نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give someone a push: کسی را هل دادن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give someone a call: با کسی تماس گرفتن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
give someone a call: با کسی تماس گرفتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give someone a fat lip: با مشت به دهان کسی زدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give someone a black eye: زیر چشم کسی بادمجان کاشتن ( با مشت ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
turn to: پناه بردن کمک خواستن کشیده شدن ( ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fourth down: ( فوتبال آمریکایی ) توپ را به سمت پ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
blue pages: لیست شماره تماس ادارات و وزارتخانه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
blue pencil: سانسور کردن یا کوتاه کردن متن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pale blue eyes: چشمان آبی کم رنگ
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pale blue eyes: چشمان آبی کم رنگ
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
white hot: شدیدا داغ
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
white out: برف و مه�برف گرفتگی، برف و بوران
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
strike somebody as: وادار کردن ( کسی ) در مورد کسی یا چ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
strike somebody as: وادار کردن ( کسی ) در مورد کسی یا چ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
strike as: وادار کردن ( کسی ) در مورد کسی یا چ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
strike somebody as something: وادار کردن ( کسی ) در مورد کسی یا چ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
strike somebody as being something: وادار کردن ( کسی ) در مورد کسی یا چ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
strike somebody that: به ذهن کسی خطور کردن که. . . . . . ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
shibe: The Shiba Inu is a breed of hunting ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
chancellor of the exchequer: رئیس خزانه ( بریتانیا )
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give one's eyetooth for something: همه چیز خود را دادن دست به هر کاری ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give one's blessing to: موافقت خود را ( با چیزی ) اعلام کرد ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give someone the willies: ترساندن وحشت زده کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give one the what for: به شدت تنبیه یا سرزنش یا توبیخ کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give sb what for: به شدت تنبیه یا سرزنش یا توبیخ کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give someone what for: به شدت تنبیه یا سرزنش یا توبیخ کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
take the law into one's hands: اقدام خارج از محدوده قانون برای دست ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take the law into one's hands: اقدام خارج از محدوده قانون برای دست ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
name names: نام کسی را گفتن که شامل جریانی یا چ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tear a strip off someone: به شدت سرزنش یا تنبیه یا توبیخ کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tear a strip off somebody: به شدت سرزنش یا تنبیه یا توبیخ کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
butter fingers: سُردست دست و پاچلفتی، کسی که بیشتر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
polish the apple: پاچه خواری کردن خودشیرینی کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
polish the apple: پاچه خواری کردن خودشیرینی کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put a lot of time into something: برای کاری زمان زیادی اختصاص دادن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put someone's leg in a cast: پای کسی را گچ گرفتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as we saw: همانطور که دیدیم
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
got to do with: مربوط به چیزی بودن به چیزی ربط داشت ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
got to do with: مربوط به چیزی بودن به چیزی ربط داشت ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
gripe one’s ass: کسی را آزار دادن کسی را اذیت کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
imk: in my knowledge این نشان می دهد که ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in my knowledge: این نشان می دهد که یک فرد بر اساس ت ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
half ass: با بی دقتی انجام دادن�نیمه کاره انج ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
half ass: با بی دقتی انجام دادن�نیمه کاره انج ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cry over: گریه کردن برای . . . . . اشک ریختن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
twrip: آزار دهنده ناچیز یا ضعیف یا فرد ناس ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
twripan: آزار دهنده ناچیز یا ضعیف یا فرد ناس ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
twril away: روی برگرداندن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sexual hang ups: اختلالات جنسی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
brow pencil: مداد ابرو
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
garbage can liner: کیسه سطل زباله
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
waste collector: پاکبان�رفتگر، زباله جمع کن، آشغال ج ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
waste disposal unit: سیفون زیر ظرفشویی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
about to die: یک پاش لب گوره
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
about to die: یک پاش لب گوره
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
at the death's door: یک پاش لب گوره
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
near death: یک پاش لب گوره
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the grand old man of something: پیرمردی که در یک حرفه خاص بسیار با ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a grand old man of something: پیرمردی که در یک حرفه خاص بسیار با ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the grand old man: پیرمردی که در یک حرفه خاص بسیار با ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a feather in your cap: عمل یا دستاورد افتخارآمیز
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
accept the consequences of: عواقب چیزی را پذیرفتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
welcome with open arms: با آغوش باز استقبال کردن شما نشان ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
welcome with open arms: با آغوش باز استقبال کردن شما نشان ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
accepte with open arms: با آغوش باز استقبال کردن شما نشان ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
accept with open arms: با آغوش باز استقبال کردن شما نشان ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
embrace with open arms: با آغوش باز استقبال کردن شما نشان ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
listen spellbound: گوش کردن به کسی یا چیزی با توجه زیا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
come into your own: مقام سزاواری را به دست آوردن برای ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hold someone in the palm of hand: تاثیر و کنترل بزرگی داشتن بر کسی ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hold someone in the palm of your hand: hold someone in the palm of hand
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have someone in the palm of hand: تاثیر و کنترل بزرگی داشتن بر کسی ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have one's in the palm of hand: تاثیر و کنترل بزرگی داشتن بر کسی ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hold one's in the palm of hand: تاثیر و کنترل بزرگی داشتن بر کسی ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on the edge of one's seat: بسیار هیجان زده بودن در جای خود می ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on the edge of someone's seat: بسیار هیجان زده بودن در جای خود می ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on the edge of somebody's seat: بسیار هیجان زده بودن در جای خود می ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
laughing stock: مضحکه خاص و عام
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
laughing stock: مضحکه خاص و عام
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rolling in the aisles: از خنده روده بر شدن از شدت خنده کف ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
rolling in the aisles: از خنده روده بر شدن از شدت خنده کف ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
splitting your sides: از خنده روده بر شدن از شدت خنده کف ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
splitting one's sides: از خنده روده بر شدن از شدت خنده کف ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rolling in the grave: ناراحت عصبانی غمگین و متنفر بودن از ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
speaking engagement: استفاده توسط شرکت ها برای برجسته کر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
speaking engagement: استفاده توسط شرکت ها برای برجسته کر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
give a hand: تشویق کردن دست زدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to give someone a hand: تشویق کردن دست زدن کمک کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lend someone a hand: دست یاری رساندن کمک کردن یاری رساند ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lend somebody a hand: دست یاری رساندن کمک کردن یاری رساند ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lend somebody a hand: دست یاری رساندن کمک کردن یاری رساند ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lend a helping hand: دست یاری رساندن کمک کردن یاری رساند ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lend someone a helping hand: دست یاری رساندن کمک کردن یاری رساند ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lend someone a helping hand: دست یاری رساندن کمک کردن یاری رساند ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give a helping hand: دست یاری رساندن کمک کردن یاری رساند ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to leave someone high and dry: دست کسی را در پوست گردو گذاشتن ناا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
leave someone high and dry: دست کسی را در پوست گردو گذاشتن ناا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to give someone a break: به کسی لطف کردن به کسی فرصت دادن ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hold someone in high regard: احترام فراوان برای کسی قایل شدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hold the clutch down and put the car in reverse gear: کلاج را نگهدار و بزن دنده عقب
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hold the road: تعادل ( خوبی ) داشتن ( اتومبیل )
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
anatidaephobia: ترس از اردک
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
hold one's breath: بیخود دل خوش کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to hold one's breath: بیخود دل خوش کردن نفس خود را حبس ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hold one's head high: با اعتماد به نفس بودن�به خود افتخار ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hold someone head high: با اعتماد به نفس بودن�به خود افتخار ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hold your head high: با اعتماد به نفس بودن�به خود افتخار ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
outbuildings: اتاقک ها یا ساختمان های جانبی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i take it all back: حرف خود را پس گرفتن فکر و نگرش خود ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take it all back: حرف خود را پس گرفتن فکر و نگرش خود ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
more than one can take: تحمل چیزی را نداشتن تحمل چیزی از ت ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the fly in the ointment: ایراد اشکال هرچیزی که ارزش یا کارآ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
look like the back end of a bus: خیلی غیر جذاب به نظر رسیدن زشت به ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
back end of a bus: خیلی غیر جذاب به نظر رسیدن زشت به ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a face like the back end of a bus: خیلی غیر جذاب به نظر رسیدن زشت به ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tuc: کنگره اتحادیه معاملات یک سندیکای مر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
life is just a bowl of cherries: زندگی پر از خوبی و خوشیه همه چیز گ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
life is a bowl of cherries: زندگی پر از خوبی و خوشیه همه چیز گ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
up with the lark: در ساعات اولیه، به ویژه در هنگام طل ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get up at the crack of dawn: در ساعات اولیه، به ویژه در هنگام طل ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be up with the lark: در ساعات اولیه، به ویژه در هنگام طل ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get up with the lark: در ساعات اولیه، به ویژه در هنگام طل ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get up with chickens: در ساعات اولیه، به ویژه در هنگام طل ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get up with the chickens: در ساعات اولیه، به ویژه در هنگام طل ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm dying for something: میل و علاقه شدید داشتن برای خوردن ی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i could murder something: میل و علاقه شدید داشتن برای خوردن ی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i could murder: میل و علاقه شدید داشتن برای خوردن ی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i could murder a: میل و علاقه شدید داشتن برای خوردن ی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i could murder some kind of food: میل و علاقه شدید داشتن برای خوردن ی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the habit of a lifetime: کسی که عادت انجام کاری را برای طول ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
why break the habit of a lifetime: یک سوال بلاغی که بیانگر تردید است ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
so would i: من هم همینطور در جملات مثبت این ساز ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
neither would i: من هم نه در جملات منفی این سازه ای ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
eat up: آزار دادن اذیت کردن، عصبانی کردن ن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
position forces: مستقر کردن�صف آرایی کردن، آرایش نظا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
foetal position: موقعیت جنین�حالت جنین در رحم
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
how get on: چطور پیش رفتی؟؟؟
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make someone's day: روز کسی را ساختن کسی را در روزی بخص ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make somebody’s day: روز کسی را ساختن خوشحال کردن کسی، ا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make somebody redundant: نیروی مازاد را اخراج کردن کسی را از ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make someone's toes curl: خجالت زده کردن شرمسار کردن، شرمنده ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make someone's heart flutter: کسی را به هیجان آوردن کسی را هیجان ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make goo goo eyes at someone: به کسی عاشقانه نگاه کردن با اشتیاق ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make fish eyes at someone: با علاقه به کسی نگاه کردن خیره شدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make something into something: چیزی را به چیزی تبدیل کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
labor pains: درد زایمان
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be in labor: درد زایمان داشتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to be in labor: درد زایمان داشتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
delivery ward: بخش زایمان در بیمارستان
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's rocks: فوق العاده است
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
قهبه: واژه عربی هم باشه الان تو زبون ترکی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be on some other shit: غیرعادی رفتار کردن�نامعقول بودن، غی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what the shit: چه گهی/چه غلطی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
get one's shit together: وسایل خود را جمع کردن به افکار خود ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fuckining: وقتی همه کارا داره به خوبی پیش میره ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hurry away: فرار کردن، رفتن، ناگهان ترک کردن، ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bottle up one's feelings: احساسات خود را سرکوب کردن احساسات خ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bottle up your feelings: احساسات خود را سرکوب کردن احساسات خ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cause death: منجر به مرگ شدن به مرگ ختم شدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cause injury: موجب آسیب شدن صدمه زدن آسیب رساندن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go faster stripes: نوارهای مسابقه ای ( مخصوص روی خودرو ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
go kart: ماشین مسابقه
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have guts to do something: شجاعت انجام کاری را داشتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
throw one's guts up: بالا آوردن استفراغ کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
throw oneself into something: خود را شدیدا درگیر چیزی کردن خود را ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not have a heart: دل نداشتن ( کاری را انجام دادن ) دل ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not have the foggiest idea: هیچ ایده ای نداشتن اصلا ندانستن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pen somebody in: کسی را حبس کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pen somebody up: کسی را حبس کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pen someone up: کسی را حبس کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pen someone in: کسی را حبس کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pour out: پر کردن ( لیوان و. . . ) از نوشیدنی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
one's heart leaps: ناگهان خوشحال شدن ناگهان به وجد آمد ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
one's heart lurches: ناگهان ترسیدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
one's heart is not in something: دل کسی به چیزی روشن نبودن علاقه مند ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
somebody's heart is not in something: دل کسی به چیزی روشن نبودن علاقه مند ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
someone's heart is not in something: دل کسی به چیزی روشن نبودن علاقه مند ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
sheer off: ناگهان تغییر مسیر دادن منحرف شدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sheer lie: کذب محض دروغ محض
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sheer enjoyment: لذت مطلق لذت کامل
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make one's feelings apparent: آشکار کردن و بروز دادن احساسات درون ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
heart on your sleeve: آشکار کردن و بروز دادن احساسات درون ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
heart on the sleeve: آشکار کردن و بروز دادن احساسات درون ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do something at one sitting: در یک دوره زمانی بدون وقفه بدون ای ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do something in one sitting: در یک دوره زمانی بدون وقفه بدون ای ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in sitting: در طول یک دوره مداوم زمانی که روی ی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
at sitting: در طول یک دوره مداوم زمانی که روی ی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
at one's leisure: سرفرصت
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in one's shoes: در وضعیت کسی بودن�جای کسی بودن، در ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in someone shoes: در وضعیت کسی بودن�جای کسی بودن، در ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in someone's shoes: در وضعیت کسی بودن�جای کسی بودن، در ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in somebody's shoes: در وضعیت کسی بودن�جای کسی بودن، در ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in somebody's mind's eye: در خیال خود
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in someone's mind's eye: در خیال خود
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not in any way: به هیچ وجه
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
shit one's pants: به شدت شگفت زده شدن�به شدت ترسیدن، ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to be killing someone: خیلی دردناک بودن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a beauty: نمونه خوب و واضح از یک چیزی
١ سال پیش