پیشنهادهای فرتاش (١,٠٦٦)
" آزنمودن یا آزنماییدن/آزنمایاندن" : در معرض نمایش گذاشتن، در معرض نمایش قرار دادن برابر با "ausstellen" در آلمانی و " exhibit " در زبانهای اروپایی پ ...
" آزنمودن یا آزنماییدن/آزنمایاندن" : در معرض نمایش گذاشتن، در معرض نمایش قرار دادن برابر با "ausstellen" در آلمانی و " exhibit " در زبانهای اروپایی پ ...
" آزنهادن، آزهشتن/آزشاندن" : در معرض قرار دادن، در معرض گذاشتن " آزشَستَن یا آزشیدَن" ( بُن کنونی: آزشین ) : در معرض قرار گرفتن پیشوندِ " آز ": در زب ...
" آزنهادن، آزهشتن/آزشاندن" : در معرض قرار دادن، در معرض گذاشتن " آزشَستَن یا آزشیدَن" ( بُن کنونی: آزشین ) : در معرض قرار گرفتن پیشوندِ " آز ": در زب ...
" آزنهادن، آزهشتن/آزشاندن" : در معرض قرار دادن، در معرض گذاشتن " آزشَستَن یا آزشیدَن" ( بُن کنونی: آزشین ) : در معرض قرار گرفتن پیشوندِ " آز ": در زب ...
" آزنهادن، آزهشتن/آزشاندن" : در معرض قرار دادن، در معرض گذاشتن " آزشَستَن یا آزشیدَن" ( بُن کنونی: آزشین ) : در معرض قرار گرفتن پیشوندِ " آز ": در زب ...
" آزنهادن، آزهشتن/آزشاندن" : در معرض قرار دادن، در معرض گذاشتن " آزشَستَن یا آزشیدَن" ( بُن کنونی: آزشین ) : در معرض قرار گرفتن پیشوندِ " آز ": در زب ...
" آزنهادن، آزهشتن/آزشاندن" : در معرض قرار دادن، در معرض گذاشتن " آزشَستَن یا آزشیدَن" ( بُن کنونی: آزشین ) : در معرض قرار گرفتن پیشوندِ " آز ": در زب ...
" آزنهادن، آزهشتن/آزشاندن" : در معرض قرار دادن، در معرض گذاشتن " آزشَستَن یا آزشیدَن" ( بُن کنونی: آزشین ) : در معرض قرار گرفتن پیشوندِ " آز ": در زب ...
" آزنهادن، آزهشتن/آزشاندن" : در معرض قرار دادن، در معرض گذاشتن " آزشَستَن یا آزشیدَن" ( بُن کنونی: آزشین ) : در معرض قرار گرفتن پیشوندِ " آز ": در زب ...
بررسیِ واژگانِ " نَی، نیتَن، نیدَن، آنیدن، نَیِش" در زبانِ پارسی: پیش از هر چیز باید گفت که " نیتَن : nitan" یا " نیدَن :nidan" در زبانِ پارسیِ میانه ...
بررسیِ واژگانِ " نَی، نیتَن، نیدَن، آنیدن، نَیِش" در زبانِ پارسی: پیش از هر چیز باید گفت که " نیتَن : nitan" یا " نیدَن :nidan" در زبانِ پارسیِ میانه ...
بررسیِ واژگانِ " نَی، نیتَن، نیدَن، آنیدن، نَیِش" در زبانِ پارسی: پیش از هر چیز باید گفت که " نیتَن : nitan" یا " نیدَن :nidan" در زبانِ پارسیِ میانه ...
بررسیِ واژگانِ " نَی، نیتَن، نیدَن، آنیدن، نَیِش" در زبانِ پارسی: پیش از هر چیز باید گفت که " نیتَن : nitan" یا " نیدَن :nidan" در زبانِ پارسیِ میانه ...
بررسیِ واژگانِ " نَی، نیتَن، نیدَن، آنیدن، نَیِش" در زبانِ پارسی: پیش از هر چیز باید گفت که " نیتَن : nitan" یا " نیدَن :nidan" در زبانِ پارسیِ میانه ...
" زمان" واژه ای ایرانی است. واژگانی همچون "زمان، همزمان، زمانَگ، زمانیگ" در زبانِ پهلوی - پارسیِ میانه بکار می رفته است. " زمان" و "دمان" از یک ریش ...
بررسیِ واژگانِ "دا، داختَن/دازیدَن، پرداختن/پردازیدَن" در زبانِ پارسی: شاید بپرسید که کارواژه یِ " داختن/دازیدن" در "پرداختن/پردازیدن" از کجا آمده اس ...
بررسیِ واژگانِ "دا، داختَن/دازیدَن، پرداختن/پردازیدَن" در زبانِ پارسی: شاید بپرسید که کارواژه یِ " داختن/دازیدن" در "پرداختن/پردازیدن" از کجا آمده اس ...
بررسیِ واژگانِ "دا، داختَن/دازیدَن، پرداختن/پردازیدَن" در زبانِ پارسی: شاید بپرسید که کارواژه یِ " داختن/دازیدن" در "پرداختن/پردازیدن" از کجا آمده اس ...
بررسیِ واژگانِ "دا، داختَن/دازیدَن، پرداختن/پردازیدَن" در زبانِ پارسی: شاید بپرسید که کارواژه یِ " داختن/دازیدن" در "پرداختن/پردازیدن" از کجا آمده اس ...
بررسیِ واژگانِ "دا، داختَن/دازیدَن، پرداختن/پردازیدَن" در زبانِ پارسی: شاید بپرسید که کارواژه یِ " داختن/دازیدن" در "پرداختن/پردازیدن" از کجا آمده اس ...
بررسیِ واژگانِ "دا، داختَن/دازیدَن، پرداختن/پردازیدَن" در زبانِ پارسی: شاید بپرسید که کارواژه یِ " داختن/دازیدن" در "پرداختن/پردازیدن" از کجا آمده اس ...
بررسیِ واژگانِ "دا، داختَن/دازیدَن، پرداختن/پردازیدَن" در زبانِ پارسی: شاید بپرسید که کارواژه یِ " داختن/دازیدن" در "پرداختن/پردازیدن" از کجا آمده اس ...
شاید بپرسید که پسوندِ " آر" یا " آل" از کجا آمده است: پسوندهایِ " آر " و " آل " در زبانِ پارسی با واژگانِ کهنِ ایرانی که به " رَ :ra " می انجامیدند، ...
شاید بپرسید که پسوندِ " آر" یا " آل" از کجا آمده است: پسوندهایِ " آر " و " آل " در زبانِ پارسی با واژگانِ کهنِ ایرانی که به " رَ :ra " می انجامیدند، ...
شاید بپرسید که پسوندِ " آر" یا " آل" از کجا آمده است: پسوندهایِ " آر " و " آل " در زبانِ پارسی با واژگانِ کهنِ ایرانی که به " رَ :ra " می انجامیدند، ...
شاید بپرسید که پسوندِ " آر" یا " آل" از کجا آمده است: پسوندهایِ " آر " و " آل " در زبانِ پارسی با واژگانِ کهنِ ایرانی که به " رَ :ra " می انجامیدند، ...
شاید بپرسید که پسوندِ " آر" یا " آل" از کجا آمده است: پسوندهایِ " آر " و " آل " در زبانِ پارسی با واژگانِ کهنِ ایرانی که به " رَ :ra " می انجامیدند، ...
شاید بپرسید که پسوندِ " آر" یا " آل" از کجا آمده است: پسوندهایِ " آر " و " آل " در زبانِ پارسی با واژگانِ کهنِ ایرانی که به " رَ :ra " می انجامیدند، ...
شاید بپرسید که پسوندِ " آر" یا " آل" از کجا آمده است: پسوندهایِ " آر " و " آل " در زبانِ پارسی با واژگانِ کهنِ ایرانی که به " رَ :ra " می انجامیدند، ...
شاید بپرسید که پسوندِ " آر" یا " آل" از کجا آمده است: پسوندهایِ " آر " و " آل " در زبانِ پارسی با واژگانِ کهنِ ایرانی که به " رَ :ra " می انجامیدند، ...
بخشِ نخستِ واژه یِ " آچمز" واژه ای ایرانی است. ( آچَر ) . بخشِ نخستِ " آچ" به واژه یِ اوستایی - سانسکریتِ " چَر / چَل" باز می گردد و " آ" نیز پیشوند ...
بررسیِ واژگانِ "هندیمان، هندیمانیدن؛هندیمانیهیستَن" در زبانِ پارسی میانه: ( این پیام در راستایِ گزینشِ واژگانِ سره به جایِ واژگانِ"معرفی، ویزیت، معر ...
بررسیِ واژگانِ "هندیمان، هندیمانیدن؛هندیمانیهیستَن" در زبانِ پارسی میانه: ( این پیام در راستایِ گزینشِ واژگانِ سره به جایِ واژگانِ"معرفی، ویزیت، معر ...
بررسیِ واژگانِ "هندیمان، هندیمانیدن؛هندیمانیهیستَن" در زبانِ پارسی میانه: ( این پیام در راستایِ گزینشِ واژگانِ سره به جایِ واژگانِ"معرفی، ویزیت، معر ...
بررسیِ واژگانِ "هندیمان، هندیمانیدن؛هندیمانیهیستَن" در زبانِ پارسی میانه: ( این پیام در راستایِ گزینشِ واژگانِ سره به جایِ واژگانِ"معرفی، ویزیت، معر ...
بررسیِ واژگانِ "هندیمان، هندیمانیدن؛هندیمانیهیستَن" در زبانِ پارسی میانه: ( این پیام در راستایِ گزینشِ واژگانِ سره به جایِ واژگانِ"معرفی، ویزیت، معر ...
بررسیِ واژگانِ "هندیمان، هندیمانیدن؛هندیمانیهیستَن" در زبانِ پارسی میانه: ( این پیام در راستایِ گزینشِ واژگانِ سره به جایِ واژگانِ"معرفی، ویزیت، معر ...
بررسیِ واژگانِ "هندیمان، هندیمانیدن؛هندیمانیهیستَن" در زبانِ پارسی میانه: ( این پیام در راستایِ گزینشِ واژگانِ سره به جایِ واژگانِ"معرفی، ویزیت، معر ...
بررسیِ واژگانِ "هندیمان، هندیمانیدن؛هندیمانیهیستَن" در زبانِ پارسی میانه: ( این پیام در راستایِ گزینشِ واژگانِ سره به جایِ واژگانِ"معرفی، ویزیت، معر ...
بررسیِ واژگانِ "هندیمان، هندیمانیدن؛هندیمانیهیستَن" در زبانِ پارسی میانه: ( این پیام در راستایِ گزینشِ واژگانِ سره به جایِ واژگانِ"معرفی، ویزیت، معر ...
بررسیِ واژگانِ "هندیمان، هندیمانیدن؛هندیمانیهیستَن" در زبانِ پارسی میانه: ( این پیام در راستایِ گزینشِ واژگانِ سره به جایِ واژگانِ"معرفی، ویزیت، معر ...
بررسیِ واژگانِ "هندیمان، هندیمانیدن؛هندیمانیهیستَن" در زبانِ پارسی میانه: ( این پیام در راستایِ گزینشِ واژگانِ سره به جایِ واژگانِ"معرفی، ویزیت، معر ...
بررسیِ واژگانِ "هندیمان، هندیمانیدن؛هندیمانیهیستَن" در زبانِ پارسی میانه: ( این پیام در راستایِ گزینشِ واژگانِ سره به جایِ واژگانِ"معرفی، ویزیت، معر ...
برابرِ پارسی برایِ واژگانِ "axiom ، axiomatize" و دیگر واخنشهایِ ( =مشتقاتِ ) آن: برابرِ پارسی برایِ واژگانِ "اصل موضوع، اصول موضوعه و. . . ": . . . ...
برابرِ پارسی برایِ واژگانِ "axiom ، axiomatize" و دیگر واخنشهایِ ( =مشتقاتِ ) آن: برابرِ پارسی برایِ واژگانِ "اصل موضوع، اصول موضوعه و. . . ": . . . ...
برابرِ پارسی برایِ واژگانِ "axiom ، axiomatize" و دیگر واخنشهایِ ( =مشتقاتِ ) آن: برابرِ پارسی برایِ واژگانِ "اصل موضوع، اصول موضوعه و. . . ": . . . ...
برابرِ پارسی برایِ واژگانِ "axiom ، axiomatize" و دیگر واخنشهایِ ( =مشتقاتِ ) آن: برابرِ پارسی برایِ واژگانِ "اصل موضوع، اصول موضوعه و. . . ": . . . ...
برابرِ پارسی برایِ واژگانِ "axiom ، axiomatize" و دیگر واخنشهایِ ( =مشتقاتِ ) آن: برابرِ پارسی برایِ واژگانِ "اصل موضوع، اصول موضوعه و. . . ": . . . ...
برابرِ پارسی برایِ واژگانِ "axiom ، axiomatize" و دیگر واخنشهایِ ( =مشتقاتِ ) آن: برابرِ پارسی برایِ واژگانِ "اصل موضوع، اصول موضوعه و. . . ": . . . ...