تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برابرِ واژگانِ ( مخالف، متضاد، اپوزوسیون، مخالفت کردن و. . . ) می توان از کارواژه هایِ زیر بهره جُست: 1 - با پیشوندِ " هم ": " همیستاردن" ( بُن کنونی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

فروکاهشِ " نِشیدن/نِشستن" به تکواژها: ( نِ. شی. دَن ) 1 - نِ: "نِ" در کارواژه یِ " نِشستن/نِشیدن" پیشوند است. این پیشوند در زبانهای اوستایی - پهلوی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

فروکاهشِ " نِشیدن/نِشستن" به تکواژها: ( نِ. شی. دَن ) 1 - نِ: "نِ" در کارواژه یِ " نِشستن/نِشیدن" پیشوند است. این پیشوند در زبانهای اوستایی - پهلوی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فروکاهشِ " نِشیدن/نِشستن" به تکواژها: ( نِ. شی. دَن ) 1 - نِ: "نِ" در کارواژه یِ " نِشستن/نِشیدن" پیشوند است. این پیشوند در زبانهای اوستایی - پهلوی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فروکاهشِ " نِشیدن/نِشستن" به تکواژها: ( نِ. شی. دَن ) 1 - نِ: "نِ" در کارواژه یِ " نِشستن/نِشیدن" پیشوند است. این پیشوند در زبانهای اوستایی - پهلوی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

فروکاهشِ " نِشیدن/نِشستن" به تکواژها: ( نِ. شی. دَن ) 1 - نِ: "نِ" در کارواژه یِ " نِشستن/نِشیدن" پیشوند است. این پیشوند در زبانهای اوستایی - پهلوی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پیشنهادِ واژه: خطا در انجام محاسبه ( ریاضی ) : کژماردِگی/کژمارِش خطا داشتن در انجام محاسبه ( ریاضی ) : کژماردَن، کژماردِگی ( یا کژمارِش ) داشتن تکوا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیشنهادِ واژه: خطا در انجام محاسبه ( ریاضی ) : کژماردِگی/کژمارِش خطا داشتن در انجام محاسبه ( ریاضی ) : کژماردَن، کژماردِگی ( یا کژمارِش ) داشتن تکوا ...

پیشنهاد
٠

پیشنهادِ واژه: خطا در انجام محاسبه ( ریاضی ) : کژماردِگی/کژمارِش خطا داشتن در انجام محاسبه ( ریاضی ) : کژماردَن، کژماردِگی ( یا کژمارِش ) داشتن تکوا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

واژه یِ " اَز " در زبانِ پارسی باستان و اوستایی به دیسه یِ " هَچ" بوده است. دگرگونیِ آواییِ ( چ/ز ) در واژگانی همچون ( روچ/روز ) ، ( اپچار، افچار/اف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

آشنایی با پیشوندِ "وی/ گُ" در زبانِ پارسی: پیشوندِ کارواژه یِ " وی/گُ " در زبانِ پارسی نقشِ کارکردیِ یکسانی با پیشوندِ dis در زبانهای اروپایی دارد ( ...

پیشنهاد
٣

آشنایی با پیشوندِ "وی/ گُ" در زبانِ پارسی: پیشوندِ کارواژه یِ " وی/گُ " در زبانِ پارسی نقشِ کارکردیِ یکسانی با پیشوندِ dis در زبانهای اروپایی دارد ( ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیشنهادِ واژه: " بَرهِشتن یا بَرهِلیدن" برابر با " برقرار کردن" یا aufstellen در زبانِ آلمانی است. auf = بَر stellen = هِشتَن یا هِلیدن برای نمونه : ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیشنهادِ واژه: " بَرهِشتن یا بَرهِلیدن" برابر با " برقرار کردن" یا aufstellen در زبانِ آلمانی است. auf = بَر stellen = هِشتَن یا هِلیدن برای نمونه : ...

پیشنهاد
٢

پیشوندِ کارواژه " پَژ": عملگری برایِ نشان دادنِ "وارونگی یا برعکس بودگی" است. بمانندِ واژه هایی همچون: پَژمُردن:پَژ ( پیشوندِ وارونگی یا برعکس بودگی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واکاویِ واژه یِ ( فشار، افشردن، افشاردن ) : 1. بررسی تکواژها: 1. 1 - پیشوندِ ( اف ) :پیشوندِ ( اف ) پیشوندِ جدایی ناپذیر در زبانِ پارسی است؛:بمانندِ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

واکاویِ واژه یِ ( فشار، افشردن، افشاردن ) : 1. بررسی تکواژها: 1. 1 - پیشوندِ ( اف ) :پیشوندِ ( اف ) پیشوندِ جدایی ناپذیر در زبانِ پارسی است؛:بمانندِ ...

پیشنهاد
٠

پیشوندِ کارواژه یِ "وا " در زبانِ پارسی : ( نقشِ کارکردی پیشوندِ " وا " مطابق با پیشوندِ ab در زبانهای اروپایی بویژه آلمانی است بمانندِ ( abbildung ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

"افسوس" همان واژه "افسوز" است. تکواژها" 1 - اف: پیشوندِ "اف" در واژگانی همچون افشردن، افکندن، افزودن و. . . که در زبان پارسی به دیسه یِ ( فِ ) نیز د ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

واژه "مستقل" را در زبانِ آلمانی می توان بدین گونه آزَندید ( =شرح داد ) : 1 - در زبانِ آلمانی گاهی هنگامیکه میخواهیم بگوییم ( x مستقل از y ) گفته می ش ...

پیشنهاد
٠

آشنایی با پیشوندها در زبان پارسی: دیدگاهِ کاربر: 1 - پیشوندِ ( آ ) در زبان پارسی به منظورِ " درونشُد یا ورود به یک تجربه یا حالتِ تازه " بکار می رود ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

آشنایی با پیشوندها در زبان پارسی: دیدگاهِ کاربر: 1 - پیشوندِ ( آ ) در زبان پارسی به منظورِ " درونشُد یا ورود به یک تجربه یا حالتِ تازه " بکار می رود ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

شاید بپرسید که تکواژِ "بات" در "باتلاق" از کجا می آید و به چه معناست؟ در زبانِ اوستایی "پَت" به چمِ "افتادن، به زیر یا پایین افتادن و. . . " و در زبا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

با ارج نهادنِ به پیامِ دوستان گرامی همچون تهمورس دیوبند باید نکته ای را در اینجا بازگو کنم: 1 - هنجار برابر با ( norm ) و بهنجار برابر ( normal ) دان ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

( سره سازی ) بکارگیریِ توانشهایِ زبان برایِ پیشبردِ آن زبان است و نَه دستکاری یا نوآوری. آنکسی که در بالا سره نویسی را نکوهش می کند، گویا نمی داند ب ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

واژگانِ ( توفان یا طوفان ) از یک ریشه هستند و ریشه اوستایی - سانسکریت دارند. پس باید به گونه یِ ( توفان ) نگاشته شود. در زبانِ اوستایی واژه یِ ( - ta ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

وزین

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

گزاره یِ زیر در زبان آلمانی: Er setzt sich triumphierend in Pose او ژستِ پیروزمندانه به خود گرفت. Pose در این گزاره درست به همان معنایِ ( ژست، پُز، ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

پیشنهادِ واژه: ( راه حل ) پارسی/ آلمانی / انگلیسی چارِش یا چارَنگ/ solution / Loesung نکته 1: ( چارِش ) از کارواژه ( چاریدن ) و ( چارَنگ ) از کارواژ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

پیشنهادِ واژه: از آنجایی که فرآیندِ ( اظهار، اظهار کردن، بیان کردن ) فرآیندی ( به بیرون ) هست، بهتر است که واژگانِ پیشنهادی با پیشوندهایِ ( اوز ) یا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

پیشنهادِ واژه: از آنجایی که فرآیندِ ( اظهار، اظهار کردن، بیان کردن ) فرآیندی ( به بیرون ) هست، بهتر است که واژگانِ پیشنهادی با پیشوندهایِ ( اوز ) یا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

پیوستِ دیدگاهِ پیشین: کارواژه یِ ( نشیب ) ، ( نِشیفتن ) می باشد که از یک بخشِ پیشوندیِ ( نِ ) و کارواژه ( شیفتن ) ساخته شده است. نمونه هایِ دگرگونیِ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

کارواژه یِ ( نِشیب ) ، ( نِشیفتن ) می باشد که از یک بخشِ پیشوندیِ ( نِ ) و کارواژه ( شیفتن ) ساخته شده است. ( فراز و نشیب ) . . . . . ( فراختن و نِشی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

پیوستِ نکته 4 از دیدگاه پیشین: واژه ( نقش، نقشه ) از تکواژِ پیشوندیِ ( نی ) به همراه بخشِ ( kas، kasa ) در زبانهای اوستایی و سانسکریت برگرفته شده است ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

واژگانِ ( نقش، نقشه ) واژگانی ایرانی هستند: بررسی تکواژها: 1 - ( ن ) در این واژه از پیشوندِ ( نی ) در زبانهای اوستایی ، سانسکریت و پهلوی گرفته شده اس ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

( ندا ) واژه ای ایرانی است؛ این واژه در زبانِ خویشاوندِ سانسکریت نیز بکار می رفته است. پَسگَشت ( reference ) : در رویه یِ 414 از نبیگِ ( فرهنگ سَنس ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

پارسی/ آلمانی تَرارفت ( زِبَررفت ) /Uebergang . . . . . انتقال تَرارفتن ( زِبَررفتن ) /Uebergehen . . . . . . انتقال یافتن ترابرد/Transport ترابردن/t ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

پارسی/ آلمانی تَرارفت ( زِبَررفت ) /Uebergang . . . . . انتقال تَرارفتن ( زِبَررفتن ) /Uebergehen . . . . . . انتقال یافتن ترابرد/Transport ترابردن/t ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

پارسی/ آلمانی تَرارفت ( زِبَررفت ) /Uebergang . . . . . انتقال تَرارفتن ( زِبَررفتن ) /Uebergehen . . . . . . انتقال یافتن ترابرد/Transport ترابردن/t ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

پارسی/ آلمانی تَرارفت ( زِبَررفت ) /Uebergang . . . . . انتقال تَرارفتن ( زِبَررفتن ) /Uebergehen . . . . . . انتقال یافتن ترابرد/Transport ترابردن/t ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

دیدگاه کاربر: یکی از واژگانِ همچم با ( کتاب ) در زبانِ پارسی میانه - پهلوی، ( نِبیگ ) می باشد که از دو تکواژ ساخته شده است: ( نِ. بیگ ) : 1 - پیشوند ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

برادر گرامی، آقای علی باقری، من در این تارنما کوششم برآن بوده است که واژگان را از دیدِ ریشه شناسی بررسی کنم. دهخدا و معین بسته به میزانِ آگاهیِ خود د ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

واژه ( قالپاق ) یک واژه ایرانی است: ( کهرپ، کالپ، قالپ، قالب ) /پسوندِ ( آگ یا آک ) در زبان پهلوی 1 - واژه ( قالب ) برگرفته از واژگانِ اوستاییِ ( کهر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

واژگانِ ( توپ، تپه، تُفنگ ( توپَک ) ، تپیدن ( تپش ) ، تپاندن، چپاندن، تپانچه ) واژگانی پارسی هستند: 1 - در زبانِ اوستایی واژه یِ ( - tav تو - ) به چم ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

واژگانِ ( توپ، تپه، تُفنگ ( توپَک ) ، تپیدن ( تپش ) ، تپاندن، چپاندن، تپانچه ) واژگانی پارسی هستند: 1 - در زبانِ اوستایی واژه یِ ( - tav تو - ) به چم ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

پیشنهادِ واژه ( وَخش/وَخشیدن ) : کارواژه یِ ( وَخش ) در زبانِ اوستایی به چمِ ( بزرگ شدن، افزودن، بالیدن، پیشرفت کردن ) و واژه یِ ( وَخشَ ) نیز به چمِ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

واژگانِ ( خَرج، خَراج ) در زبانِ پهلوی - پارسی میانه به دیسه یِ ( هَرگ ( هَرج ) harg ) بوده اند و در زبانِ سانسکریت نیز واژگانِ ( کَرَ kara ) و ( کَر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

واژه ( آز ) به چمِ ( حرص، خواهش شدید ) در زبانهای اوستایی و پهلوی:

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

پیوستِ دیدگاههای پیشین: دیوید مک کنزی در نبیگِ ( فرهنگنامه کوچکِ پهلوی ) واژه ( سُراگ یا سُراک ) را به تنهایی یک تکواژ برشمرده است، چراکه وی اصولا پس ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

پیوستِ دیدگاه پیشین: 1 - ( سری/سکر ( سکرنَ ) ) در زبانِ اوستایی 2 - ( گشتن/گرد ( گردیدن ) در زبانِ پارسی 3 - ( search ( گشتن، جستجو کردن ) /circle ( ...