ؛ منشعب از مفهوم فرق و تفریق به مفهوم فارق شده. تغییر شکل یافته پَرَک مانده، جدا مانده، پَرت شده به مفهوم پریده شده و جدا شده از چیزی. تکه ای ا ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

استفراغ بر وزن استفعال به مفهوم درخواست فراغت بدن و فارغ شدن از یک حالت ناخوشایند. و اگر هم از زاویه قانون اولویت تلفظ بر نگارش به این کلمه نگاه کنی ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زنبور؛ زنبیدن جنبیدن جنب و جوش تک تک و تمام حروف مجتمع شده در ساختار این کلمه ( ز ن ب و ر ) در زوایای مختلف اشاره به مفاهیمی با ارزش در ساختار و باط ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زنبور؛ کلیدواژه ای که مرتبط با کلماتی از قبیل زبان زیبایی زیب نبض ضرب ضربان زنبیدن و جنبیدن است. زبان عضوی است که علاوه بر جنبشی که دارد حروف را بر ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کمپانی، کمبای ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کمپانی، کمبای ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کمپانی، کمبای ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کمپانی، کمبای ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گرم؛ کلمه ی گَرم و چَرم در عالم واقع به صورت مستقیم مرتبط با کلمه ی انرژی می باشد. به گونه ای که کلمه ی گرم، منشعب از گرا و گرایش و گردیدن و گردش به ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کمپانی، کمبای ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اسپلیت split به مفهوم تقسیم کردن. اصطلاح کولر اسپیلت هم که یک اصطلاح رایج در زمان ماست. کلمه ترکش با نگارش splinter یا به معنی خرده شیشه. طلسم spel ...