پیشنهادهای مهدی نمازیان(مترجم) (٣,٧٥١)
کافه دار
خوش چهره
از آن گذشته
مجالسِ تصلیب ( فرهنگ هزاره )
( طناب و غیره ) باز شدن/کردن
رنگ پوستر ( منبع:فرهنگ هزاره )
عامیانه ( مثال:خوراک خودته )
( موقعیت ) راستِ کار کسی بودن
سُر خوردن
شش ماه نیم سال
به خاطر کسی
جعبه ی موسیقی
نوعی گرامافون
گذشته ها را فراموش کردن
باری
از پس مخارج چیزی بر آمدن
شیرجه رفتن to do a jackknife
آنی اصابت کردن/اصابت آنی کردن
خود را وقف انجام کاری کردن
حوله ی پالتویی
به هر ترتیب
در حال چرک کردن یا خونریزی بودن
سرپا شدن
فسقلی
وارسی
خوشوقتانه
جوار هم جوار
نگاه ( از کسی ) دزدیدن
در مورد فرد ( کوچولو ) - عبارتی تحقیرآمیز
rear - on =to give a person or an animal a particular type of food, entertainment, etc.
وزوز ( گوش )
سوزن بان ( راه آهن )
دستگاه کنترل ( قطار )
کادو پیچ شده
واگن سوخت
خروس جنگلی
draw oneself up=قد راست کردن
از آن استاد، این شاگرد هم به عمل می اید. شاگرد زده رو دست استاد. شاگرد شبیه استادش شده.
سمافور ( چراغ راهنمای راه آهن )
گرد آوردن
گله دار
چوب یا بتن ضخیم و مقاومی که در عرض خط آهن، با فاصلۀ یکسان زیر ریل ها کار می گذارند، مهارِ ریل بند
get a head of steam=سرآمد شدن
آرواره ( خوک )
پاچه ( خوک )
مسالمت آمیز
به دردسر افتادن
وارفتن
( سر ) روی سینه افتادن
آشیانه ی تعمیر و نگهداری قطارها