چلاغ

لغت نامه دهخدا

چلاغ. [ چ ُ ] ( ترکی ، ص ) شل و شیشله. ( ناظم الاطباء ). آنکه یک پای ندارد یا یک پای او فالج دارد. و رجوع به چلاق شود. || آنکه دست ندارد یا یک دست وی خشکیده و فالج شده است. و رجوع به چلاق شود.

فرهنگ فارسی

کسی که پایش معیوب باشدونتوانددرست راه برود
ماخوذ از ترکی شل و شیشله آنکه یک پای ندارد یا یک پای او فالج دارد

فرهنگ عمید

کسی که پایش معیوب باشد و نتواند درست راه برود، لنگ.

پیشنهاد کاربران

نام پزشکی امروزه اش تاندونیت است یا کتف یخ زده یا پایی مفاصلش خشک شده. . نام قدیمی ترش علیل است. . نا قدیم اش چلاغ است

بپرس