voting

جمله های نمونه

1. voting is not mandatory
رای دادن اجباری نیست.

2. voting with their money, our customers showed their trust in us
مشتریان ما با خرج کردن پول خود به ما رای اعتماد دادند.

3. he is voting with the republicans
او به نفع جمهوریخواهان رای می دهد.

4. criminals are debarred from voting in elections
بزهکاران از حق رای دادن در انتخابات محروم اند.

5. the age limit for voting is eighteen
حد مجاز سن برای رای دادن هجده سال است.

6. They tried to intimidate the young people into voting for them.
[ترجمه گوگل]آنها سعی کردند جوانان را بترسانند تا به آنها رای دهند
[ترجمه ترگمان]آن ها سعی کردند جوانان را بترسانند تا برای آن ها رای دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. People's voting habits are influenced by political, social and economic factors.
[ترجمه گوگل]عادات رأی دادن مردم تحت تأثیر عوامل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است
[ترجمه ترگمان]عادات رای مردم تحت تاثیر عوامل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They said they would not be voting for him because he was too left-wing.
[ترجمه گوگل]آنها گفتند که به او رای نمی دهند زیرا او بیش از حد چپ است
[ترجمه ترگمان]آن ها گفتند که برای او رای نخواهند داد زیرا او بیش از حد جناح چپ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We should have had a proper discussion before voting.
[ترجمه گوگل]قبل از رای دادن باید بحث درستی می کردیم
[ترجمه ترگمان]ما باید قبل از رای گیری یک بحث درست و حسابی داشته باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Voting is the exercise of a civil right.
[ترجمه گوگل]رای دادن اعمال یک حق مدنی است
[ترجمه ترگمان]رای دادن حق یک حق مدنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The voting system is weighted against the smaller parties.
[ترجمه گوگل]سیستم رای گیری در مقابل احزاب کوچکتر وزن دارد
[ترجمه ترگمان]سیستم رای گیری برابر با احزاب کوچک تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You'd better allow for the members voting against you.
[ترجمه گوگل]بهتر است اجازه دهید که اعضا علیه شما رای دهند
[ترجمه ترگمان]بهتر است اجازه بدهید که اعضا بر علیه شما رای بدهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Officials had not been allowed to monitor the voting.
[ترجمه گوگل]به مقامات اجازه نظارت بر رای گیری داده نشده بود
[ترجمه ترگمان]مقامات اجازه نظارت بر رای گیری را نداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She was elected on the second round of voting.
[ترجمه گوگل]او در دور دوم رای گیری انتخاب شد
[ترجمه ترگمان]او در دور دوم رای گیری انتخاب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حقوق] رأی دادن، اخذ رأی

انگلیسی به انگلیسی

• casting of ballots

پیشنهاد کاربران

نمونه برداری
رای ریزی، رای دهی
رای دهنده، رای ریز
رای، رای دادن
رای دادن

بپرس