پیشنهاد‌های علی سیریزی (٧,٤١٨)

بازدید
٨,٩٣٧
پیشنهاد
١

جام جم، نمایشگر رنگی، جعبه جادو، تصویرگررنگی، دور نما Color TV

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

جام جم، نمایشگر، جعبه جادو، تصویرگر، دور نما

پیشنهاد
٠

رخت شوی، دستگاه شوینده، شوینده برقی، لباس شوی ماشین رخت شویی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رخت شوی، شوینده برقی، ماشین لباس شویی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سردخانه، خُنک دان، برودت خانه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تابه، سرخ کن، روغن دان، تاوه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پینه دوز، کفاش، چرم دوز، ارسی دوز

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مِمحا، مدادپاک کن، محوگر

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مِمحا، مدادپاک کن، محوگر، پاک کن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قلم خودکار، قلم مرکب دار، نوشت افزار

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مقیاس کش، اندازه گیر، خط نما

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حسابگر، ابزار محاسبه، رایانه کوچک

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دستگاه خواب، تخت خواب، بستر، خوابگاه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تخت خواب، بستر، خوابگاه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نورافکن دستی، مشعل برقی، چراغ دستی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پلکان، نردبان سنگی، مسیر صعود

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راه پله، نردبان سنگی، مسیر صعود

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برج بلند، عمارت مرتفع، ساختمان عظیم

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میلاد، تولد، ولادت

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زندگی، حیات، زیست

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مرگ، ممات، فوت، مردگی، وفات، مرگ، درگذشت، فنا

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سفر، مرگ، وفات

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گردش، جنبش، مسافرت، سفر travel journey

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سیاحت، سفر، مسافرت

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گردش، چرخش

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سیر، گردش، حرکت، جنبش

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اعاده، بازگشت، باز گشتن، برگشت ، عودت، رجعت

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ندامت، توبه regret

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

افسوس، پیشمانی ، حیف pity ، regret

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

افسوس، حسرت

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

افسوس، تأسف، حسرت

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درخواست، آرزو، تقاضا

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ارزو، امیدواری، امید

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سوگ، ماتم، عزا، عزاداری، سوگواری

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اندوه، غم ، حزن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

افسردگی، پژمردگی، حزن، اندوه، نژند

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

افسردگی، پژمردگی، حزن، اندوه sadness

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شادی، خوشحالی، خرسندی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لبخند، تبسم

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خنده و شادان

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گریان، اشک ریزان، خروشان She kept crying after watching the sad movie. بعد از دیدن فیلم غمگین، مدام گریه می کرد.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

تکه شدن و پاره کردن: The dog tore the newspaper into pieces. ( سگ، روزنامه را تکه تکه کرد. )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

اشک ریختن She wiped a tear from her cheek. ( او اشک آرامی از گونه اش پاک کرد. )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

زاری، گریه ، التماس She knelt in supplication before the altar او در مقابل محراب زانو زد و التماس کرد. His supplication was heard and answered by th ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اه، ناله، زاری

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

آه. ناله، افسوس، حسرت sigh

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اه. ناله، افسوس

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فریاد، داد، cry،

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اعتراف: ( فاش کردن چیزی، به صورت استعاری در ادبیات یا شعر ) : The suspect was forced to cry under pressure. ( مظنون تحت فشار مجبور به اعتراف شد. )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

کوچک شمردن ( نادیده گرفتن ) : [در اینجا "cry" بیشتر به صورت اصطلاحی یا ترکیبی معنا دارد]: Don't cry over spilled milk. ( برای چیزی که دیگر قابل تغ ...