پیشنهادهای مهدی نمازیان(مترجم) (٣,٧٥١)
قرضه دولتی
Basis for Consolidation
Consolidation ( اصطلاح مالی )
بلای آسمانی، قوه قهریه، حادثه فوق العاده یا غیرمترقبه
اقدام به ورشکستگی
نمودار انجام کار جدول انجام کار
نمونه گیری از انجام کار
نسبت فعالیت
Shares risk
maturity
Liquidity provisions
Scope of authority
موازنه ی تجاری مثبت
تولّیت فعّال
جمعیت فعال
active population
financier
financier تامین کننده مالی
بدهی های احتمالی
contingent liabilities
شریک فعال ( اصطلاح مالی ) متضاد است باsleeping partner
قرض تادیه نشده، بدهی پایدار
بازار پر رونق، بازار فعال
پول در جریان
پول در گردش
Ageing ( اصطلاح مالی )
priority right ( s ) حق تقدم ( سهام ) _اصطلاح مالی
rapidly marketable shares
rapidly marketable
disclose ( اصطلاح مالی )
in - between
Associate company
Turnover ( اصطلاح مالی - مثل گردش تسهیلات اعطایی )
instruction
Cash
Parent Company
Operational Income
Commission Cost
Commission Income
On - account
Joint Expenditures
Commission fee
civil partnership facilities
Foreign exchange
work termination منظور بازنشستگی مثلا پایان خدمت کارکنان
joint income
دوره ی حسابداری دوره ی محاسباتی
قلم متوازن کننده ی حساب رقم متعادل کننده ی حساب مترادف=book entry
سرفصل حساب عنوان حساب
روز پرداخت، روز تسویه