تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

همون good luck ، یعنی موفق باشید

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

افسوس ، حیف

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

قرارداد اجاره/ اجاره نامه Signing a lease امضا کردن اجاره نامه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

دشوار، سخت difficult ( syn )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

متناسب با

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

به شدت خوشحال، ذوق مرگ

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

کارمند یا متصدی بانک که پشت باجه میشینه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

Baggage claim area محل تحویل بار در فرودگاه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

خپل و تو پر fattish

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

ثمربخش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

یه بحث مختصر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

Heroic efforts تلاش های قهرمانانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

شانسی، اتفاقی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

رایگان، مفتی On the house shot is coming یه شات مفتی داریممممم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

How dare you چطور جرئت میکنی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

جایزه انعام پاداش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

باقیمانده حساب

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

واریز کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

برداشت پول از حساب

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

گردش مالی ، گردش حساب

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

ریال . واحد پول ایران

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

Financial means تمکن مالی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

گردش حساب

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

It means something fragile or ready to collapse at any moment

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

دو رگه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

پذیرش Conditional acceptance پذیرش مشروط

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

پایدار، بادوام

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

لایق، شایسته ، با کفایت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

رک، بی رودربایستی I said matter of factly. رک بهت گفتم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

جراحت ، بریدگی، پارگی بافت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

حمله با سلاح اتمی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

تصور، تصویر ذهنی Microsoft was founded with a vision of computer on every desk

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

1. a person who fights or has experience in battle 2. a person who has demonstrated courage and perseverance

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

فانی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

الهام شده و گرفته از حیات و زندگی و زیست

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

حقوق، salary income

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

A person's behavior or the way they act طرز رفتار و برخورد و حالت افراد His demeanor showed he was afraid of the dark.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

What a day I'm shattered چه روزی بود ! هلاک شدم!

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

خشونت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

کوچیک شدن، کاهش یافتن ، جمع و جور شدن Let me - - - >lemme

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

Motivated Caffeinated employees

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

متحمل شدن ، وارد امدن You may incur extra charges

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

متحول کردن، دچار تغییرات اساسی کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

وارد شدن We got into the exhibition without having to queue

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

قصدداشتن I don't intend to apply for the job

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

خسته شدن از

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

همراهی کردن The dog accompanied his owner to the park

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

حیله گرانه، مرموزانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

Your application meets the requirements برآورده کردن الزامات

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

خیلی Far easier خیلی اسونتر

١