نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fuck the dog: گند زدن� دسته گل به آب دادن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
affair of the heart: مسائل مربوط به عشق و عاشقی و جریانه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
other day: چند روز پیش� اخیرا
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
maycation: تعطیلات در ماه می را به اصطلاح mayc ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sugar balls: حرف محبت آمیز خطاب به شوهر اصلاح ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
traumatically: به صورت دردناکی وحشتناکی تکان دهن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
spring mix: سالادی از مخلوط سبزیجات ، گیاهان و ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hitman: آدم کش حرفه ای
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hitman: آدم کش حرفه ای
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
upon one's head: تقصیر خود بودن بر سر کسی خالی شدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on one's shoulders: روی دوش کسی بودن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on one's last legs: نفس های آخر را کشیدن به روغن سوزی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on one's high horse: از خود راضی متظاهر، متکبر، پرمدعا
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do one's head in: کسی را آزردن کسی را سردرگم کردن، کس ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do one’s part: وظیفه خود را انجام دادن نقش خود را ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make a mess up: خرابکاری کردن گند بالا آوردن، همه ج ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put one's ass on the line: خود را در خطر قرار دادن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have one's head up one's ass: احمق بودن�احمقانه رفتار کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
head up fade: دعوا کردن با کسی به صورت تک به تک ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fuck on: بیا اینجا بیا پیش من احسنت !، در ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
cancelling: لغو فسخ
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
valid point: نکته ای یا مطلبی که اکثر مردم آن را ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
into it: علاقه مند به آن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
into it: علاقه مند به آن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
wee wee: جیش ادرار جیش کردن ادرار کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fan the fire: آتیش بیار معرکه بودن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
add fuel to the fire: آتیش بیار معرکه بودن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
7 seats: شاسی بلند تمام ظرفیت مینی ون هر م ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
seven seats: شاسی بلند تمام ظرفیت مینی ون هر م ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fuck it up: چیزی را خراب کردن یا آسیب بهش زدن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fucking it up: ( معنای مثبت ) عمل انجام دادن کاری ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fucking shit up: خرابکاری کردن و گند زدن به چیزی مو ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
iykyk: if you know you know
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
iykyk: if you know you know
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
if you know you know: کسایی که باید بدونن، میدونن جایی ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
if you know you know: کسایی که باید بدونن، میدونن جایی ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cash on the barrel head: پول نقد در گذشته در بارها و میخانه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
crush to: فشردن، چپاندن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
crush into: فشردن، چپاندن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
crush against: فشردن، چپاندن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
deep fat: مقدار زیادی روغن برای سرخ کردن غذا
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hatch off: روی تخم خوابیدن و جوجه آوردن، از تخ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hatch out: روی تخم خوابیدن و جوجه آوردن، از تخ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
drain away: خارج کردن یا تخلیه کردن چیزی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
eat one's dust: پشت اتومبیلی پر سرعت ماندن به عبا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
eat someone's dust: خیلی از کسی یا رقیبی عقب ماندن. به ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
eat someone's dust: خیلی از کسی یا رقیبی عقب ماندن. به ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go around with: با کسی دمخور شدن با کسی دوست شدن، ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get involved with: با کسی دمخور شدن با کسی دوست شدن، ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get involved with: با کسی دمخور شدن با کسی دوست شدن، ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
become friendly with: با کسی دمخور شدن با کسی دوست شدن، ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
kitchen paper: دستمال لوله ای آشپزخانه
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
kitchen towel: دستمال لوله ای آشپزخانه
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
kitchen roll: دستمال لوله ای آشپزخانه
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
kitchen matches: کبریت آشپزخانه
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ladle out: حاتم بخشی کردن دادن پول اطلاعات یا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make a meal of: چیزی را بی دلیل بزرگ کردن بی جهت ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
golden raisin: انگور بی دانه کشمش
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
dobber: خبر کش خبرچینی زیر آب کسی رو زدن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
cobber dobber: کسی که خبرچینی و جاسوسی دوستش را می ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
dibber dobber: مخبر خبرکش
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
laze away: آسودن استراحت کردن کار نکردن وقت ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
off the top of one's head: با حضور ذهن از حفظ، سریع
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
soak up the sunshine: آفتاب گرفتن حمام آفتاب
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
soak up the sunshine: آفتاب گرفتن حمام آفتاب
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
winding footpath: راه پیاده رو پرپیچ و خم مسیر مارپی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
winding footpath: راه پیاده رو پرپیچ و خم مسیر مارپی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bored out your mind: از بی حوصلگی دیوانه شدن از حوصله س ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
unable to stomach something: قادر به تحمل کردن چیزی نبودن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
key grip: مسئول سر هم کردن وسایل صحنه
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hidden extras: هزینه های اضافی که شرکت ها یا فروشن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
hidden hand: یک نیرو یا تأثیر ناشناخته که گمان م ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
scare out of one's wits: زهره ترک کردن یکی را خیلی ترساندن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
scare out of one's wits: زهره ترک کردن یکی را خیلی ترساندن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
scare somebody out of their wits: زهره ترک کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
unstoned: سنگ زده نشده میوه که هسته آن خارج ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
tank up: نوشیدن مشروبات الکلی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
preparty: مهمانی که قبل از شروع یک رویداد، مع ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pre party: مهمانی که قبل از شروع یک رویداد، مع ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the beginning of a new era: آغاز یک دوره جدید
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
go down well: پذیرفتن مورد قبول واقع شدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
good run: عملکرد خوب ( ورزش )
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bad run: عملکرد ضعیف ( ورزش )
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be draw with: ( بازی، ورزش ) مساوی کردن/شدن ( ام ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be draw against: ( بازی، ورزش ) مساوی کردن/شدن ( ام ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
on top: در صدر ( مسابقات ) در رتبه اول تسل ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
relegate: از لیگ دسته بالاتر به پایین تر سقوط ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be relegate: از لیگ دسته بالاتر به پایین تر سقوط ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be promote: از لیگ دسته پایین تر به بالاتر صعود ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be on good form: عملکرد خوبی داشتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be in good form: عملکرد خوبی داشتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be in bad form: عملکرد بدی داشتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be on bad form: عملکرد بدی داشتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on bad form: عملکرد بدی داشتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in bad form: عملکرد بدی داشتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in good form: عملکرد خوبی داشتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on good form: عملکرد خوبی داشتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on form: رو فرم بودن ( ورزشکار ) عملکرد خوبی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in great form: عملکرد خوبی داشتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
verge to: تمایل داشتن به، گرایش داشتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
verge toward: تمایل داشتن به، گرایش داشتن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
runner bean: لوبیا سبز، انواع لوبیا سبز
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pole bean: لوبیا سبز، انواع لوبیا سبز
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in the from of: شکل یا پیکربندی چیزی که متمایز از ر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
worthy successor: جانشین ارزشمند
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
prove a worthy successor: با انجام درست وظایف جانشین شایسته ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to regain one's feet: از بحران مالی درآمدن�از مخمصه مالی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
regain one's feet: از بحران مالی درآمدن�از مخمصه مالی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to knock one off one's feet: ( کسی را ) زمین انداختن �نقش بر زمی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sweep one off one's feet: دل کسی را بردن� کسی را عاشق کردن کس ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
nap date: وقتی دو نفر که علاقه خاصی به یکدیگر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
zero date: این اساساً یک ملاقات رو در رو قبل ا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
compost: کود ( گیاهی و . . . ) به کود تبدی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
daily paid: روزمزد
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
copyleft: واژه copyleft به روشی برای ارائه آث ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cut someone to the quick: کسی را آزردن کسی را ناراحت کردن به ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
dig out: پیدا کردن ( چیز پنهان یا فراموش شده ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stick one's nose in something: در کار کسی دخالت کردن �فضولی کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stick one's nose into something: در کار کسی دخالت کردن �فضولی کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stick one's nose in: در کار کسی دخالت کردن �فضولی کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a stick up one's ass: خشک و سخت گیر بودن� نچسب بودن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stick up one's ass: خشک و سخت گیر بودن� نچسب بودن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a stick up your ass: خشک و سخت گیر بودن� نچسب بودن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
handle grip: دسته فرمان
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sorry assed: بی ارزش �بی کیفیت ترحم انگیز �رقت ا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hedge in: مانع ساختن، جلوگیری کردن، دیوار پدا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
leaf out: برگ دادن یا درآوردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
root to: میخکوب کردن ( از ترس و . . . ) مبهو ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
seeded: سابقه دار ( بازیکن به ویژه تنیس ) ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
seed: رتبه بندی کردن ( بازیکنان )
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
cotton on: پی بردن بو بردن، فهمیدن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
for pete's sake: محض رضای خدا! �ای بابا! برای بیان ت ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
for the love of pete: محض رضای خدا! �ای بابا! برای بیان ت ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
manhead: حالت انسان بودن؛ طبیعت انسان؛ بشریت ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
slope away: جیم شدن ، یواشکی از جایی خارج شدن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
soil erosion: فرسایش خاک
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
soil erosion: فرسایش خاک
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
shoveling the snow: برف پارو کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stem from the fact that: دلیل چیزی بودن به موجب. . . . . ن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stem ginger: سس زنجبیل
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
payday: روز دریافت حقوق
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
payday: روز دریافت حقوق
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i spoke too soon: زود قضاوت کردن گفتن چیزی قبل از ای ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
turned a deaf ear: بی توجهی کردن نادیده گرفتن محل نذ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the fact that he exists: واقعیت از وجود آن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the fact of the matter is: واقعیت موجود در یک شرایط خاص به خص ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the fact of the matter: واقعیت موجود در یک شرایط خاص به خص ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
slight technical hitch: مشکل فنی جزئی وقتی واسه یک ایراد یا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
circumstances beyond our control: شرایط همه تحت تسلط ما نیست بهانه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in the strangest possible terms: با لحن قاطعانه حداکثر ممکن برای بیا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
non arrival: تحویل داده نشده
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
look around for: دنبال ( چیزی/کسی ) گشتن برای یافتن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
look round for: دنبال ( چیزی/کسی ) گشتن برای یافتن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
bargain counter: بخش تخفیف دار فروشگاه اجناس تخفیف ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be off one's head: دیوانه بودن خل بودن مست و پاتیل ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
buy on impulse: از روی هوس و بی برنامه خریدن کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
buy something on impulse: از روی هوس و بی برنامه خریدن کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have good taste: سلیقه خوبی داشتن در شناخت چیزی حرف ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have an operation: عمل جراحی کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have an advantage: مزیت داشتن برتری داشتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have an opportunity: فرصت داشتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
head into: به جایی رفتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
head into someplace: به جایی رفتن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
indulge: جامه عمل پوشاندن عملی کردن ارضا ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
spur of the moment decision: تصمیم آنی تصمیم ناگهانی و بی تفکر
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
supply company: کالاها و خدمات لازم برای پشتیبانی ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
office supplies company: شرکت تامین و پشتیبانی لوازم/ ملزوما ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
vacation request: درخواست مرخصی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
medical leave: مرخصی پزشکی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
suit someone best: برای کسی خوب یا بهترین بودن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
suit someone fine: برای کسی خوب یا بهترین بودن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
potential customer: شخصی که پتانسیل علاقه مند شدن به خد ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
potential customer: شخصی که پتانسیل علاقه مند شدن به خد ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
clearup: مشخص واضح روشن عالی تمیزکاری
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
deafening sound: صدای کرکننده صدای فوق العاده بلند
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
deafening noise: صدای کرکننده صدای فوق العاده بلند
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
drown one's sorrows: با مست کردن مشکلات خود را فراموش کر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
braxton hicks contractions: � درد و انقباض رحم در دوران بارداری ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pop over: سر زدن به کسی به خانه کسی رفتن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pop over: سر زدن به کسی به خانه کسی رفتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get off one's ass: هیکل نحس خود را تکان دادن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get off your ass: هیکل نحس خود را تکان بده
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get your ass over here: تن لشت را بیاور اینجا!
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
forlorn of: محروم ( از ) ، بی بهره ( از ) ، فاق ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am what i am: من همینم که هستم
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
i am what i am: من همینم که هستم
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pay into: واریز کردن به حساب بانکی ریختن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bonus saver account: یک حساب پس انداز که در صورت داشتن ش ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bonus interest savings account: یک حساب پس انداز که در صورت داشتن ش ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
incentive saver account: یک حساب پس انداز که در صورت داشتن ش ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
reward saver account: یک حساب پس انداز که در صورت داشتن ش ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go for a wander in: قدم زدن گشت زدن آهسته قدم زدن بدون ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wander in: قدم زدن گشت زدن آهسته قدم زدن بدون ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
top up card: کارت شارژ اعتباری موبایل
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
top up voucher: ( prepaid token or card for mobile ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
prepaid token: ارتی اعتباری که مربوط به تلفن ‏همرا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
priority handling: حمل و نقل اولویت دار یا پست اولویت ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
customs declaration: اظهارنامه گمرکی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
customs label: فرمی برای گمرک در مورد ماهیت، ارزش، ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
customs form: فرمی برای گمرک در مورد ماهیت، ارزش، ...
١ سال پیش