تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

یکهویی، ناغافلی، ناگهان everything was out. I was opening the door when all of a sudden a horrible black cat jumped onto me. همه جا تاریک بود. داشتم ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١٥

how was your wedding? I didn't get married why? we didn't have much in common. our relationship didn't workout مراسم ازدواجت چطور بود؟ ازواج نکردم. ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥١

you were going to go away, what are you doing here? I really liked to go away, but it didn't work out. قرار بود بری مسافرت، پس اینجا چیکار میکنی؟ وا ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٥

you are better off continuing education than . بهتره تحصیلاتت را ادامه بدهی. you will be $100 a month better off if you try to spend thriftily. اگ ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

when I was child, I used to get a lot out of watching cartoons. وقتی بچه بودم، از تماشای کارتون خیلی لذت می بردم. I got a lot out of this book چیز ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

در جواب به جمله ای که خوشحال کننده و شگفتی آور و درعین حال لذت بخش است. mom! I got into Tehran university that's music to my ears! مامان! دانشگاه ته ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

در طول استراحت، فرجه یا هر وقفه موقتی what are you going to do over the break? nothing, I have to take care of my old mother در طی فرجه چیکار میخوای ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٨

my father used to turn a blind eye to my bad performance on exams when I was child. بچه که بودم، پدرم عملکرد بد مرا در امتحانات نادیده میگرفت ( واکن ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٦

a boy was staring at me for about 15 minutes when I was riding on bus till he approached me and say to me hello and called me by my name. who on ear ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٥١

1 - مرور کردن ( تمرین کردن ) go through the line once more یک بار دیگه دیالوگ را مرور کن ( تمرین کن ) 2 - تجربه کردن شرایط بد، تحمل کردن my friend ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٥

last week I ran into my chemistry teacher in the bookshop. I hadn't seen him in ages. he knew me right away and called me by my first name. هفته پیش ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩٩

مترادف عبارت in the future یعنی در آینده

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩٢

I always longed for the man of my dreams to be a kind and honest doctor, but he turned out to be a inveterate criminal. همیشه آرزو داشتم که مرد آرزو ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Keep them busy while I call the police تا به پلیس زنگ میزنم، سرشون را گرم کن ( مشغولشون کن )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

he is through with being a lawyer and now he like getting involved with farming او وکیل بودن را کنار گذاشت ( وکالت را رها کرد ) و حالا دوست دارد که ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

when are you through with your homework? in two minutes کی تکالیفت تموم میشه؟ دو دقیقه دیگه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

قبول کردن پیشنهاد she tooke me up on the offer of going on a trip to Italy together. او پیشنهاد من را قبول کرد که باهمدیگر به ایتالیا سفر کنیم.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٨٦

when would you like to go for a walk together? when I am through with my homework when are you through with it? I think I will be through in twenty m ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

I wanted to go on a trip to abroad. after lots of searching, I went back and forth between Germany and Italy. میخواستم برم خارج مسافرت. بعد از کلی ت ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

weren't you to go away? yes i were, but weatherman remarks talked me out of it مگر تو قرار نبود مسافرت بروی؟ چرا قرار بود، ولی حرفهای گزارشگر هواشنا ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

تشویق کردن به انجام کاری، متقاعد کردن به انجام کاری، قبولاندن به انجام کاری how could you talk yourself into cheating on the exam? چطور به خودت قبول ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٦

کلک چیزی را کندن I wish I got this interview over with as soon as possible کاش هرچه زودتر کلک این مصاحبه را میکندم ( تمومش میکردم )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

can you get your family past this dilemma? میتونی خانواده ات را از این مخمصه رد کنی ( نجات بدهی ) ؟ how did you get past this situation? چطور از این ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٦

عبور کردن، رد شدن، پشت سر گذاشتن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦٤

صاحب حق، ذیحق، محق I am entitled to live in every where I want حق دارم که هرجایی میخواهم زندگی کنم

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦٤

هم برای انسان و هم برای وسایل استفاده میشه: I was a little awkward in my first class of university because I didn't know anyone. در اولین کلاسم در ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

با جرات، جسور، شجاع

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨١

توضیح دادن، تشریح کردن، بیان کردن گام به گام let me walk you through the tasks you will be doing when I am on vacation بذار برات توضیح بدم که وقتی م ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

some people go out of their mind working at really hard conditions برخی از مردم بیکار بخاطر کارکردن در شرایط سخت، دیوانه میشوند.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٤

when my kids make a noise in a annoying way, I go out of my mind وقتی بچه هام به طرز آزاردهنده ای سروصدا میکنند، دیوونه میشم!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
-٨٥

Zionist usurper regime times will be over soon دوران رژیم غاصب صهیونیستی به زودی تمام میشود.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

the conflagration will probably spread to critical areas, I hope firefighters come arrive by then احتمالا آتش سوزی به مناطق حیاتی کشیده خواهد شد. امی ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

وصل شدن برق، آمدن برق we didn't have power last for three days due to storm, then it came back on به خاطر طوفان، سه روز برق نداشتیم سپس برق آمد ( بر ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١٢

کسی که کرم تلویزیون دارد، دائم تلویزیون می بیند و از سر جایش تکان نمیخورد. do you agree that you are a couch potato? قبول داری که کرم تلویزیون داری؟ ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

به معنای من هم همینطور، موافقم با حرفت. I love reading romantic books that makes two of us عاشق خواندن کتاب های عاشقانه هستم. منم همینطور ( me to ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٦

if I used to study after each class, i didn't have to pull an all nighter for exams, so i had to stay up all night and hit the books. that's why I sl ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

مطالعه کتاب

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

امتحان دادن بدون مطالعه I never believe that I got grade 20 on math exam. why? I took the test cold! - باورم نمیشه که امتحان ریاضیم 20 شده! - چرا ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩

I am angry with my friend because he encouraged me to cheat on chemistry exam. when cheating, the teacher notice it, came close and hand my exam pape ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٧

به معنی برگرداندن، پس دادن، برگشت دادن. my friend handed back my book las week. دوستم هفته پیش کتابم را پس داد ( برگرداند )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

zahra! are you married ? No, I'm not. to be honest, seven years ago, i wanted to marry someone rich, sociable and charming named Sina. but there was ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٥٠

is your dad sleeping? I don't think so پدرت خوابه؟ فکر نکنم ( این جواب وقتی به کار میره که فرد، اطمینان 100 درصدی نداره ) did your son's elementary ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

how is your headache? it's ok for now سردردت چطوره؟ فعلا که خوبه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

what else do you eat? that's it for now دیگه چی میل دارید؟ فعلا همین ( فعلا چیز دیگه ای میل نداریم )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٠٥

get up به معنی بلند شدن از رختخواب یا محل خواب است و با wake up فرق دارد. wake up یعنی لحظه ای که چشمان فرد باز میشود ( باز شدن چشمان فرد پس از خوابی ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

I am beginning to get second thought about taking chemical drugs داره نظرم درمورد مصرف داروهای شیمیایی عوض میشه.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦٥

دو دل شدن I was going to marry mary, but she got cold feet and turn to me to give her two days for more thinking. قرار بود با مری ازدواج کنم، ولی ا ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩٢

جم نخور، تکون نخور، سرجات بمون، حرکت نکن.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣٤

رابطه نامشروع مرد یا زن متاهل با فردی غیر از همسر خود ( با دوست پسر یا دوست دختر ) = زنای محسنه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

you are just kidding yourself if you figure that it is possible to lawfully get huge money overnight اگر خیال میکنی میشه یه شبه به پول هنگفت حلال رسی ...