تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

Draw out تشویق کردن برای بروز احساسات یا تولید اطلاعات

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

Let off 1. مترادف با get offبرای هواپیما و اتوبوس 2. اجازه دادن به کسی که به طرز غلط یا غیر قانونی کاری را انجام داده بدون بازخواست برود. 3. منفجر ی ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

be after somebody/something در جستجوی کسی یا چیزی بودن. . That boy’s always in trouble – the police are after him again خواستن چیزی که متعلق به دیگر ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٦

it hit me ناگهان، بالاخره، ( چیزی را ) فهمیدم.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

شخصی که سوپ را به نام خیریه میدهد. شخص کاتولیک سابق که در دوران قحطی برای بدست آوردن غذا به پروتستان گرویده است. شخص که در دوران قحطی ایرلندی غذاهایی ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

آسا ٠٩:٢٤ - ١٣٩٧/٠٥/٢٣ In the wings آماده و در دسترس بودن خصوصا برای آنکه جای کس دیگری را بگیرد به حالت آماده باش بودن آماده بودن برای انجام کاری یا ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

go out of your way سخت تلاش کردن برای انجام کاری خصوصا برای شخصی دیگر . They really went out of their way to make us feel welcome تلاش کردن برای به ن ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
-١٣

اصطلاحی برای شخصی شگفت انگیز و زیبا.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

Slip out به سرعت و به آرامی و با ظرافت لباسی را درآوردن. در این کاربرد به صورت ( slip out of somting ) به کار میرود. She slipped out of her shoes ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

go away این عبارت وقتی به کار میرود که بخواهید کسی همین الان از زندگیتان خارج شود. برو گمشو.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

آرام و خونسرد، جذاب و گیرا، شیک و عالی، دارای بدنی زیبا و جذاب

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

نگفتن یا بیان نکردن عقیده انجام ندادن کاری به دلیل ترس یا به این دلیل که نمیخواهید وضعیت بد بدتر شود.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

غرور، جدیت Pride, seriouness

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٥

go for ۱. سخت تلاش کردن برای انجام یا بدست آوردن چیزی ۲. تشویق کردن دیگران برای انجام کاری ۳. عاشق کسی یا چیزی بودن، دوست داشتن ۴. انتخاب یک شخص یا ی ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣

win over بدست آوردن حمایت یا رضایت از کسی . It was still tough to win over friends and family

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩

یک شخص از طبقه پایین اجتماع، فرد عادی و روستایی، آدم پست، بازنده، شخص فقیر. Husband: Oh No I have no money to feed the kids, dear wife Wife: OMFG! ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

یک درس مقدماتی برای چیزی. . If he cant teach grilling 101, I don't know who can مرور اولیه یا آموزشی، اصول اولیه . I would like to get into basket w ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣

leave well enough alone ول کردن، اجتناب از تلاش برای اصلاح، تعمیر، بهبود آنچه که قبلا با اندازه کافی برایش تلاش شده است.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

of recent vintage چیزی که اتفاق افتادن یا شروع شدن آن مربوط به خیلی وقت پیش نیست. جدید است. مترادف با recent

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

کاملا ( بالغ، آماده، رشد کرده ) ، رسیده، کاملا ( پیشرفت، ترقی، توسعه ) پیدا کرده.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

لب تا لب ( برای لیوان آب و غیره )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

trail off تحلیل رفتن، محو شدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

Trill off کمتر یا کوچکتر یا بدون صدا شدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣

مطمئن بودن از ( موفقیت یا اتفاق افتادن ) چیزی یک چیز مطمئن ( حتی میتواند منظور پول درون کیف باشد )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

be set in your ways برای انجام کارهای هر روزه و اینکه قصد تغییر عادتهایت را نداشته باشی. As people get older, they often become set in their ways

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

ill - temper به شخصی گفته می شود که خیلی زود عصبانی می شود. در مورد یک موقعیت مثلا یک بازی، معنای اعصاب خورد کن دارد.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

وقتی گفته می شود شخصی grow up است، بدین معنی است که او بزرگسال یا شخصی مسئولیت پذیر است.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

fancy footwork گامهای ظریف در رقص. . The old man was known for his fancy footwork when he was on Broadway حرکات زیرکانه پا که به شخص کمک می کند تعا ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

look up تلاش برای یافتن اطلاعات از طریق جستجو در کتاب یا یک لیست یا با کامپیوتر، investigate, look into, follow up بهتر شدن، improve, recover، ملاقا ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

مرز ( حاشیه، لبه ) اطراف یک حفاظ a border around a shield

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

حمام آفتاب گرفتن، ضدعفونی کردن و یا طراوت بخشیدن با قرار دادن در معرض آفتاب مترادف با bask ، از کلمه لاتین apricus می آید. aprication: The act of ap ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

work one's way برای حرکت کردن به آرامی و به سختی به موقعیتی خاص . I worked my way to the center of the crowd

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

در نظر گرفتن ( کسی بعنوان یک شخصیت بد یا بعنوان کسی که کارهای بد انجام می دهد ) consider� or refer They branded him as a man without� moral� convict ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

ناگفته، مبهم، غیر شفاف

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

تحریک کردن، ایجاد احساس برانگیختگی Turns on, Causes feelings of arousal

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

جلب توجه فوری کردن، بسیار قابل توجه بودن That red lettering really leaps out from the page برجسته یا مشخص شدن بواسطه تضاد کامل ( با چیزی یا با محیط ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

اسم رمز برای استفاده در زمانی که می خواهید با کسی عشق بازی ( یا مثلا made out, make out, French kiss ) کنید. در رده بندی شامل: دست در دست بودن Brea ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

اینکه زنی اشاره کند به اینکه شب قبل با مردی رابطه داشته وقتی واقعا نمی خواهد به این موضوع اعتراف کند. What did you do with that guy last night? Oh, ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

دامن زدن به، تشویق احساسات بد در جمع کثیری از مردم

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

large and soft