پیشنهادهای محسن قنبری (٢,٠٢٠)
یک کلمه اسکاتلندی برای سگ
هنر یا علم ساخت آثار نظامی دفاعی
مثال: This raised the likelihood of finding 'biosignatures of microbial life'. Times, Sunday Times ( 2016 ) In order to qualify as biosignatures, ...
زیست نشانزد یا رد پای زیستی به هر ماده ای مانند عنصر، ایزوتوپ یا پدیده ای که مدرک علمی از وجود یا پیشینه و حال زیست در محلی را فراهم کند نامند. ویژگی ...
مثال: Given the practicality of satellites and the truth that humanity has come to count on them so significantly, Socas - Navarro considers that a b ...
مثال: Other characteristics proposed as potential technosignatures ( or starting points for detection of clearer signatures ) include peculiar orbita ...
Technosignature technomarker هر نشانه یا ویژگی قابل اندازه گیری و سنجشی که ردی از فناوری را در گذشته یا زمان حال داشته باشد
Technosignature technomarker هر نشانه یا ویژگی قابل اندازه گیری و سنجشی که ردی از فناوری را در گذشته یا زمان حال داشته باشد
هر نشانه یا ویژگی قابل اندازه گیری و سنجشی که ردی از زیست را در گذشته یا زمان حال داشته باشد
قوز یا برآمدگی
1. مقدار یا مقداری که دست می تواند نگه دارد 2. مقدار، تعداد یا کمیت کم 3. شخص یا چیزی که مدیریت یا کنترل آن دشوار است
مثال: But the way we started the second half was not us at all. Times, Sunday Times ( 2009 ) City started the second half on the attack. Times, S ...
اگر خوب شروع کنید، مثل این است که نیمی از کار را انجام داده باشید. شبیه به: A good beginning is half the battle
مثال: They may then be hooked and start a bidding war. The Sun Attract more buyers with a low price to start the bidding. Times, Sunday Times Now ...
کمترین مبلغی که یک شخص می تواند در مورد مقدار زیادی که برای فروش در یک حراجی پیشنهاد می شود، پیشنهاد دهد
مثال: Either party need only pick up the phone to us to start the ball rolling. The Guardian ( 2016 ) Tonight's opener should start the ball rolli ...
باز کردن یا شروع کردن ( یک اقدام، بحث، حرکت و غیره ) به بهره برداری رساندن؛ شروع
مثال: You are starting something for the next generation and the next generation to take over. The Guardian ( 2020 ) Ending the pandemic is only h ...
ایجاد مزاحمت یا مشکل
مثال: Instead, if you really want to look the tieless business, then you're going to have start over. Times, Sunday Times ( 2017 ) . . . moving th ...
مثال: Work is yet to start on 11 million upgrade of flood defences. Times, Sunday Times ( 2015 ) No need for you to start on the washing - up yet. ...
دعوا کردن با ( کسی )
مثال: To me this was a man who was prepared to start off on the right foot; he was mature with some common sense. His first game didn't start off o ...
وقتی شروع به انجام کاری می کنید فوراً به موفقیت دست پیدا کنید
1 - راه افتادن به سفر 2. بودن یا برداشتن اولین قدم در یک فعالیت. آغازکردن 3. وادار کردن ( فردی ) به عمل یا کاری، مانند خندیدن، قصه گفتن و غیره
1 - راه افتادن به سفر 2. برداشتن اولین قدم ها مانند زندگی، شغل و غیره 3. انجام اولین اقدامات در یک فعالیت به روش یا هدف مشخص
Sky - Watcher یک شرکت توزیع تجاری است که در سال 1999 توسط شرکت Synta Technology تایوان ( Synta Taiwan ) تاسیس شد و تلسکوپ ها و تجهیزات نجومی مانند پا ...
مثال: Although the president of the company seemed quite secure, he always complained that there was a sword of Damocles hanging over his head.
گیج کننده
مثال: Mahoney had done his bit with the television and newsmen, but it had all sounded dead in his ears. Davis, John Gordon SEIZE THE RECKLESS WIND ...
مرجعه به: newsman
اخبارگو اخبارخوان
کم معاشرت
بیان بسیاری در چند کلمه
ابر سینه ای قُلُمبه یا سینه کومه ای گونه ای ابر است که رشته ای از ابرچه های کیسه مانند در زیر سطح اصلی آن قرار دارد. شکل ظاهری این ابرها حاصل کیسه ها ...
غیر جذاب
مثال: These family advertisements are not much to look at. Times, Sunday Times ( 2010 ) I'm not much to look at, nothin' to see. Times, Sunday Ti ...
به خصوص خوب نیست
نه به هیچ درجه و حد قابل توجهی
مثال: But of course without animals we're not much of a dairy farm. Stuart Harrison LOST SUMMER ( 2002 ) And it's not much of a place for getting ...
معنای chop در این عبارت از کلمه هندی ch�p به معنای مهر رسمی سرچشمه گرفته است. اروپاییان در خاور دور استفاده از این کلمه را برای پوشش اسنادی مانند پاس ...
مثال: Jim, I know you've had a lot on your plate, but these reports just aren't much chop. I used to eat there all the time, but to be honest their ...
زیاد خوب نیست؛ فقیر
خیلی خوب نیست و ناامید کننده است.
مثال: You're both convinced you're going to make each other see the other's point of view and reach some sort of compromise. Times, Sunday Times It ...
مثال: He clearly wanted some more enterprise. The Guardian ( 2015 ) Some more movement at the top of the leaderboard. The Guardian ( 2015 ) De ...
برای نشان دادن اینکه چیزی برای مدت زمان بیشتری اتفاق می افتد استفاده می شود.
so much so many برای چیزی حد مشخصی وجود دارد اما نمی گوییم این حد چیست
مثال: If he puts out the bins as well, so much the better. Times, Sunday Times ( 2017 ) If it's possible to screen off the swimming pool - within ...
مثال: If he puts out the bins as well, so much the better. Times, Sunday Times ( 2017 ) If it's possible to screen off the swimming pool - within ...