پیشنهادهای عاطفه موسوی (٤,٤٤٧)
٦,١٠٥
٣ سال پیش
-١
Call one's bluff
٣ سال پیش
-٢
Winch
٣ سال پیش
-٢
Sparse Wispy
٣ سال پیش
١
Thin
٣ سال پیش
٣
پژمرده شدن . تحلیل رفتن
٣ سال پیش
-١
Condole
٣ سال پیش
١
Shake off
٣ سال پیش
٤
از سر باز کردن
٣ سال پیش
-٢
Prevaricate Equivocate
٣ سال پیش
٦
ایجاد کردن . باعث شدن
٣ سال پیش
٠
Consort
٣ سال پیش
٦
بی محلی کردن بی محلی
٣ سال پیش
-١
دیوانه
٣ سال پیش
-٢
Beforehand
٣ سال پیش
٤
لطف کردن به نفع کسی بودن
٣ سال پیش
٠
فعالیت انتخاباتی
٣ سال پیش
٠
Populace
٣ سال پیش
٢
خلنگ خلنگ زار
٣ سال پیش
-١
پل های پشت سر را خراب کردن
٣ سال پیش
١٠
دردسر درست کردن
٣ سال پیش
١
در واقع
٣ سال پیش
٣
زشت و ناخوشایند
٣ سال پیش
١
نگرانی و اهمیت دادن
٣ سال پیش
٠
Sth is running short
٣ سال پیش
١
آبرو برنده . بی آبرو
٣ سال پیش
٧
بدنام کردن. بی آبرو کردن
٣ سال پیش
-١
Run on the spot
٣ سال پیش
٨
انبوه دود که به بالا میره
٣ سال پیش
٠
محکوم
٣ سال پیش
٠
bequeath
٣ سال پیش
-١
Sanctified
٣ سال پیش
٣
Foibleنقطه ضعف Forte نقطه ی قوت
٣ سال پیش
١
نگرانی و ناراحتی و شوک
٣ سال پیش
١
ناخوشایند Nasty
٣ سال پیش
٣
دفع. رد کردن
٣ سال پیش
٠
Jade green
٣ سال پیش
١
بی همتا
٣ سال پیش
٠
متغیرالرنگ
٣ سال پیش
٠
Grate
٣ سال پیش
٠
قرص نفتالین
٣ سال پیش
٦
گند زدن معنای تحت اللفظی : بستن پیچ
٣ سال پیش
-٣
تهذیب نفس
٣ سال پیش
-١
مرمر سیاه
٣ سال پیش
١
Fiddle
٣ سال پیش
٠
ویران شده
٣ سال پیش
١
مرتب کردن
٣ سال پیش
١
با اینحال
٣ سال پیش
٠
سر جات بشین و تو کار بقیه دخالت نکن
٣ سال پیش
١
گریبانگیر کردن
٣ سال پیش
١
پنجره ی لولا دار که باز و بسته می شود