فرهنگستان زبان و ادب فارسی

دانشنامه آزاد فارسی

مؤسسه ای ملی که هدف اصلی آن وضع لغات فارسی در برابر لغات بیگانه ای است که در زمینه های علمی و فرهنگی وارد فارسی شده اند.
فرهنگستان اول. علت تشکیل آن نگرانی شدید محمدعلی فروغی، رئیس الوزرای وقت، از شیوۀ ناسالم تحمیل لغات نابهنجار تازه از ناحیۀ عناصر کم مایه و پرتعصب بود که این امر موجب شد تشکیل انجمنی از دانشمندان و اهل لغت و پژوهشگران را برای تدارک مقدمات تأسیس فرهنگستان ایران به رضاشاه پهلوی پیشنهاد کند و زمام کار لغت سازی را از دست آنان بیرون کشد. تدبیر او در این راه مؤثر افتاد و وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه اساسنامۀ فرهنگستان را تهیه کرد و فرهنگستان ایران از ۱۲ خرداد ۱۳۱۴ش با حضور ۲۴ تن عضو پیوسته با ریاست محمدعلی فروغی آغاز به کار کرد. فضای سیاسی آن زمان فرهنگستان را ناگزیر ساخت که بیشتر اوقات خود را صرف معادل سازی برای اصطلاحات و لغات خارجی کند. در واقع فرهنگستان اول بیشتر مهارکننده و بازدارنده بود تا سازنده. در بهمن ۱۳۱۵ نظام نامه ای برای «بازبینی در اصطلاحات علمی» تصویب کرد و در آن راه و روش و ضوابط معادل یابی را مقرر داشت. فرهنگستان اول وظیفۀ خود را ادا کرد و چون اعضای برجستۀ آن که ارکان آن سازمان بودند اصولاً اعتقادی به واژه سازی نداشتند، در فضای فرهنگیِ نسبتاً سالمی که پدیدآورده بودند نیازی به فعالیت پی گیر احساس نکردند و به تدریج فرهنگستان از پویایی افتاد و دچار رکود شد و شاه که از فعالیت آن راضی نبود در هفتم اردیبهشت ۱۳۱۷ آن را منحل ساخت و هفتۀ بعد فرمان داد از نو تشکیل شود و علی اصغر حکمت، وزیر معارف ریاست آن را برعهده گیرد. نخستین جلسۀ عمومی فرهنگستان پس از انحلال، روز چهارشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۱۷ به ریاست وزیر معارف، تشکیل شد و این بار عده ای دیگر از استادان بنام به عضویت پیوسته فرهنگستان درآمدند. فرهنگستان در این مدت موفق شد بسیاری از واژه های علمی مورد نیاز دانشگاه ها را از تصویب بگذراند. بعدها کار زبان پیرایی و واژه سازی متوقف شد و فعالیت فرهنگستان بیشتر جنبه های ادبی و تحقیقی یافت و نامۀ فرهنگستان به سردبیری حبیب یغمایی در آغاز ۱۳۲۲ ش تأسیس و منتشر شد.
فرهنگستان دوم. در ۵ مرداد ۱۳۴۷ش فرمان تأسیس «بنیاد شاهنشاهی فرهنگستان های ایران» صادر شد و در ۹ آبان ۱۳۴۹ وزیر فرهنگ و هنر یازده تن از اعضای پیوستۀ فرهنگستان زبان ایران را به محمدرضا شاه معرفی کرد و نخستین شورای آن در ۲۳ آبان تشکیل شد و کار خود را آغاز کرد.
فرهنگستان سوم. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به پیشنهاد شورای عالی انقلاب فرهنگی و موافقت وزارت فرهنگ و آموزش عالی و تصویب مجلس شورای اسلامی چهار فرهنگستان به نام های فرهنگستان زبان و ادب فارسی، فرهنگستان هنر، فرهنگستان علوم پزشکی، و فرهنگستان علوم تأسیس شد. فرهنگستان زبان و ادب فارسی که در واقع ادامۀ کار فرهنگستان های ایران را به عهده داشت در ۲۶ شهریور ۱۳۶۹ش، نخستین جلسۀ خود را با نام شورای فرهنگستان زبان و ادب فارسی در کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران تشکیل داد و فعالیت خود را آغاز کرد. فرهنگستان زبان و ادب فارسی ۲۵ عضو پیوسته دارد. ← آکادمی

پیشنهاد کاربران

پیشنهاد واژه "فرهنگستان زبان و ادب عربی" برای این گزاره.
نام نهادی است که برخی ها به نادرستی آن را "فرهنگستان زبان و ادب فارسی" می خوانند، ولی درست آن "فرهنگستان زبان و ادب عربی"
کاری نداریم که در نام همین نهاد ایرانی "پارسی" را نوشته است "فارسی" و "ادب" هم شیوه عربی شده واژه ای پارسی است و باید از برابر پارسی آن بکار می برد. اگر هم برخی پادسوی این باشند که "ادب" از پارسی نیامده است، باز هم اینجا در نام این نهاد واژه ناپارسی به کار برده شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

بروید و نگاه کنید که چگونه سردسته شان برای "برابر یابی نکردن برای واژگان عربی" پشتوانه می آورد!
در واژه هایی هم که خودشان پیشنهاد می دهند، برخی واژه ها از یک واژه عربی و یک پسوند پارسی یا چند واژه پارسی ساخته شده است!
این درست است؟این شیوه درست واژه سازی است؟
پشتوانه آنها هم تنها یک چیز است:"قرآن"
کاری به باور های دینی نداریم، فرهنگ و زبان خودشان که دارد می میرد را به مشتی واژه عربی می فروشند!
شاید بگویید این نهاد کارش را درست انجام می دهد!ولی. . . .
در کتاب هایی که می نویسند، واژه های عربی بیش از واژه های پارسی است.
تازه، اگر به جای واژه ای انگلیسی واژه پارسی اش را نوشتند، باید در پرانتز برابر انگلیسی با بیگانه اش را بنویسد!
این نشان می دهد که این نهاد خودش هم باور دارد که کارش را درست انجام نمی دهد، دیگر چه برسد به ما!
در برنامه هایی هم که "صدا و سیما" پخش می کند، کم و بیش واژگان انگلیسی را کمتر میگویند، ولی واژگان عربی!
همین "اخبار" را یک شبش را ببینید، ببینید چه اندازه واژگان عربی گفته می شود!
در برنامه های دیگر هم همینگونه است، و درخور نگرش ( =توجه ) است که هنگامی که گوینده آن برنامه، واژه ای انگلیسی به کار می برد، کمی درون خودش می رود و برابر "فارسی" اش را چیزی عربی می داند.
اینها هستند گوینده ها و مجری های کشور.
اندیشه این نهاد چیزی بسیار خوب است:"نهادی که برای واژگان بیگانه برابریابی می کند و می کوشد که آن برابر ها را میان مردم رواگمند کند" ( رواگمند=رواج دار )
ولی، این کار را به درستی انجام نمی دهد، پس، بود و نبودش خیلی نابرابر نیستند!
به امید روزی که نخواهم برخی از واژگان را برابرشان را به شیوه بیگانه بنویسم، و همه نوشتار بالا را بدون نیاز به هیچ چیزی دریابید.
بدرود!

هیچ نهادی به اندازه یِ فرهنگستان بی بخار نبوده است؛ نهادی با رویه یِ بزک شده یِ ایرانی ولی از درون کرم خورده یِ تازی زده.
فرهنگستان رویِ هیچ نهادی توانِ کنش گری ندارد؛ پس بود و نبودش به هیچ می ارزد. نه روی صدا وسیمای کُسِخر زده و نَه روی آموزش و پرورشِ ریده مال.
...
[مشاهده متن کامل]

روزی نیست که پیامکها و آگهی هایی برای مهاجرت و آموزش به زبانهای بیگانه برای من نیاید؛چرا؟
چون بیگانگان همدیگر را خرسند و ارضا می کنند. تازیِ فرومایه تو بغلِ غرب زده. نگاه به عرعر کردن هایشان نکنید، تنها هنرشان ایرانی کُشی است.
هیچ چیزی خنده دارتر از این نیست که تازی زاده یِ فرومایه چهره میهن پرستانه به خود بگیرد.
در همه این سالها در تارنمای آبادیس از سویِ سایبری های وزارتی ( چه تازی زده ها و برادرانِ پانترکِ درازگوششان و پانکردها ) به میهنم و زبانِ پارسی ناسزا و دشنام دیدم و همیشه این سایبری ها کوشیدند تا این تارنما را با کسشرهایی که خودشان میدانند، هرز است، به گُه بکشانند. یک جایی باید این داستان پایان یابد، پایانش هم در تارنماها و رسانه های مجازی نیست. . .
در درازای تاریخِ ایران که بنگری، امروز کشورِ ما در ناتوان ترین وضعیتِ خود هست؛چرا؟ چون هنرشان این بود که بگویند ما کشور را از فرهنگ 2500 ساله اش دور کردیم.

پارچه ابریشمی

بپرس