خدمات

/xadamAt/

مترادف خدمات: خدمت ها، فعالیت ها، کارها، خدمت گزاری ها

برابر پارسی: دستیاری، کارها

لغت نامه دهخدا

خدمات. [ خ َ دَ ] ( ع اِ ) ج ِ خدمت. ( از غیاث اللغات ). خدمتها. رجوع به خدمت شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع خدمت خدمتها بندگیها چاکریها.

فرهنگستان زبان و ادب

{service} [گردشگری و جهانگردی] مجموع فعالیت هایی که واحدهای اقامتی و پذیرایی و خدماتی برای تأمین نیازهای مختلف مشتریان انجام می دهند

پیشنهاد کاربران

تیمارها، تیمارگان /تیمارگان/
خدمات
کارکرد
برابر پارسی ( خدمت ) واژگان ( پَرخیزِش، پَرخیزه ) می باشند. از کارواژه ( پَرخیزیدن ) که در پارسیِ میانه به معنای ( خدمت کردن، رسیدگی کردن ) بوده است. خدمات =پَرخیزِشها
کارپارها/ کارپارشها
services
زاوَرِش ها
گماشتارها
کاریاری ( سرویس )
بخش خدمات = بخش کاریاری
خدمات تجاری = کاریاری بازرگانی

بپرس