پیشنهادهای فرتاش (١,٠٦٦)
در زبانِ اوستایی "مَت" به چمِ " با، همراه با، باهمدیگر" بوده و به عنوانِ پیشوند نیز بکارگیری می شده است. در زبانِ آلمانی نیز "mit " ( بخوانید: میت ) ...
در زبانِ پارسیِ میانه "ویهیستن/ویهیزتَن" با بُن کنونیِ "ویهیز" به چمِ " جابجا کردن، پیش رفتن" بوده است. تکواژهایِ " ویهیزتَن/ویهیستَن" چنین هستند: 1 ...
در زبانِ پارسیِ میانه "ویهیستن/ویهیزتَن" با بُن کنونیِ "ویهیز" به چمِ " جابجا کردن، پیش رفتن" بوده است. تکواژهایِ " ویهیزتَن/ویهیستَن" چنین هستند: 1 ...
در زبانِ پارسیِ میانه "ویهیستن/ویهیزتَن" با بُن کنونیِ "ویهیز" به چمِ " جابجا کردن، پیش رفتن" بوده است. تکواژهایِ " ویهیزتَن/ویهیستَن" چنین هستند: 1 ...
در زبانِ پارسیِ میانه "ویهیستن/ویهیزتَن" با بُن کنونیِ "ویهیز" به چمِ " جابجا کردن، پیش رفتن" بوده است. تکواژهایِ " ویهیزتَن/ویهیستَن" چنین هستند: 1 ...
شاید بپرسید " اَل " در " الفنجیدن" از کجا آمده است: 1 - در بلخی دگرگونیِ آواییِ ( د/ل ) نسبت به دیگر گویشهایِ ایرانی بسیار دیده می شود؛ واژه یِ " الف ...
در زبانِ ایرانیانِ باستان: بانَو ( banav ) به چمِ ( پرتو، پرتوِ نور ) بانومَنت ( banu. mant ) به چمِ ( تابناک، درخشان، نورانی ) بان وَنت ( ban. van ...
1 - هایپر: اَبَر، وَرا، زبَر، فرا 2 - سونیک: واژگانی در پیوند با ( آوا، شنود، واک ) پیشنهاد می شود. "واک" را در واژه "پژواک" داریم. اَبَرواک، زبَرو ...
واژه ( پایستار ) برابر با واژه یِ ( conservative ) در زبان انگلیسی است؛ بویژه در دانشِ مزداهی ( ریاضی ) و فیزیک و. . . .
در پارسیِ میانه " هوسَچیدَن" به چمِ " متناسب بودن/مناسب بودن" است. 1 - " هو" پیشوند است. 2 - کارواژه یِ " سَچیدَن" همان " سَزیدن" به چمِ " لایق و ش ...
برابرِ واژگانِ ( مخالف، متضاد، اپوزوسیون، مخالفت کردن و. . . ) می توان از کارواژه هایِ زیر بهره جُست: 1 - با پیشوندِ " هم ": " همیستاردن" ( بُن کنونی ...
برابرِ واژگانِ ( مخالف، متضاد، اپوزوسیون، مخالفت کردن و. . . ) می توان از کارواژه هایِ زیر بهره جُست: 1 - با پیشوندِ " هم ": " همیستاردن" ( بُن کنونی ...
برابرِ واژگانِ ( مخالف، متضاد، اپوزوسیون، مخالفت کردن و. . . ) می توان از کارواژه هایِ زیر بهره جُست: 1 - با پیشوندِ " هم ": " همیستاردن" ( بُن کنونی ...
فروکاهشِ " نِشیدن/نِشستن" به تکواژها: ( نِ. شی. دَن ) 1 - نِ: "نِ" در کارواژه یِ " نِشستن/نِشیدن" پیشوند است. این پیشوند در زبانهای اوستایی - پهلوی ...
فروکاهشِ " نِشیدن/نِشستن" به تکواژها: ( نِ. شی. دَن ) 1 - نِ: "نِ" در کارواژه یِ " نِشستن/نِشیدن" پیشوند است. این پیشوند در زبانهای اوستایی - پهلوی ...
فروکاهشِ " نِشیدن/نِشستن" به تکواژها: ( نِ. شی. دَن ) 1 - نِ: "نِ" در کارواژه یِ " نِشستن/نِشیدن" پیشوند است. این پیشوند در زبانهای اوستایی - پهلوی ...
فروکاهشِ " نِشیدن/نِشستن" به تکواژها: ( نِ. شی. دَن ) 1 - نِ: "نِ" در کارواژه یِ " نِشستن/نِشیدن" پیشوند است. این پیشوند در زبانهای اوستایی - پهلوی ...
فروکاهشِ " نِشیدن/نِشستن" به تکواژها: ( نِ. شی. دَن ) 1 - نِ: "نِ" در کارواژه یِ " نِشستن/نِشیدن" پیشوند است. این پیشوند در زبانهای اوستایی - پهلوی ...
پیشنهادِ واژه: خطا در انجام محاسبه ( ریاضی ) : کژماردِگی/کژمارِش خطا داشتن در انجام محاسبه ( ریاضی ) : کژماردَن، کژماردِگی ( یا کژمارِش ) داشتن تکوا ...
پیشنهادِ واژه: خطا در انجام محاسبه ( ریاضی ) : کژماردِگی/کژمارِش خطا داشتن در انجام محاسبه ( ریاضی ) : کژماردَن، کژماردِگی ( یا کژمارِش ) داشتن تکوا ...
پیشنهادِ واژه: خطا در انجام محاسبه ( ریاضی ) : کژماردِگی/کژمارِش خطا داشتن در انجام محاسبه ( ریاضی ) : کژماردَن، کژماردِگی ( یا کژمارِش ) داشتن تکوا ...
واژه یِ " اَز " در زبانِ پارسی باستان و اوستایی به دیسه یِ " هَچ" بوده است. دگرگونیِ آواییِ ( چ/ز ) در واژگانی همچون ( روچ/روز ) ، ( اپچار، افچار/اف ...
آشنایی با پیشوندِ "وی/ گُ" در زبانِ پارسی: پیشوندِ کارواژه یِ " وی/گُ " در زبانِ پارسی نقشِ کارکردیِ یکسانی با پیشوندِ dis در زبانهای اروپایی دارد ( ...
آشنایی با پیشوندِ "وی/ گُ" در زبانِ پارسی: پیشوندِ کارواژه یِ " وی/گُ " در زبانِ پارسی نقشِ کارکردیِ یکسانی با پیشوندِ dis در زبانهای اروپایی دارد ( ...
پیشنهادِ واژه: " بَرهِشتن یا بَرهِلیدن" برابر با " برقرار کردن" یا aufstellen در زبانِ آلمانی است. auf = بَر stellen = هِشتَن یا هِلیدن برای نمونه : ...
پیشنهادِ واژه: " بَرهِشتن یا بَرهِلیدن" برابر با " برقرار کردن" یا aufstellen در زبانِ آلمانی است. auf = بَر stellen = هِشتَن یا هِلیدن برای نمونه : ...
پیشوندِ کارواژه " پَژ": عملگری برایِ نشان دادنِ "وارونگی یا برعکس بودگی" است. بمانندِ واژه هایی همچون: پَژمُردن:پَژ ( پیشوندِ وارونگی یا برعکس بودگی ...
واکاویِ واژه یِ ( فشار، افشردن، افشاردن ) : 1. بررسی تکواژها: 1. 1 - پیشوندِ ( اف ) :پیشوندِ ( اف ) پیشوندِ جدایی ناپذیر در زبانِ پارسی است؛:بمانندِ ...
واکاویِ واژه یِ ( فشار، افشردن، افشاردن ) : 1. بررسی تکواژها: 1. 1 - پیشوندِ ( اف ) :پیشوندِ ( اف ) پیشوندِ جدایی ناپذیر در زبانِ پارسی است؛:بمانندِ ...
پیشوندِ کارواژه یِ "وا " در زبانِ پارسی : ( نقشِ کارکردی پیشوندِ " وا " مطابق با پیشوندِ ab در زبانهای اروپایی بویژه آلمانی است بمانندِ ( abbildung ...
"افسوس" همان واژه "افسوز" است. تکواژها" 1 - اف: پیشوندِ "اف" در واژگانی همچون افشردن، افکندن، افزودن و. . . که در زبان پارسی به دیسه یِ ( فِ ) نیز د ...
واژه "مستقل" را در زبانِ آلمانی می توان بدین گونه آزَندید ( =شرح داد ) : 1 - در زبانِ آلمانی گاهی هنگامیکه میخواهیم بگوییم ( x مستقل از y ) گفته می ش ...
آشنایی با پیشوندها در زبان پارسی: دیدگاهِ کاربر: 1 - پیشوندِ ( آ ) در زبان پارسی به منظورِ " درونشُد یا ورود به یک تجربه یا حالتِ تازه " بکار می رود ...
آشنایی با پیشوندها در زبان پارسی: دیدگاهِ کاربر: 1 - پیشوندِ ( آ ) در زبان پارسی به منظورِ " درونشُد یا ورود به یک تجربه یا حالتِ تازه " بکار می رود ...
شاید بپرسید که تکواژِ "بات" در "باتلاق" از کجا می آید و به چه معناست؟ در زبانِ اوستایی "پَت" به چمِ "افتادن، به زیر یا پایین افتادن و. . . " و در زبا ...
با ارج نهادنِ به پیامِ دوستان گرامی همچون تهمورس دیوبند باید نکته ای را در اینجا بازگو کنم: 1 - هنجار برابر با ( norm ) و بهنجار برابر ( normal ) دان ...
( سره سازی ) بکارگیریِ توانشهایِ زبان برایِ پیشبردِ آن زبان است و نَه دستکاری یا نوآوری. آنکسی که در بالا سره نویسی را نکوهش می کند، گویا نمی داند ب ...
واژگانِ ( توفان یا طوفان ) از یک ریشه هستند و ریشه اوستایی - سانسکریت دارند. پس باید به گونه یِ ( توفان ) نگاشته شود. در زبانِ اوستایی واژه یِ ( - ta ...
وزین
گزاره یِ زیر در زبان آلمانی: Er setzt sich triumphierend in Pose او ژستِ پیروزمندانه به خود گرفت. Pose در این گزاره درست به همان معنایِ ( ژست، پُز، ...
پیشنهادِ واژه: ( راه حل ) پارسی/ آلمانی / انگلیسی چارِش یا چارَنگ/ solution / Loesung نکته 1: ( چارِش ) از کارواژه ( چاریدن ) و ( چارَنگ ) از کارواژ ...
پیشنهادِ واژه: از آنجایی که فرآیندِ ( اظهار، اظهار کردن، بیان کردن ) فرآیندی ( به بیرون ) هست، بهتر است که واژگانِ پیشنهادی با پیشوندهایِ ( اوز ) یا ...
پیشنهادِ واژه: از آنجایی که فرآیندِ ( اظهار، اظهار کردن، بیان کردن ) فرآیندی ( به بیرون ) هست، بهتر است که واژگانِ پیشنهادی با پیشوندهایِ ( اوز ) یا ...
پیوستِ دیدگاهِ پیشین: کارواژه یِ ( نشیب ) ، ( نِشیفتن ) می باشد که از یک بخشِ پیشوندیِ ( نِ ) و کارواژه ( شیفتن ) ساخته شده است. نمونه هایِ دگرگونیِ ...
کارواژه یِ ( نِشیب ) ، ( نِشیفتن ) می باشد که از یک بخشِ پیشوندیِ ( نِ ) و کارواژه ( شیفتن ) ساخته شده است. ( فراز و نشیب ) . . . . . ( فراختن و نِشی ...
پیوستِ نکته 4 از دیدگاه پیشین: واژه ( نقش، نقشه ) از تکواژِ پیشوندیِ ( نی ) به همراه بخشِ ( kas، kasa ) در زبانهای اوستایی و سانسکریت برگرفته شده است ...
واژگانِ ( نقش، نقشه ) واژگانی ایرانی هستند: بررسی تکواژها: 1 - ( ن ) در این واژه از پیشوندِ ( نی ) در زبانهای اوستایی ، سانسکریت و پهلوی گرفته شده اس ...
( ندا ) واژه ای ایرانی است؛ این واژه در زبانِ خویشاوندِ سانسکریت نیز بکار می رفته است. پَسگَشت ( reference ) : در رویه یِ 414 از نبیگِ ( فرهنگ سَنس ...
پارسی/ آلمانی تَرارفت ( زِبَررفت ) /Uebergang . . . . . انتقال تَرارفتن ( زِبَررفتن ) /Uebergehen . . . . . . انتقال یافتن ترابرد/Transport ترابردن/t ...
پارسی/ آلمانی تَرارفت ( زِبَررفت ) /Uebergang . . . . . انتقال تَرارفتن ( زِبَررفتن ) /Uebergehen . . . . . . انتقال یافتن ترابرد/Transport ترابردن/t ...