پیشنهادهای سهیل حسن زاده (٤١)
بیهوده تهی عقیم
پرداخت کردن بجا اوردن مثال: pay toll:پرداخت کردن عوارض اتوبان ها
پونز سوزن ته گرد سنجاق قفلی
کندن حفر کردن
زیپ البته بعضی مواقع هم به معنی دهنتو ببند بکار میره که اینطوری گفته میشه: zip your mouth
تی
خط عابر پیاده
competition is a game to find out who is the best
be sure
a thing that you cannot understand or explain
thought
having had enough food and drink ( adj. )
طناب خفت دار ( اسم )
Is long rope used for catching cows and horses
مستند اشتباه گفته یک واحد معادل4047 متر مربع
راه و چاه را به دیگران یاد دادن
place ( adjective ) ( . v ) قرار دادن
جشن مجلل با ادبانه
a kind of very thin round cake
Fierce means strong and hard
collar ( n. ) :به معنی قلاده ی سگ درسته موافقم
اتساین
هشتگ
not see, hear, understand or catch something
کار
امتحان ، آزمایش کردن ، چیز عجیب ، مسخره کردن ، شو شوخی ، پرسش و آزمون
سنخ ، نوع ، قسم ، رقم ، گونه ، الگو ، قبیل ، کلیشه ، باسمه ، ماشین تحریر، طبقه بندی کردن ، با ماشین تحریر نوشتن ، نوع خون ، نوع خون را معلوم کردن
رئیس ، هدایت کننده ، کارگردان
سری ، رشته ، سلسله ، ردیف ، صف ، مجموعه ، رده ، سریال
دهشت ، ترس ، خوف ، وحشت ، مورمور ، بیزاری
وحشتناک ، وحشت آور ، ترسناک ، هولناک
ستاره
فیلم
داستان تخیلی علمی ، افسانه علمی
ستاره سینما ، سوپر استار، ستاره ی فیلم، بازیگر بسیار محبوب
خنک ، خنک کردن
گفتن ، تمرین کردن ، تکرار کردن
سرگذشت ، حادثه ، ماجرا، مخاطره ، ماجراجوئی ، تجارت مخاطره آمیز، دل به دریا زدن ، خود را بمخاطره انداختن
گونه ، نوع ، قسم ، جور، جنس ، گروه ، دسته ، کیفیت ، مهربانی شفقت آمیز، بامحبت
شوخی ، بازی ، سرگرمی ، شوخی آمیز ، مفرح ، باصفا ، مطبوع ، شوخی کردن ، خوشمزگی
سوار چیزی شدن مانند ride a bus