پیشنهاد‌های سید روح الله حسینی (٣٥)

بازدید
٨٣
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نقش بر آب کردن ( SYN: thwart )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بی ملاحظه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

غیرقابل اعتماد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

turn something on its head ۱۸۰ درجه فرق/متحول کردن ( یعنی کاملاً یه چیزی ۱۸۰ درجه برعکس میشه ) The coach's unconventional training methods turned th ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

برگ ریزون

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

جلب توجهانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرازیر شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

روز مبادا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شکاف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

بازداشت - بازداشت کردن بازداشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

مخرب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پخش و پلا پخش شدن/کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

بدون غرض

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سقوط کردن ( مثلا از کوه - قیمت ها و غیره ) Her car swerved and plunged off the cliff. The unemployment rate plunged sharply. فرو کردن - فرو بردن H ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

امن - ایمن The house isn’t very secure – we need some new locks. Companies can offer secure credit card transactions over the Internet. با اعتماد ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

خلأ ( ناشی از از دست دادن کسی یا چیزی که با غم همراه هست ) Running the business helped to fill the void after his wife died. خلأ ( چیز مهمی ) The ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

تحویل دادن ( کالا - نامه - پیکیج و غیره به مکان یا فرد خاصی ) The morning mail has just been delivered. I’m having some flowers delivered for her b ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

وظیفه داشتن - موظف بودن ( SYN : oblige ) Tenants are obligated to pay their rent on time. be/feel obligated : وظیفه خود دانستن - احساس تکلیف کردن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

دستگیری - دستگیر کردن ( کسی ) - اسارت - اسیر کردن The two soldiers somehow managed to avoid capture. Government troops have succeeded in capturing t ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بخاطر هیچی We searched the whole area but all to no avail. Robbie had disappeared.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

راه بدست آوردن پول برای زندگی Fishing is the main source of livelihood for many people in the area.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

باعث و بانی چیزی بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

آستانه ی تحمل

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

ارزش قائل شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

secret : رمز - راز - سر secrete : ترشح کردن - تراوش کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

جهت دادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

بیش از حد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

مبنا - فرض اصلی مبنا را بر چیزی گذاشتن let us premise . . . بیاید فرض رو بر این بزاریم . . . یا بیاید مبنارو بر این قرار بدیم که . . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

corporation : شرکت بزرگ cooperation : همکاری - همدستی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

بلا استثنا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

انجام ندادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥٥

invoke : فراخواندن - استناد کردن - متوسل شدن evoke : تداعی کردن یا زنده کردن یاد و خاطره ای

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

تنوع داشتن - گوناگون بودن - فرق داشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

quiet: ساکت - آرام quite: کاملا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

رفتار حسنه