پیشنهاد‌های بهنوش عافیت‌طلب (٣٢٠)

بازدید
٤١٩
تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سبد رخت چرک ها

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

روحیه بخش

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تنها کار مثال: All I can do is pray تنها کاری که از دستم برمی آید دعا کردن است.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شبانگاهی مثال: evening news اخبار شبانگاهی

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تازه مثال: always sing at my work, and what's more, my song is not tuneless. من همیشه سر کار آواز می خوانم و تازه آوازم هم ناکوک نیست.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ورانداز کردن. مثال: She came up beside me and studied herself in the mirror. آمد کنارم و خودش را در آینه ورانداز کرد.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

[کسی را] تحویل نگرفتن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

باصفا

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

[در بازی] قبول نیست.

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

با شک وتردید

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

از خجالت آب شدن

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

رنگ وروپریده

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دل را به دریا زدن.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

[با ماشین] راه افتادن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تصمیم خود را دربارۀ چیزی گرفتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چیزخور مثال در این جمله: I have no idea how he’d talked me into going to the circus. I must’ve been intoxicated. نمیدانم چطور مرا راضی کرد به سیرک ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

خود را به کاری مجاب کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سن وسال دار

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

از صرافت چیزی افتادن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

دست شستن از

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از آب وگل درآمدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از پا ننشستن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باب طبع

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خوشایند

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از لحاظ جسمانی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی پناهی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دل توی دل کسی نبودن برای انجام کاری

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از هر دری حرف زدن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

طلبیدن مثال: It requires a lot of energy انرژی فراوانی می طلبد.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بال وپر دادن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تحریف شده

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

گاهی �در کمین نشستن� هم معنی می دهد. مثال: the disease that threatens people مرضی که در کمین مردم نشسته است.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد

گاهی �از چشم افتادن� و� از چشم انداختن� هم معنی می دهد.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

معانی دیگر: محدودیت، قدرت

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هدف غایی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ناهمخوانی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

ملموس

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

جلوه کردن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

نسل اندرنسل

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زیبارو

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مخاطرات

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نامفهوم

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در حالت مجهول ( to be cheated ) می تواند به معنای �رودست خوردن�باشد.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

تلاش، تقلا، مبارزه، نبرد ( از فرهنگ پویا )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گزاف

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یکی از �کله علفی� برای معادل این کلمه استفاده کرد که به نظرم بد نیست.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

به ترتیب چیدن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

روبه راه مثال: everything is fine همه چیز روبه راه است.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شروع به حرف زدن کردن مثال: she started in about her interests شروع کرد به حرف زدن دربارۀ علایقش

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از رازی خبر داشتن