تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

These words are all linked through the root "palp - ", which involves the concept of touching or feeling. ### 1. Palpable - Root: "palp - " suffix ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

These words are all linked through the root "palp - ", which involves the concept of touching or feeling. ### 1. Palpable - Root: "palp - " suffix ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

These words are all linked through the root "palp - ", which involves the concept of touching or feeling. ### 1. Palpable - Root: "palp - " suffix ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

These words are all linked through the root "palp - ", which involves the concept of touching or feeling. ### 1. Palpable - Root: "palp - " suffix ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

These words are all linked through the root "palp - ", which involves the concept of touching or feeling. ### 1. Palpable - Root: "palp - " suffix ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

These words are all linked through the root "palp - ", which involves the concept of touching or feeling. ### 1. Palpable - Root: "palp - " suffix ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

These words are all linked through the root "palp - ", which involves the concept of touching or feeling. ### 1. Palpable - Root: "palp - " suffix ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١٢

These words are all linked through the root "palp - ", which involves the concept of touching or feeling. ### 1. Palpable - Root: "palp - " suffix ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

These words are all linked through the root "palp - ", which involves the concept of touching or feeling. ### 1. Palpable - Root: "palp - " suffix ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

These words are all linked through the root "palp - ", which involves the concept of touching or feeling. ### 1. Palpable - Root: "palp - " suffix ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

These words are all linked through the root "palp - ", which involves the concept of touching or feeling. ### 1. Palpable - Root: "palp - " suffix ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

### 1. Physical background ( in theater, photos, etc. ) : - background - scenery - setting - stage set - curtain - canvas - wall Exampl ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

عبارت weapons - grade در فارسی معمولاً به صورت "درجه تسلیحاتی" یا "با خلوص نظامی" ترجمه می شود. این اصطلاح بیشتر در مورد مواد هسته ای یا شیمیایی به ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

1. در حال انجام / در جریان رایج ترین معنی کلمه، مخصوصاً در اخبار یا گزارش ها. مثال: The investigation is now underway. → تحقیقات اکنون در جریان ا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوباره خبرساز شده - دوباره به تیتر اخبار بازگشته

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

1 - دربهای چرخنده چهار قسمتی 2 - اصطلاح "درهای گردان" ( Revolving Door ) به پدیده ای اشاره دارد که در آن افراد بین مشاغل دولتی ( مثل نمایندگان، مقا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

sub , stand , ive = substantive → یعنی "چیزی که ایستاده در زیر است" → یعنی چیزی که پایه و اساسِ چیز دیگر است → یعنی واقعی، اساسی، دارای محتوای جدی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لیست جناب میرکریمی با توضیحات بیشتر : 🔘 Carnage • Root: carn - ( flesh ) - age ( result of an action ) • Meaning ( EN ) : Mass killing or slaught ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

"Hush" معمولاً به خاموش کردن یا ساکت کردن به طور ساده و غیرخاص اشاره دارد. "Hush up" بیشتر به پنهان کردن چیزی یا جلوگیری از افشا شدن حقیقت اشاره دا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

chronos : ریشه یونانی : زمان Chronometer : زمان سنج دقیق ( مثل ساعت دریانوردی ) - ( meter = اندازه گیر ) Chronology : تاریخ نگاری / ترتیب زمانی ر ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

chronos : ریشه یونانی : زمان Chronometer : زمان سنج دقیق ( مثل ساعت دریانوردی ) - ( meter = اندازه گیر ) Chronology : تاریخ نگاری / ترتیب زمانی ر ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

chronos : ریشه یونانی : زمان Chronometer : زمان سنج دقیق ( مثل ساعت دریانوردی ) - ( meter = اندازه گیر ) Chronology : تاریخ نگاری / ترتیب زمانی ر ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

chronos : ریشه یونانی : زمان Chronometer : زمان سنج دقیق ( مثل ساعت دریانوردی ) - ( meter = اندازه گیر ) Chronology : تاریخ نگاری / ترتیب زمانی ر ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

chronos : ریشه یونانی : زمان Chronometer : زمان سنج دقیق ( مثل ساعت دریانوردی ) - ( meter = اندازه گیر ) Chronology : تاریخ نگاری / ترتیب زمانی ر ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

🔹 1. زدن / ضربه زدن To hit someone or something. 🔸 He struck the ball hard. او محکم به توپ ضربه زد. 🔹 2. اعتصاب کردن To stop working as a for ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

🔹 1. Applaud Root: ad - ( to ) plaudere ( to clap ) English Meaning: To show approval by clapping فارسی: تشویق کردن، کف زدن 🔹 2. Applause Root: ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

🔹 1. Applaud Root: ad - ( to ) plaudere ( to clap ) English Meaning: To show approval by clapping فارسی: تشویق کردن، کف زدن 🔹 2. Applause Root: ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

🔹 1. Applaud Root: ad - ( to ) plaudere ( to clap ) English Meaning: To show approval by clapping فارسی: تشویق کردن، کف زدن 🔹 2. Applause Root: ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

🔹 1. Applaud Root: ad - ( to ) plaudere ( to clap ) English Meaning: To show approval by clapping فارسی: تشویق کردن، کف زدن 🔹 2. Applause Root: ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

🔹 1. Applaud Root: ad - ( to ) plaudere ( to clap ) English Meaning: To show approval by clapping فارسی: تشویق کردن، کف زدن 🔹 2. Applause Root: ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

🔹 1. Applaud Root: ad - ( to ) plaudere ( to clap ) English Meaning: To show approval by clapping فارسی: تشویق کردن، کف زدن 🔹 2. Applause Root: ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

🔹 1. Applaud Root: ad - ( to ) plaudere ( to clap ) English Meaning: To show approval by clapping فارسی: تشویق کردن، کف زدن 🔹 2. Applause Root: ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

🔹 1. Applaud Root: ad - ( to ) plaudere ( to clap ) English Meaning: To show approval by clapping فارسی: تشویق کردن، کف زدن 🔹 2. Applause Root: ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از لاتین "errāre" به معنی "سرگردان بودن، راه را گم کردن، اشتباه رفتن" وارد زبان انگلیسی از طریق زبان فرانسوی قدیم چرا معنی "نامنظم، بی ثبات" پیدا ک ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. Hedge: به معنای "پوشش دادن"، "محافظت کردن" یا "حصار کشیدن". در اینجا به صورت استعاری برای کاهش ریسک به کار رفته است. 2. One's: ضمیر ملکی سوم شخص ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

mercantilism یعنی �مکتب یا نظامی که بر پایه ی بازرگانی است�، مخصوصاً آن نظامی که بر صادرات بیشتر از واردات و دخالت دولت در تجارت تأکید دارد. یک نظ ...

پیشنهاد
٠

ریشه : ploutos : ثروت یا دارایی . Plutocracy حکومت ثروتمندان ( از: ploutos = ثروت - cracy = حکومت ) مثال: Critics argue that the country is tu ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ریشه : ploutos : ثروت یا دارایی . Plutocracy حکومت ثروتمندان ( از: ploutos = ثروت - cracy = حکومت ) مثال: Critics argue that the country is tu ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ریشه : ploutos : ثروت یا دارایی . Plutocracy حکومت ثروتمندان ( از: ploutos = ثروت - cracy = حکومت ) مثال: Critics argue that the country is tu ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ریشه : ploutos : ثروت یا دارایی . Plutocracy حکومت ثروتمندان ( از: ploutos = ثروت - cracy = حکومت ) مثال: Critics argue that the country is tu ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ریشه : ploutos : ثروت یا دارایی . Plutocracy حکومت ثروتمندان ( از: ploutos = ثروت - cracy = حکومت ) مثال: Critics argue that the country is tu ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ریشه : ploutos : ثروت یا دارایی . Plutocracy حکومت ثروتمندان ( از: ploutos = ثروت - cracy = حکومت ) مثال: Critics argue that the country is tu ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ریشه : ploutos : ثروت یا دارایی nomy : دانش - علم . Plutocracy حکومت ثروتمندان ( از: ploutos = ثروت - cracy = حکومت ) مثال: Critics argue tha ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ex : خارج از oribta : مدار - مسیر - راه . orbit : مدار حرکت از همین ریشه است exorbitant : خارج از مسیر معمول → و به صورت استعاری: بیش از حد، افراطی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ex : خارج از oribta : مدار - مسیر - راه . orbit : مدار حرکت از همین ریشه است exorbitant : خارج از مسیر معمول → و به صورت استعاری: بیش از حد، افراطی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ex : خارج از oribta : مدار - مسیر - راه . orbit : مدار حرکت از همین ریشه است exorbitant : خارج از مسیر معمول → و به صورت استعاری: بیش از حد، افراطی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ex : خارج از oribta : مدار - مسیر - راه . orbit : مدار حرکت از همین ریشه است exorbitant : خارج از مسیر معمول → و به صورت استعاری: بیش از حد، افراطی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ex : خارج از oribta : مدار - مسیر - راه . orbit : مدار حرکت از همین ریشه است exorbitant : خارج از مسیر معمول → و به صورت استعاری: بیش از حد، افراطی

پیشنهاد
٠

ex : خارج از oribta : مدار - مسیر - راه . orbit : مدار حرکت از همین ریشه است exorbitant : خارج از مسیر معمول → و به صورت استعاری: بیش از حد، افراطی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ex : خارج از oribta : مدار - مسیر - راه . orbit : مدار حرکت از همین ریشه است خارج از مسیر معمول → و به صورت استعاری: بیش از حد، افراطی