پیشنهادهای مهدی نمازیان (٣,٥٧٧)
٢,٥٧٦
١ سال پیش
٠
وارسی
١ سال پیش
٠
خوشوقتانه
١ سال پیش
٦
جوار هم جوار
٢ سال پیش
١٥
نگاه ( از کسی ) دزدیدن
٢ سال پیش
٨
در مورد فرد ( کوچولو ) - عبارتی تحقیرآمیز
٢ سال پیش
٣
rear - on =to give a person or an animal a particular type of food, entertainment, etc.
٢ سال پیش
-٣
وزوز ( گوش )
٢ سال پیش
٢
سوزن بان ( راه آهن )
٢ سال پیش
٢
دستگاه کنترل ( قطار )
٢ سال پیش
٧
کادو پیچ شده
٢ سال پیش
٤
واگن سوخت
٢ سال پیش
٢
خروس جنگلی
٢ سال پیش
٤
draw oneself up=قد راست کردن
٢ سال پیش
٣
از آن استاد، این شاگرد هم به عمل می اید. شاگرد زده رو دست استاد. شاگرد شبیه استادش شده.
٢ سال پیش
٢
سمافور ( چراغ راهنمای راه آهن )
٢ سال پیش
٥
گرد آوردن
٢ سال پیش
٤
گله دار
٢ سال پیش
٥
چوب یا بتن ضخیم و مقاومی که در عرض خط آهن، با فاصلۀ یکسان زیر ریل ها کار می گذارند، مهارِ ریل بند
٢ سال پیش
٣
get a head of steam=سرآمد شدن
٢ سال پیش
٢
آرواره ( خوک )
٢ سال پیش
٧
پاچه ( خوک )
٢ سال پیش
٣
مسالمت آمیز
٢ سال پیش
٢
به دردسر افتادن
٢ سال پیش
٥
وارفتن
٢ سال پیش
١
( سر ) روی سینه افتادن
٢ سال پیش
٢
آشیانه ی تعمیر و نگهداری قطارها
٢ سال پیش
٣
واگن ( باری ) سرپوشیده.