نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
customs form: فرمی برای گمرک در مورد ماهیت، ارزش، ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
leave somebody to the tender mercies of somebody: سپردن کسی یا چیزی جهت مراقبت یا رسی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
leave someone to the tender mercies of somebody: سپردن کسی یا چیزی جهت مراقبت یا رسی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put your back into it: با نهایت توان و انرژی سخت کار کردن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
put your back into it: با نهایت توان و انرژی سخت کار کردن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
keep your nose out of my ass: سرت تو کار خودت باشه
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is time to move on: موقعشه که چیز جدید رو شروع کنی و گذ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put the past behind you: موقعشه که چیز جدید رو شروع کنی و گذ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
put the past behind you: موقعشه که چیز جدید رو شروع کنی و گذ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
trimmings: آذین لوازم تزئینی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
police certificate: مدرک عدم سوءپیشینه مدرک عدم سوءساب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
police house: اداره پلیس پاسگاه پلیس کلانتری
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
investigate a robbery: سرقت را تحت بررسی قرار دادن به سرق ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
shoulder strap: رودوشی ( کیف و . . . )
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
kinght in shining armor: رهایی بخش، ناجی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
dtf: down to fuck اینکه شخصی مایل است در ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
down to fuck: آماده برای سکس. اصطلاحی عامیانه بر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
saf: Single as fuck به شدت تنها حتی تو ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
single as fuck: به شدت تنها حتی تو یه رابطه هم نبو ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
whip cream: خامه همزده ( شیرینی پزی و غیره ) ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put in neutral: روی دنده خلاص گذاشتن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
drift off: منحرف شدن خارج شدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
drifting off the point: منحرف شدن از موضوع از موضوع بحث خا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
let down: بلندتر کردن ( لباس ) پشت کسی را خا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
BC: تو چت مخفف because هست
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
job prospects: آینده شغلی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
job prospects: آینده شغلی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
go from strength to strength: پله های ترقی را طی کردن بیشتر و بی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
strengthen someone's belief: عقیده کسی را قوی کردن عقیده کسی را ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
reinforce someone's belief: عقیده کسی را قوی کردن عقیده کسی را ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get off ones ass: دست به کار شدن �کون خود را تکان داد ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have an ear for: در زمینه چیزی استعداد داشتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a blowout: پنچر شدن لاستیک پنچر کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to have an accident: تصادف کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to have an ear for music: استعداد موسیقیایی داشتن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
have a lead foot: به رانندگی پرسرعت علاقه داشتن عشق ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to have a mind like a sieve: ذهن بسیار فراموش کاری داشتن عین ما ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a mind like a sieve: ذهن بسیار فراموش کاری داشتن عین ما ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to have a bone to pick with someone: درباره ی چیزی ( اختلاف ) با کسی بحث ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a bone to pick with somebody: درباره ی چیزی ( اختلاف ) با کسی بحث ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to have a bone to pick with somebody: درباره ی چیزی ( اختلاف ) با کسی بحث ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not to have a red cent: آه در بساط نداشتن بی پول و پله بودن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
grim death: مرگ ناخوشایند
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
like the clippers: بسیار سریع یا به شدت
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not to be best pleased: برای نشان دادن آزردگی یا ناراحتی کس ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cannot believe your eyes: با صحنه تعجب آور و هولناک مواجه شدن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
can't believe your eyes: با صحنه تعجب آور و هولناک مواجه شدن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cannot believe your ears: شنیدن چیزی هولناک و تعجب آور که باو ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
seeing things: دیدن توهمات بصری یا تصور چیزهایی که ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
put the wind up: بسیار مضطرب، ناراحت یا ترسیده بودن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put the wind up someone: موجب ترس و نگرانی و اضطراب و ناراحت ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put the wind up somebody: موجب ترس و نگرانی و اضطراب و ناراحت ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
get the wind up: بسیار مضطرب، ناراحت یا ترسیده بودن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have the wind up: بسیار مضطرب، ناراحت یا ترسیده بودن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be quick off the mark: سریع عمل کردن/واکنش نشان دادن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have one's heart go out to someone: برای کسی دل سوزاندن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my heart go out to someone: برای کسی دل سوزاندن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
one's heart go out to someone: برای کسی دل سوزاندن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my heart goes out to someone: برای کسی دل سوزاندن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have one's heart goes out to someone: برای کسی دل سوزاندن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my heart bleeds for you: دلم برات میسوزه
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have one's heart bleeds for someone: برای کسی دل سوزاندن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
one's heart bleeds for someone: برای کسی دل سوزاندن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
push something to the back of your mind: تلاش برای فراموش کردن چیزی تلاش بر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
push something to the back of one's mind: تلاش برای فراموش کردن چیزی تلاش بر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put something to the back of your mind: تلاش برای فراموش کردن چیزی تلاش بر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put something to the back of one's mind: تلاش برای فراموش کردن چیزی تلاش بر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lead out: همراهی کردن مشایعت کردن شروع کردن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make a contribution: کاری برای کمک به موفقیت یا تولید آن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
donkey's ass: یک فرد احمق یا لجباز
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
stupid ass: یک فرد احمق یا لجباز
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go away on business: به سفر کاری رفتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sales director: مدیر فروش
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
financial year: سال مالی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
break all records: برای تاکید بر اینکه چیزی نسبت به قب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
psithurism: صدا باد در بین درختان و برگ درختان
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
psithurism: صدا باد در بین درختان و برگ درختان
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
buck the trend: توسعه به شیوه ای غیرمنتظره، غافلگیر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
buck the trend: توسعه به شیوه ای غیرمنتظره، غافلگیر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not to live up to the promise of something: نه به خوبی که انتظارشو داشتیم از کس ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in course of: در فرآیند یا در طول فرآیند
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
financial state: وضعیت مالی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
something to think about: چیزی برای تفکر دقیق چیزی برای در ن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
standby: زاپاس ذخیره، جایگزین بلیت لحظه آخر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
standby: زاپاس ذخیره، جایگزین بلیت لحظه آخر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
switch over to: به چیز متفاوتی تغییر کردن عوض کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
change over to: به چیز متفاوتی تغییر کردن عوض کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
adapt to: تغییر رفتار دادن به علت موفقیت در و ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
adapt to: تغییر رفتار دادن به علت موفقیت در و ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
tumble to: فهمیدن، حالی شدن، شیرفهم شدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be a scaredy cat: ترسو بودن بزدل بودن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be a scaredy pants: ترسو بودن بزدل بودن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
scaredy pants: ترسو بودن بزدل بودن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be a monkey's uncle: شگفت انگیز بودن حیرت آور بودن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
usb: فلش مموری یواس بی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
usb flash drive: فلش مموری
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
forewarned is forearmed: داشتن اطلاعات قبلی از چیزی که اتفاق ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
in harness: در دسترس در حال کار کردن در سر کار
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
if someone is a day: برای بیان اینکه سن کسی مطمئنا بیشتر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
case of: در مورد . . . . . . . .
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
case of: در مورد . . . . . . . .
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a case of: در مورد . . . . . . . .
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
death cart: ارابه مرگ گاری که روی آن اجساد را ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
encroach upon: تعدی کردن تجاوز کردن ( به ملک و. . ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pose a threat: تهدید ایجاد کردن خطر ایجاد کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put the finishing touches on something: تغییرات نهایی را روی یا در چیزی اعم ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
put the finishing touches on something: تغییرات نهایی را روی یا در چیزی اعم ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put the bite on someone: پول قرض خواستن تقاضای قرض کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put on your slap: آرایش کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
confined to bed: مجبور به ماندن در تختخواب
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
be confined to one's room: در محلی حبس شدن مجازات شدن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
diagnostic program: برنامه تشخیص خطا عیب یاب دیاگ
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
minor injuries: صدمات جزیی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
minor injuries: صدمات جزیی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
minor injuries unit: بخش صدمات جزیی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
miu: minor injuries unit بخش صدمات جزیی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the lay person: افراد غیر متخصص افراد غیر حرفه ای
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take something with a grain of salt: به چیزی با احتیاط برخورد کردن چیزی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
age of communication technology: عصر فناوری ارتباطات
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
age of communication: عصر ارتباطات
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take the wraps off: چیزی را آشکار کردن چیزی را باز کرد ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take the wraps off something: چیزی را آشکار کردن چیزی را باز کرد ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get your head around: موفق به درک کردن چیزی مخصوصا چیزی س ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get one's head around something: موفق به درک کردن چیزی مخصوصا چیزی س ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
suss: متوجه شدن زیرک
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have something sussed: کاملا فهمیدن و درک کردن چیزی مخصوص ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
avoid something like the plague: دوری کردن ار کسی یا چیزی تا حد ممکن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ima: I'm going to
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
battery go flat: باتری خالی کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go flat: خالی کردن باتری پنجرشدن لاستیک
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
anti spam filter: فیلتر ضد هرزنامه ( کامپیوتر )
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ice number: In case of emergency number
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what a drag: عبارتی که برای نشان دادن بیزاری از ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
what a drag: عبارتی که برای نشان دادن بیزاری از ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
what a drag: چه مصیبتی !!!!!!!!!!!!
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
climb through: با دشواری و آرامی از میان چیزی عبور ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
scrimped and saved: با دقت پول خرج کردن تا بتونی کمی پس ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
keep something for a rainy day: چیزی را برای روز مبادا نگه داشتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a rainy days: روز مبادا
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have high hopes of something: داشتن اعتماد به نفس زیاد درباره شان ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have high hopes: داشتن اعتماد به نفس زیاد درباره شان ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not to have the ghost of a chance: هیچ شانسی برای موفقیت نداشتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ghost of a chance: هیچ شانسی برای موفقیت نداشتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not a ghost of a chance: هیچ شانسی برای موفقیت نداشتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
earthly desire: تمایل برای چیز های ممکن و قابل ملمو ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not to have an earthly chance: هیچ شانسی برای موفقیت نداشتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not to earthly chance: هیچ شانسی برای موفقیت نداشتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
earthly chance: شانس ممکن شانس محتمل
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
earthly: محتمل
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put your life in the hands of something: اعتماد کردن به کسی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put your life in the hands of someone: اعتماد کردن به کسی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
for dear life's sake: برای جان به در بردن باکمال جدو جهد ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
working permit: مجوز کار ( در خارج از کشور )
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
schengen area: منطقه شینگن منطقه ای متشکل از 26 کش ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
spread like wildfire: به سرعت پخش شدن یا انتشار یافتن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
without a scratch: بدون مشکل بدون هیچ آسیب دیدگی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
throw caution to the winds: با بی احتیاطی و ناگهانی عمل کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on automatic pilot: بدون فکر کردن کاری را انجام دادن مع ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in a nick of time: در آخرین لحظه
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go up like a light: به سرعت و با شدت آتش گرفتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
blazing inferno: جایی یا چیزی کاملاً در شعله آتش فرو ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a blazing inferno: جایی یا چیزی کاملاً در شعله آتش فرو ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lay one's life on the line: خود را در خطر قرار دادن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lay life on the line: خود را در خطر قرار دادن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lay your life on the line: زندگی خود را در خطر قرار دادن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put your life on the line: زندگی خود را در خطر قرار دادن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put one's life on the line: زندگی خود را در خطر قرار دادن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a death trap: ( ساختمان یا وسیله ی ترابرای و غیره ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
food kilometers: مسافت حمل مواد غذایی از کارخانه به ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
one of life's little ironies: زمانی که زندگی بر خلاف انتظارت ( به ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
life's little ironies: زمانی که زندگی بر خلاف انتظارت ( به ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
heads are going to roll: به دردسر افتادن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the whys and wherefore: جزئیات از پس زمینه یک وضعیت یا موقع ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
straw that broke the camel's back: کارد به استخوان رسیدن مشکل کمر شکن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the last straw that broke the camel's back: کارد به استخوان رسیدن مشکل کمر شکن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the last straw that breaks the camel's back: کارد به استخوان رسیدن مشکل کمر شکن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a categorical denial: انکار قطعی عدم پذیرش به صورت مطلق ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
far too much: خیلی زیاد
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
far too much: خیلی زیاد
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
far too long: خیلی طولانی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
civil disturbance: اعمال خشونت آمیز و بی نظمی گروهی که ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pose a danger: خطر ایجاد کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pose a risk: خطر ایجاد کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
delegate pad: دفتر یاداشت اختصاصی برای هر نفر مع ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i could do with a hand: به کمی کمک احتیاج دارم برای انجام ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do with a hand: انجام دادن کاری با کمک دیگران
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
family owned business: کسب و کار خانوادگی ممکن است به عنوا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
family owned: کسب و کار خانوادگی ممکن است به عنوا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
family owned: کسب و کار خانوادگی ممکن است به عنوا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
staring you in the face: اتفاق افتادن چیزی خیلی ممکن به نظر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stare you in the face: اتفاق افتادن چیزی خیلی ممکن به نظر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
stare someone in the face: اتفاق افتادن چیزی خیلی ممکن به نظر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
end of the road: پایان راهه دیگه آخرشه همه چیز تمو ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the end of the road: پایان راهه دیگه آخرشه همه چیز تمو ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go up and up: بالا و بالاتر
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
going up: بالا رفتن در حال افزایش رو به رشد
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
going up: بالا رفتن در حال افزایش رو به رشد
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
going up and up: بالا و بالاتر رفتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the thin end of the wedge: چیز کوچک و کم اهمیتی که باعثبه وجود ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
past its sell by date: دیگر مفید در نظر نگرفتن مفید نبودن ...
١ سال پیش