نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
surefire way to do something: راهی که قطعا پیامد و نتیجه حتمی و ق ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
simp over: کس لیسی کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
call in: برنامه تلفنی ( رادیو و تلویزیون ) ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
call one's names: توهین کردن�بد و بیراه گفتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as time is running short: در حالی که وقت در حال تمام شدن است
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
useless as a fifth wheel: کاملا به درد نخور کاملا بی استفاده
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
compliments slip: برگه سربرگ دار
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
compliment somebody on: گفتن چیزای خوب در مورد کسی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
compliment someone on: گفتن چیزای خوب در مورد کسی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
compliment one's on: گفتن چیزای خوب در مورد کسی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pay slip: فیش حقوق
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pay someone a compliment: از کسی تعریف کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pay someone a visit: از کسی دیدن کردن�به ملاقات کسی رفتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pay someone respect: به کسی احترام گذاشتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pay somebody respect: به کسی احترام گذاشتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pay someone lip service: صادقانه با کسی حرف نزدن�از ته دل با ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pay somebody lip service: صادقانه با کسی حرف نزدن�از ته دل با ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pay somebody a visit: از کسی دیدن کردن�به ملاقات کسی رفتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
confide to: درد دل کردن با، ( از روی اعتماد به ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put a strain on: وارد کردن تنش و استرس در رابطه وار ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
put a strain on: وارد کردن تنش و استرس در رابطه وار ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be pleased by: راضی بودن خوشحال بودن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
be pleased: راضی بودن خوشحال بودن خوشنود بودن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be satisfied: راضی بودن خوشحال بودن خوشنود بودن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be offended by: دلخور شدن آزرده خاطر شدن ناراحت ش ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to someone: چیزی رو تو روی طرف گفتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
win someone's respect: احترام کسی را جلب کردن نظر کسی را ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
win somebody's respect: احترام کسی را جلب کردن نظر کسی را ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
win one's respect: احترام کسی را جلب کردن نظر کسی را ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
win the respect of someone: احترام کسی را کسب کردن�احترام کسی ر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
win the respect of someone: احترام کسی را کسب کردن�احترام کسی ر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
win the respect of somebody: احترام کسی را کسب کردن�احترام کسی ر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
win the respect of one's: احترام کسی را کسب کردن�احترام کسی ر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
win someone's approval: �رضایت کسی را جلب کردن�موافقت کسی ر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
win somebody approval: �رضایت کسی را جلب کردن�موافقت کسی ر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
win somebody's approval: �رضایت کسی را جلب کردن�موافقت کسی ر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
win one's approval: �رضایت کسی را جلب کردن�موافقت کسی ر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
multi lane road: خیابان یا اتوبان دارا چندین باند سر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
let someone merge: راه دادن به کسی در خیابان یا جاده ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
merge into: برای پیوستن، متحد شدن، یا ترکیب شدن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
merge in: برای پیوستن، متحد شدن، یا ترکیب شدن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
let somebody merge: راه دادن به کسی در جاده یا خیابان ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
under the cosh: تحت فشار شدید بودن برای از پس چیزی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be under the cosh: تحت فشار شدید بودن برای از پس چیزی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ass end of nowhere: ناکجاآباد�ته دنیا، جای دورافتاد
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the ass end of creation: ته دنیا�آخر دنیا، جای فوق العاده دو ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
tax year: سال مالی یک دوره حسابداری سالانه ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
up to one's ears: تا خرخره غرق چیزی بودن� سخت مشغول ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
up to one's ears: تا خرخره غرق چیزی بودن� سخت مشغول ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
up to one's neck: تا خرخره غرق چیزی بودن� سخت مشغول ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
overturn the original verdict: حکم اولیه یا اصلی را تغییر دادن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on one's uppers: بی پول بودن�چیزی ته جیب نداشتنinfor ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on your uppers: بی پول بودن�چیزی ته جیب نداشتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on one's beam ends: بی پول بودن �چیزی ته جیب نداشتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
up to one's ears in something: تا خرخره غرق چیزی بودن �سخت مشغول ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
up to one's neck in something: تا خرخره غرق چیزی بودن �سخت مشغول ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
up to one's eyes in something: تا خرخره غرق چیزی بودن �سخت مشغول ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
up to your eyes in something: تا خرخره غرق چیزی بودن �سخت مشغول ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
up to your neck in something: تا خرخره غرق چیزی بودن �سخت مشغول ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
up to your ears in something: تا خرخره غرق چیزی بودن �سخت مشغول ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
live below the poverty line: زیر خط فقر زندگی کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not getting any younger: سن و سالی از کسی گذشتن �پیر شدن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
truth to tell: راستشو بخوای . . . . .
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
so there it is: خب همینه دیگه! خب این هم از این!
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this that and the other: چیزها/افراد مختلف
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that and the other: چیزها/افراد مختلف فلان و بهمان
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get this: این را داشته باش!�این را گوش کن!
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hang onto your hat: حاضر باش
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
drop around: سر زدن به خانه کسی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
drop a note: فرستادن نامه یا پیام
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
drop one a note: فرستادن پیام یا نامه
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the bright lights: هیجانات یا جذابیت های زندگی در شهر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
kombucha: کامبوجا یک نوشیدنی تخمیر شده، کمی ج ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
leashed: کسی که کاملاً تابع دیگران است ( معم ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on a leash: کنترل کردن محدود کردن کاملاً تابع ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
keep on a leash: کنترل کردن محدود کردن کاملاً تابع ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have on a leash: کنترل کردن محدود کردن کاملاً تابع ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
dog on: حمله وحشیانه به شخصی به شکلی که گرو ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
up your ass: تو کونت ( وقتی از ما درباره جای چیز ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
up your ass: تو کونت ( وقتی از ما درباره جای چیز ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
thumb up your ass: انجام ندادن کاری که باید انجام دهید ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bug up your ass: عصبانی شدن در مورد چیزی که پیش پا ا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
barbie up your ass: هر اقدام رادیکالی که برای بیان مخال ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
head up your ass: 1. حالت کاملاً غافل از اطرافیان 2. ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
high up your ass: اصطلاحی است برای تعریف فردی که خیلی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
claim responsibility: مسئولیت ( چیزی ) را برعهده گرفتن�مس ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
escort service: دلال خانه شرکت هماهنگ کننده فاحشه ش ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
escort agency: دلال خانه شرکت هماهنگ کننده جنده شر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
call girl: روسپی که ممکن است از طریق تلفن با ا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
outcall: بازدید از خانه مشتری توسط یک متخصص ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
incall: ملاقات مشتری با روسپی در خانه زنه ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
think of something: چیزی را به خاطر آوردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
think of something: چیزی را به خاطر آوردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
live high off on the hog: بر وفق مراد بودن زندگی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
live hand to mouth: با درآمد بخور و نمیر زندگی کردن�با ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
keep to a budget: پایبند بودن به برنامه ریزی هزینه ها
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
talk through one's ass: مزخرف گرفتن�چرت گفتن، پرت وپلا گفتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pay the money back installment: پول را به صورت اقساطی پرداخت کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
spend on: خرج کردن سپری کردن صرف کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
whoop ass: کتک
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give someone whoop ass: کسی را کتک زدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give somebody whoop ass: کسی را کتک زدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give one's whoop ass: کسی را کتک زدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give whoop ass: کسی را کتک زدن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
heartworm: ملکه قلب خوره قلب چیزی که مدام دل ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
heartworm: ملکه قلب خوره قلب چیزی که مدام دل ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
snack machine: ماشینی که به طور خودکار کالاهای مصر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
piece of ass: رابطه جنسی آدم جذاب ( به ویژه زن )
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ass time: زمان کاری که فرد در جایی ثبت می کند ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bust behind the back: در شرایطی مشغول به کار بودن که هیچ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
b3: Big Booty�Becky Ball� Busting� Bit ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
b cube: big boobs, a big butt and a big bel ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
follow in somebody's footsteps: به پیروی از کسی کاری انجام دادن پا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
follow in someones footsteps: به پیروی از کسی کاری انجام دادن پا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a go at somebody: ( کسی را ) دعوا کردن کسی را به باد ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
back onto: پشت به چیزی بودن مثلا ساختمان و. . ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
tie off: گره گذاشتن در پایان چیزی; بستن چیزی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
shootout: ضربه آزاد ضربه پنالتی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hat off to someone: به احترام کسی کلاه از سر برداشتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hat off to somebody: به احترام کسی کلاه از سر برداشتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
director of studies: یک معلم در یک دانشگاه یا مدرسه زبان ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
side on: از کنار در کنار با یک طرف رو به ی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
me day: روزی که همه چیز در مورد شماست. . . ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fuck me day: روزی که در آن از دوستتان بخواهید با ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fuck me day: روزی که در آن از دوستتان بخواهید با ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lazy meal: غذایی که مواد اولیه ساده داره و زود ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tap away: به آرامی ضربه زدن ( با انگشتان )
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tap on something: ضربه آرام به چیزی [با انگشت]
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tap at something: ضربه آرام به چیزی [با انگشت]
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tap and die: قلاویز و حدیده ( ابزار )
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tap penalty: ضربه آزاد ( راگبی ) �پنالتی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
kiss cam: یک سرگرمی در زمان استراحت در رویداد ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
kisscam: یک سرگرمی در زمان استراحت در رویداد ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
out of one's hair: از سر خود باز کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
out of one's tree: دیوانه�کاملا احمق
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stand in: جایگزین کسی شدن�جانشین کسی شدن، جای ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
catch somebody off guard: غافلگیر کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
catch one's off guard: غافلگیر کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
being so forward: زمانی که شخصی به وضوح جذب شخص دیگری ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
so forward: هدایت شده یا به جلو حرکت می کند. 2 ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bear a grudge against someone: از کسی کینه به دل گرفتن�از کسی کینه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bear a grudge against somebody: از کسی کینه به دل گرفتن�از کسی کینه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bear a striking resemblance to: کاملا شبیه به ( کسی یا چیزی ) بودن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bear a striking resemblance to: کاملا شبیه به ( کسی یا چیزی ) بودن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
suck ass: مزخرف بودن افتضاح بودن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
suck ass: مزخرف بودن افتضاح بودن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sex something up: چیزی را مهیج تر/جذاب تر کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
talk out of ass: مزخرف گفتن حرف مفت زدن، چرت وپرت گف ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take out of: کسی را خسته کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
same sex: همجنس وابسته به جنس مشابه
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
same sex: همجنس وابسته به جنس مشابه
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cup bearer: ساقی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get out of the way: خود را کنار کشیدن، دخالت نکردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do fair share: مثل دیگران سخت کار کردن و تلاش کردن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pull one's weight: سهم خود را انجام دادن مثل بقیه کار ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pull one's weight: سهم خود را انجام دادن مثل بقیه کار ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pull something out of one's ass: چیزی را از خود درآوردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pull out of one's ass: چیزی را از خود درآوردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pull over the front tire is flat: بزن کنار. لاستیک جلو پنچر است.
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pull over we're out of gas: بزن کنار. بنزین نداریم.
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pull over we have a flat: بزن کنار. پنچر کردیم.
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pujari: کاهن معبد هندو
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
head of company: رئیس شرکت
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
make a fuss about: عصبانی شدن و شاکی شدن در مورد چیزی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lay down the law: تعیین تکلیف کردن قانون صادر کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't shit where you eat: جایی که غذا می خوری نرین از این عب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't let the door hit your ass on the way out: سریع بزن به چاک
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
dead set against something: مخالف پروپاقرص مخالف درجه یک
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
dead set against something: مخالف پروپاقرص مخالف درجه یک
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get a chill: خونسرد بودن آرام بودن بی خیال بود ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
down ass bitch: زنی که همیشه پشت شوهر یا دوست پسر ه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
die bitch: به افرادی که دوست ندارید یا به کسی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
whatever the fuck: این یک روش�خودسرانه تر �برای گفتن " ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bring it back: برای اینکه به دی جی بگویید �آن آهنگ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
exi: زنی است که همیشه در کنار شماست حتی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
come in a body: دسته جمعی آمدن گروهی آمدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
arrive in a body: دسته جمعی آمدن �گروهی آمدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
when it comes time to: وقتی که زمانش فرا میرسه. . . .
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
when it becomes time: وقتی که زمانش فرا میرسه. . . .
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
normalise: به حالت عادی درآوردن�عادی کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get the fuck up: برخاستن، پاشدن، بلند شدن با لحن بی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
back the fuck up before you get smacked the fuck up: - اصطلاح یا جمله ای که زمانی به کار ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get fuck up: برای�پیچاندن، گیج شدن، متحیر شدن. ن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get shit: وقتی کسی مجبور است به یک سرزنش تند ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
thermos bottle: فلاسک
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
thermos jug: فلاسک
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
thermobaric rocket: سلاحی که �پدر همه بمب ها� نامیده می ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on one's best behavior: بسیار مودب بودن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be on one's best behavior: بسیار مودب بودن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be on one's best behaviour: بسیار مودب بودن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on your best behaviour: بسیار مودب بودن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on your best behavior: بسیار مودب بودن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be on your best behaviour: بسیار مودب بودن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pride oneself on: به خود بالیدن مفتخر بودن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
be pressed for: خواستار چیزی شدن تقاضای چیزی را کر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
push for: خواستار چیزی شدن تقاضای چیزی را کر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
put out: علنی کردن و در اختیار عموم قرار داد ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
up in arm: آماده جنگیدن شدن �مسلح شدن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
heineken: آبجو هلندی
١ سال پیش