نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
out of the red: از زیر بدهی در آمدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
are you freaking kidding me: مودبانه Are you fucking kidding me
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
are you flipping kidding me: مودبانه Are you fucking kidding me
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
shoot your shot: رها کردن غرور و تکبر و دنبال کردن ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
shoot your shot: رها کردن غرور و تکبر و دنبال کردن ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
shove it up your ass: ( بکن تو کونت ) توهینی که برای نشان ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
shove it up your ass: ( بکن تو کونت ) توهینی که برای نشان ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
group up: �دوره هم جمع شدن به منظور انجام داد ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
human rights abuses: نقض حقوق اساسی مردم با رفتار نادرست ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rights abuses: نقض حقوق اساسی مردم با رفتار نادرست ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
busting: خیلی خوب انزال کننده یا دیوانه کنن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stroke out: خراب شدن و کار نکردن زیاد نوشیدن ال ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
strokeout: با خط کشیدن روی چیزی آن را ) حذف کر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bust ass cold: فوق العاده سرد
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bust a cap in one's ass: به کسی شلیک کردن با تفنگ کسی را کشت ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bore the ass off: کسل کردن حوصله سر بردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
break one's ass: سخت تلاش کردن دهن خود را سرویس کرد ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
break ass: سخت تلاش کردن دهن خود را سرویس کرد ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
blow smoke up one's ass: الکی از کسی تعریف کردن چاپلوسی کسی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
blow someone a kiss: بوس فرستادن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ass licker: آدم چاپلوس آدم چرب زبان
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ass licking: چاپلوسی پاچه خواری
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ass in a sling: تنبیه سنگین مجازات شدید
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have one’s ass in a crack: در شرایط دشواری بودن در مضیقه قرار ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have one's goose cooked: در دردسر بزرگی افتادن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have one's finger in the pie: در هر کاری دخالت کردن نخود هر آشی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it would appear that: به نظر می رسد که
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it will be one's ass: دهن کسی سرویس شدن در شرایط بدی قرا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
hooded crow: کلاغ ابلق ( پرنده شناسی )
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
hooded: با مژه بلند ( چشم )
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
third base: رابطه جنسی داشتن مخصوصا با کسی برای ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
going third base: رابطه جنسی داشتن با کسی مخصوصا بین ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to make one's flesh creep: وحشت زده ساختن ترساندن حال کسی را ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make one's flesh creep: وحشت زده ساختن ترساندن حال کسی را ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make modifications: تغییرات جزیی ایجاد کردن اصلاحاتی ا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
dash away: زدن، فرو کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go for a wander: قدم زدن گشت زدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go for a drive: با اتومبیل گشت زدن رانندگی کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
cock up: گندکاری خرابکاری
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cock sparrow: آدم خروس جنگی آدم پرخاشگر
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cock robin: سینه سرخ نر
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
cockatrice: موجودی افسانه ای با سر خروس و بدن ا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
getting third base: رابطه جنسی داشتن با کسی مخصوصا بین ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
crow on: قوقولی قوقو کردن ( صدای خروس ) خو ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
hooter: سوت کارخانه بوق ماشین بینی بزرگ سی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hooter: سوت کارخانه بوق ماشین بینی بزرگ سی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hungry as a wolf: شدیدا گرسنه
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
cry one's heart out: از ته دل گریه کردن خون گریه کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
splash onto: پاشیدن آب روی چیزی و خیس کردن ان مث ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
register office: اداره ثبت احوال محضر
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
howling in pain: فریاد زدن با درد زیاد
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
howled with laughing: خنده با صدا بلند
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
roared with laughing: خنده با صدای بلند
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
boast about: باغرورصحبت کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
boast about: باغرورصحبت کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
hoots: فریاد اعترا�ض و بی صبری هو!!!!!!!!! ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hoots of derision: با هو کردن و ایجاد غوغا به طور غیر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hoots of derision: با هو کردن و ایجاد غوغا به طور غیر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
non coffee: usually without caffeine
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
none coffee: usually without caffeine
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
strain at: تردید کردن، گرایش نداشتن، ابا کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hammering drywall: سکس کردن بدون هیچگونه پیش نوازشی که ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hammer up drywall: Drywall" یک اصطلاح آمریکایی برای تخ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
monke: an alternative spelling of monk
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make a hasty exit: با عجله از جایی خارج شدن با عجله ج ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make an outline: ئوس مطالب درست کردن طرح کلی درست ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make an enquiry: تحقیق کردن بازرسی کردن بررسی کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make an assumption: فرض کردن گمان کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
make an agreement: توافق کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make an attempt: تلاش کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make the best of: با شرایط سخت و ناخوشایند ساختن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have known better days: ( چیزی قدیمی و ازکارافتاده ) عمر مف ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make a confession: اعتراف کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
make an ass of oneself: خود را احمق جلوه دادن احمقانه رفتا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not know ass from a hole in the ground: هِر را از بِر تشخیص ندادن کاملاً خ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not know one's ass from one's elbow: هِر را از بِر تشخیص ندادن کاملاً خ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cut ass: سریع رفتن باعجله حرکت کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
gaze at something: خیره شدن به چیزی به دلیل علاقه به آ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
shitload: کلی ( مقدار ) بسیار زیاد
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
shitload of: کلی ( مقدار ) بسیار زیاد
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
shitload of trouble: دردسر بسیار زیاد
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a shit ton of: بسیار زیاد مقدار بسیار زیاد
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a metric shitload of: بسیار زیاد
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rare as rocking horse shit: فوق العاده کمیاب تقریباً ناموجود ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be cast down: اندوهگین بودن غمگین بودن ناراحت و ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be worried about: نگران چیزی بودن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make a point of doing: زحمت چیزی را به جان خریدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make the point: بیان یا نشان دادن چیزی با اهمیت خاص
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
charm the pants off someone: کسی را شیفته کردن کسی را مسحور کرد ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go on the charm offensive: خودشیرینی و چاپلوسی و تملق کردن برا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get one's teeth into something: خود را درگیر سرگرمی جدیدی کردن خود ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get into one's stride: با چیزی راحت شدن رسیدن به کارآمدتر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get into stride: با چیزی راحت شدن رسیدن به کارآمدتر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
add fuel to the flame: آتیش بیار معرکه بودن وضع بدی رو ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get more than you bargain for: روبه رو شدن با وضعیت دشوارتر از انت ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tool shed: آلونک ( مخصوص نگهداری ابزار ) انبار ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
shed crocodile tears: اشک تمساح ریختن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
shed crocodile tear: shed crocodile tears
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
garden shed: انباری نگهداری تجهیزات باغبانی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
potting shed: اتاقک کشت صطلاح potting shed به معن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
get down to the nitty gritty: به اصل قضیه پرداختن، سرمطلب اصلی رف ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get down to the nuts and bolts: به اصل قضیه پرداختن، سرمطلب اصلی رف ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
nuts about someone: عاشق کسی بودن دیوانه کسی بودن، به ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
show around: جاهای مختلف مکانی را به کسی نشان دا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
show flat: خانه نمونه
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
show one's feelings: احساسات خود را نشان دادن احساسات خ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
show feelings: احساسات خود را نشان دادن احساسات خ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
show one's true colors: ذات واقعی خود را نشان دادن نیت و م ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
show true colors: ذات واقعی خود را نشان دادن نیت و م ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
show true colors: ذات واقعی خود را نشان دادن نیت و م ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
show jumper: سوارکار ( پرش با اسب ) اسب پرش
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
show trial: دادگاه نمایشی محکمه نمایشی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
shower cap: کلاه حمام
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
movie at a snail’s pace: با سرعت بسیار کم حرکت کردن مانند [ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make one's mouth water: دهان آب افتادن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make someone's mouth water: دهان آب افتادن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make your mouth water: دهان آب افتادن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make your mouth water: دهان آب افتادن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
massive hit: ترانه بسیار موفق و محبوب ترانه بسی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
petty crime: جرم جزیی بزهکاری، تخلف کوچک
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
petty crime: جرم جزیی بزهکاری، تخلف کوچک
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
slip of paper: تکه کاغذ
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
slip of paper: تکه کاغذ
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
release tension: اجازه دادن یا موجب شدن راحتی عضلات
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
release the tension: ممکن ساختن یا موجب شدن راحتی عضلات
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bump start: ماشین را با هل دادن روشن کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stare into the distance: در افق خیره شدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lose appetite: از دست دادن میل به غذا
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as gruff as a bear: ( مثل خرس ) بداخلاق عبوس، ترشرو
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as quick as a flash: به سرعت برق و باد مثل چشم به هم زد ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as quick as a rabbit: as quick as a rabbit
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bolt on: با قابلیت اتصال به دستگاه
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
bolt out: قفل درب را قفل کنید تا کسی وارد نشو ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
bolt up: به هم متصل کردن سرزنش کردن گند زدن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
quite the reverse: کاملا برعکس
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the pit of one's stomach: عمق شکم عمق وجود
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my ears are burning: فکر میکنم کسی داره درباره من حرف می ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the groves of academe: موسسات آموزش عالی مانند کالج ها و د ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get pissed: عصبانی شدن آزرده شدن دلخور شدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get one's ass somewhere: سریع جایی رفتن �با عجله جایی رفتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get one's ass in gear: حرکت کردن �کون خود را تکان دادن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get ass in gear: حرکت کردن �کون خود را تکان دادن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get ass somewhere: سریع جایی رفتن �با عجله جایی رفتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get your ass back: سریع برگرد
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
get one's own back: انتقام خود را گرفتن �تلافی کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have one's revenge: انتقام خود را گرفتن �تلافی کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
3h: heya hou honey عزیزم
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
convos: Conversation
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wedding band: واسه من هم عجیب بود اما واقعا معنیش ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
wedding band: واسه من هم عجیب بود اما واقعا معنیش ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
shotgun marriage: ازدواج اجباری� ازدواج ناگزیر ( به د ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ruby wedding: چهلمین سالگرد ازدواج
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ruby wedding anniversary: چهلمین سالگرد ازدواج
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
white wedding: مراسم عروسی سنتی �مراسم عروسی رسمی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
silver wedding anniversary: بیست و پنجمین سالگرد ازدواج
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
golden wedding anniversary: پنجاهمین سالگرد ازدواج
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
back one out: دستشویی رفتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
allergenic rhinitis: تب یونجه رینیت آلرژیک
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ship shipping ship: کشتی حمل کننده کشتی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
out the ass: شدید بسیار زیاد
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get full: سیر شدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
maternity pants: شلوار حاملگی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
gas bladder: ( بیشتر ماهیان ) کیسه ی شنا، کیسه ه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
air bladder: ( بیشتر ماهیان ) کیسه ی شنا، کیسه ه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fish maw: ( بیشتر ماهیان ) کیسه ی شنا، کیسه ه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
excess one's expectations: بهتر از چیزی که انتظار داشتی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
excess your expectations: بهتر از چیزی که انتظار داشتی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
short term solution: محلول با دوام کوتاه مدت
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
long term contract: بیماری بلند مدت
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
fall guy: بلا کش گوشت قربانی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
space odyssey: سفر فضایی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
space bar: کلید فاصله ( صفحه کلید رایانه ) فاص ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get your finger out: وقت تلف کردن یا تعلل کردن را متوقف ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get your finger out: وقت تلف کردن یا تعلل کردن را متوقف ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wrapped around one's little finger: تحت کنترل خود داشتن تحت کنترل کسی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fucked by the fickle finger of fate: بداقبال بدشانس، نگون بخت
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do all in your power: با تمام توان کاری را انجام دادن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stretch to: کافی بودن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stretched to breaking point: برای نشان دادن آنکه چیزی چقدر نامنا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tide turned: ورق برگشت اوضاع تغییر کرد
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tide turned: ورق برگشت اوضاع تغییر کرد
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a rising tide: به صورت قابل ملاحظه و آشکار وبه طور ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put your money where your mouth is: حمایت مالی کردن از قبیل پول دادن بر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
put your money where your mouth is: حمایت مالی کردن از قبیل پول دادن بر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
in a class by itself: منحصربه فرد
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cutback: تعدیل ( نیرو، بودجه و. . . ) کاهش، ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cutback: تعدیل ( نیرو، بودجه و. . . ) کاهش، ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
not hear of: قبول نکردن تو کت کسی نرفتن، زیر بار ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get paid: نتیجه اعمال خود را دیدن چه خوب چه ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
vu: فهمیده شده درک شده دیده شده
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a real character: شخصیت جالبی داشتن آدم عجیبی بودن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be doomed to failure: محکوم به شکست بودن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be drawn to: علاقه مند شدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
come across as something: به گونه ای به نظر رسیدن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
come across as something: به گونه ای به نظر رسیدن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
mountain rescue: امداد و نجات کوهستان
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
distant mountain range: رشته کوه ( در ) دوردست
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
down at the heel: کهنه قراضه، زهوار در رفته
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give someone a hug: کسی را بغل کردن کسی را در آغوش گرف ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give someone a kiss: کسی رو بوس کردن بوس دادن
١ سال پیش