نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
without more ado: بدون فوت وقت �بدون هیچ توضیح اضاف ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
token of our appreciation: دادن کادو به کسی جهت قدردانی از زحم ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sub off: تعویض کردن جایگزین کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ballet dancer: بالرین رقاص باله
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pile up: روی هم انبار شدن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
pile up: روی هم انبار شدن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
misfire: اشتباه از آب در آمدن درست کار نکر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sneaky link: کسی که به صورت مخفیانه باهاش سکس دا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sneaky link: کسی که به صورت مخفیانه باهاش سکس دا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
exact from: به زور گرفتن، تحمیل کردن، ایجاب کرد ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
exact of: به زور گرفتن، تحمیل کردن، ایجاب کرد ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pie in the sky: وعده سر خرمن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give something your earnest consideration: چیزی را جدی گرفتن سعی در آرام کرد ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the beginning of an era: آغاز یک دوره جدید
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
the end of an era: پایان یک دوره پابان یک عصر
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cattitude: بر گرفته از واژه attitude Cat اولش ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cattitude: بر گرفته از واژه attitude Cat اولش ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be in two minds about: نداشتن توانایی در تصمیم که چه کاری ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the last thing on somebody's mind: اصلا به چیزی فکر نکردن چیزی را در ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
the last thing on somebody's mind: اصلا به چیزی فکر نکردن چیزی را در ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
come with: با کسی یا چیزی آمدن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get somebody to do something: باعث شدن یا ترغیب کردن یا وادار کرد ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get to do sth: باعث شدن یا ترغیب کردن یا وادار کرد ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
keep going: ادامه دادن به عملی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
leave something with somebody: چیزی را به کسی سپردن چیزی را بر عه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
leave something with somebody: چیزی را به کسی سپردن چیزی را بر عه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
leave somebody to something: کسی را به حال خود گذاشتن کسی را تن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make that: تخمین زدن برآورد کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make that: تخمین زدن برآورد کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cut off one's ass: دست از سر کسی برداشتن مزاحم نشدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cut off someone's ass: دست از سر کسی برداشتن مزاحم نشدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
better to have facts in black and white: بهتر است حقایق را مکتوب داشته باشی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
holdup: وقفه، توقیف، سرقت مسلحانه، گیر، گیر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
face the prospect: شاهد وقوع اتفاقی درآینده بودن حاکی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fierce criticism: انتقاد شدید
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fierce criticism: انتقاد شدید
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
big day: روز به یاد ماندنی روز سرنوشت ساز ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
big day: روز به یاد ماندنی روز سرنوشت ساز ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
social whirl: تمام روابط اجتماعی همراه با دعوت ها ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
your chariot awaits: وسیله نقلیه ای که ادعا می شود لوکس ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
belle of the ball: زیباترین و باشکوه ترین و جذاب ترین ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the belle of the ball: زیباترین و جذاب ترین و باشکوه ترین ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
big brother is watching you: اعمال و نیات شخص به عنوان وسیله ای ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hold somebody responsible for: کسی را مسئول جیزی دانستن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hold someone responsible for: کسی را مسئول چیزی دانستن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
take the blame: تقصیر را گردن گرفتن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ff: Fully furnished
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
n s: Non smoking آدم غیر سیگاری
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
leave your hair alone: دست به چیزی نزن خرابکاری نکن وضعی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get wrong: سو تفاهم سو تعبیر کردن درست نفهمی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
conceded: گل خوردن در فوتبال
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a hint of irony: کمی کنایه آمیز کمی طعنه آمیز
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
a hint of irony: کمی کنایه آمیز کمی طعنه آمیز
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the last thing on someone's mind: اصلا به چیزی فکر نکردن چیزی را در ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
down on one's luck: بدبیاری آوردن بدشانسی آوردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you're not gonna believe this: مطرح کردن یک پیام قافلگیر کننده یا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
you're not gonna believe this: مطرح کردن یک پیام قافلگیر کننده یا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bring somebody somewhere: باعث رسیدن کسی به مقام یا جایگاه یا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bring somebody somewhere: باعث رسیدن کسی به مقام یا جایگاه یا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's been a while: وقتی چیزی برای مدت طولانی اتفاق نیف ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
it's been a while: وقتی چیزی برای مدت طولانی اتفاق نیف ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not to flex: اگه تعریف از خود نباشه . . . اگه خ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
not to flex: اگه تعریف از خود نباشه . . . اگه خ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
up to: به اندازه انتخاب ( چیزی بر عهده کس ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
old password: Ex - girlfriend دوست دختر سابق
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
old password: Ex - girlfriend دوست دختر سابق
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
edi: European department of intelligence ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
highways agency: سازمان دولتی مسئول تعمیر و نگهداری ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
highways department: سازمان دولتی مسئول تعمیر و نگهداری ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
reach the point: رسیدن به زمان یا مرحله که در آن لحظ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
reach the point: رسیدن به زمان یا مرحله که در آن لحظ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
reflect upon: در مورد چیزی به دقت و عمیقا فکر کرد ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pinch hit: به جای بازیکنی دیگر ضربه زدن ( بیسب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pine marten: سمور جنگلی سمور کاج
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
may as well: چاره ای جز . . . نداشتن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
goth: یک مد و سبک لباس تیره و گاهی بیمارگ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
goth girl: دخترایی مد و سبک لباس تیره و گاهی ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
goth girl: دخترایی مد و سبک لباس تیره و گاهی ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
goth bitches: دخترایی که مد و سبک لباس تیره و گاه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
draw attention to the fact that: تاکید کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be getting at something: منظور داشتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
getting at something: منظور داشتن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
getting at something: منظور داشتن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
getting on: پیر شدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
false nine: شماره ۹ کاذب ( ) فوتبال اکثرا بارس ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
false 9: شماره ۹ کاذب ( فوتبال )
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bunch of: خیلی از ( چیزی ) گروه یا تعدادی از ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fiddle with: تعمیر کردن بدون داشتن مهارت لازم
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
flirt with: لاس زدن سرسری به چیزی فکر کردن به ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lean towards: طرفدار ( چیزی یا کسی ) بودن ترجیح د ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lean to: اتاقک متصل به یک ساختمان بزرگ
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make generalizations: نتیجه گیری کلی کردن راجع به
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make generalizations about: نتیجه گیری کلی کردن راجع به تعمیم ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make generalizations about: نتیجه گیری کلی کردن راجع به تعمیم ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
observant of: رعایت کننده پیروی کننده از
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
put in an appearance: درملا عام ظاهر شدن در میان جمع آمد ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a sinking feeling: �دلهره و دلشوره �حس بد نا امیدی اض ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have the gift of the gab: استعداد و توانایی در صحبت کردن به ص ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have the gift of the gab: استعداد و توانایی در صحبت کردن به ص ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
alternate between a and b: a را انجام بده سپس b را انجام بده و ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
alternate between a and b: a را انجام بده سپس b را انجام بده و ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
alternate between: نوبتی انجام دادن بین دویا چند چیز
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
alternate between: نوبتی انجام دادن بین دویا چند چیز
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
chase off: راندن واخراج کردن کنار زدن دور کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
chase off: راندن واخراج کردن کنار زدن دور کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
dash someone's hopes: کسی را مایوس کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
dash someones hope: کسی را مایوس کردن کسی را ناامید کرد ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give a shite: اهمیت دادن به چیزی نگران بودن دربار ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ass off: به شدت سخت
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ass over tit: برعکس واژگون
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
text back: جواب پیام کسی را دادن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
otherwise engaged: داشتن برنامه ریزی قبلی اما نامشخص ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there is safety in numbers: خطر کمتر داشتن برای کسی برای انجام ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
safety in numbers: خطر کمتر داشتن برای کسی برای انجام ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
squeeze in: به زور جا کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hot minutes: این عبارت دوتا معنی داره که برخلاف ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hot second: ان عبارت مانند hot minutes دو معنی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hot milk hour: زمانی بعد از ساعت 12 شب که دوستانتا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hot hour: یک ساعت
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
rattle off: به سرعت بیان کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
rustle: از مزرعه حیوان دزدیدن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
rustle up: به سرعت آماده کردن به سرعت درست کر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bark is worse than bite: هارت و پورت داره ولی اهل عمل نیست ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
slam against: محکم به چیزی کوبیدن محکم با چیزی ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
slam into: محکم به چیزی کوبیدن محکم با چیزی ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
slam into: محکم به چیزی کوبیدن محکم با چیزی ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on seen: وقتی به کسی پیام میدی و طرف میبینه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
alleviate the symptoms: علایم بیماری را کاهش دادن نشانه ها ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
alleviate the symptoms: علایم بیماری را کاهش دادن نشانه ها ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
alleviate poverty: کاهش دادن فقر
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
catch sight: چشم کسی به چیزی افتادن ناگهان کسی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
catch a glimpse: نگاه گذرا انداختن چشم کسی به چیزی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
come into view: پدیدار شدن دیده شدن، نمایان شدن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
come into view: پدیدار شدن دیده شدن، نمایان شدن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
come into view: وارد میدان دید ( کسی ) شدن، به نظر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
damp down: ( آتش منقل یا بخاری را ) با خاکستر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
disappear from sight: زایل شدن نامرئی شدن ناپدید شدن محو ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
disappear from view: زایل شدن نامرئی شدن ناپدید شدن محو ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
haze over: مبهم کردن یا شدن، مه گرفته شدن یا ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make somebody out: دیدین یا شنیدن یا فهمیدن و درک کردن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make something out: دیدین یا شنیدن یا فهمیدن و درک کردن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
smash in: ضربه سخت به چیزی زدن و باعث خرد شدن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
smash in: ضربه سخت به چیزی زدن و باعث خرد شدن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
through the wall: وقتی که چیزی واقعا خوبه و عالیه
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tappin that ass: کسی را جوری بکنیش که صبح نتونه از ج ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
smash: سکس کردن رابطه سکسی داشتن رفتار س ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give a flying fuck: اهمیت دادن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
apply pressure to: فشار سخت وارد کردن بر روی چیزی با د ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
apply pressure to: فشار سخت وارد کردن بر روی چیزی با د ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go off on one: ناگهان خشمگین شدن جوش آوردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mouth watering scent: بوی وسوسه انگیز
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get on the scoresheet: ( ورزش انگلیس ) بازیکنی که یک یا چن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
scoresheet: ( ورزش ) برگه یا دفتر یا کارتی که د ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have something down pat: چیزی را کاملا بلد بودن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
have down pat: چیزی را کاملا بلد بودن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
peppery: زودجوش تندخو، کج خلق
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
come to think of it: حالا متوجه شدم حالا یادم اومد
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
keep one's word: سرحرف خود ایستادن�سر قول خود ماندن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
keep one's shirt on: صبور بودن� صبر داشتن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
keep one's options open: گزینه ها یا انتخاب های خود را باز ن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
keep one's feet on the ground: زندگی معقول و واقع گرا داشته باشد�خ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
keep it under one's hat: راز نگه داشتن�فاش نکردن ( راز ) ، ( ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
keep it short: کوتاه کردن حرف�خلاصه کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fuck out: فعل امریش میشه: گمشو برو بیرون ! تن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cram into: چپاندن� به زور جا کردن، پر کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cram into: چپاندن� به زور جا کردن، پر کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
if that don’t fuck all: گندش بزنن!�لعنت بهش!
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
zero fucks given: هیچ اهمیتی نداره
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
no fucks given: هیچ اهمیتی نداره
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fuck over: فریب دادن�سر کلاه گذاشتن، سوءاستفاد ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
dial out: شماره گرفتن �تماس گرفتن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
hayseed: آدم دهاتی آدم روستایی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
scare the shit out of: زهره ترک کردن �به شدت ترساندن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
scare the hell out of someone: زهره ترک کردن�
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
shit or get off the pot: الان یا هرگز �الان تصمیم بگیر
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
shit all over: به شدت انتقاد کردن �به هیکل ( کسی ) ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pile of shit: آدم بی ارزش �آدم بی اهمیت آدم حقیر
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a shitfit: جوش آوردن �قاطی کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
shit fit: جوش آوردن �قاطی کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
shitfit: جوش آوردن� قاطی کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
chill man: آروم باش خودتو کنترل کن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
muscle in on: دخالت کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
muscle cream: پماد درد عضله
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
muscle strain: کشیدگی عضله
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stomach churning: وحشتناک ترسناک
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stomach churn: وحشتناک ترسناک
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
twist and turn: پیچ و تاب خوردن وول خوردن، لولیدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
twist the knife: عمدا فردی ناراحت را ناراحت تر کردن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
booking number: مقدار عددی اختصاص داده شده به رزرو ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
budget crunch: کاهش بودجه
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
crunch: مضیقه تنگنا، کمبود ( به ویژه مالی )
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
summon up: باعث به یاد آوردن یا فکر کردن یا تص ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
summon up: باعث به یاد آوردن یا فکر کردن یا تص ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give the shits: عصبانی کردن �آزار دادن آزردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give someone the shits: کسی را عصبانی کردن/آزار دادن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give the shirt off one's back: � ( برای کسی ) همه کار کردن �از جون ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
page three girl: دختر برهنه صفحه سه ( روزنامه سان بر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
couldn't hit a bull in the ass with a bass fiddle: هدف گیری افتضاح داشتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
leap at: پیشنهادی را با اشتیاق پذیرفتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
leap frog: خرپلیس نوعی بازی نادیده گرفتن گذر ...
١ سال پیش