پیشنهادهای Nazanin Ehsani (٧٦)
مرخصی گرفتن / به مرخصی رفتن
پلاکارد
سرقت اطلاعات در شبکه کامپیوتری
تکان دهنده
only just: فقط و فقط
ایجاد کمپین های عمومی ساختگی
- خودخواهی و بی رحمی - قانون جنگل
خام، ابتدایی
مسلم
نگاه گذرا
پذیرفتن و تحت تأثیر قرار گرفتن
دور از دسترس
سر سوزن، خیلی کم
شهرت آفرین
در برداشتن/در نظر گرفتن/ به حساب آوردن/لحاظ کردن ( جزئیات یا داده هایی خاص هنگام تصمیم گیری درباره چیزی )
1 - کنار آمدن ( با مشکلات یا مسائل ناخوشایند ) 2 - چشمگیر شدن ( نتایج یا تاثیرات چیزی ) 3 - ( کاری یا چیزی ) جواب دادن
پیموده شده
- بیرون کشیدن ( اطلاعات، حقیقت و . . . ) - زیر زبان کشیدن
تغییر رفتار بر اساس موقعیت : CHANGE OF BEHAVIOUR : change in your behaviour that you make because of a particular situation or idea . He took off ...
به سختی جلوی اشک را گرفتن
- estranged wife/husband زن یا شوهری که دیگر با همسرش زندگی نمیکند - If you are estranged from your family or friends, you have quarreled with them ...
میزانسن ( در سینما و تلویزیون )
Open - Minded روشنفکر
سرکش، شرور a young person who behaves badly and often gets into trouble ( Longman Dictionary )
- فضولی - سرک کشیدن
اغراق آمیز
عصبانی شدن تا حدجنون If she makes another foolish blunder like that, I'll be ready to climb the walls.
someone who is larger than life is very amusing or exciting in an attractive way ( شخصیت ) جالب و جذاب
چشم چرانی
احمق، کودن، خنگ
پخش برنامه رادیو و تلویزیونی بر مبنای خدمات عمومی
- زن جوانی که مایل است مانند مردهای جوان رفتار کند - زن جاهل مآب ( a young woman who likes to do some things that young men typically do, such as ...
روند تشریح کاراکترها ( در فیلم/داستان )
وجود دو ( یا بیشتر از دو ) دیدگاه در یک متن یا اثر هنری
خودداری از صحبت درباره چیزی که ناخوشایند است = skirt She glossed over the details of her divorce
از این اصطلاح برای تاکید برای راستی و درستی استفاده می شو د و با certainly و actually مترادف است.
آگاهی خودآگاه
مکان مصرف و خرید و فروش مواد مخدر
عامل خشونت
رایزن
تعداد مخاطبان یک برنامه تلویزیونی
- ریزش مخاطب ( شبکه تلویزیونی ) - از دست دادن شمار زیادی از مشتریان ( کمپانی یا شرکت )
در سینما به کسی میگویند که مسئول برق صحنه است ( برقی )
بداهه
غافلگیری
Beyond someone's ability to understand. فراتر از فهم کسی بودن ‘the discussion was over my head
A question that is very important and/or difficult to answer سوال بسیار مهمی که پاسخ دادن به آن دشوار است.
ایجاد جاذبه بصری که معمولاً محتوای معنوی ندارد
- حرف آخر را زدن - فصل الخطاب
said to mean that there are clear signs that something will fail or no longer exist: - اصطلاحاٌ در فارسی می گوییم: بوی الرحمن اش می آید! - شواهد و ...