galactorrhea


(ترشح زیاده از حد شیر از پستان) شیر روش، شیر ریزی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the abnormal or excessive flow of milk from a breast.

جمله های نمونه

1. Objective:To observe the prolactin level, amenorrhea and galactorrhea by Ziprasidone verse Risperidone in treatment of female schizophrenias providing reference for clinical use.
[ترجمه گوگل]هدف: مشاهده سطح پرولاکتین، آمنوره و گالاکتوره توسط زیپراسیدون ورس ریسپریدون در درمان اسکیزوفرنی زنان مرجعی برای استفاده بالینی است
[ترجمه ترگمان]هدف: مشاهده سطح پرولاکتین، آمنوره شیردهی و galactorrhea به وسیله آیه Ziprasidone risperidone در درمان of زن، مرجعی برای استفاده بالینی ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Galactorrhea, by definition, is the nonpuerperal secretion of milk.
[ترجمه گوگل]گالاکتوره، طبق تعریف، ترشح غیر نفاس شیر است
[ترجمه ترگمان]galactorrhea، طبق تعریف، ترشح nonpuerperal شیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. After the second course, the galactorrhea stopped in 24 cease, there were a little galactorrhea by repeatedly squeezing the infected breast in 5 cases, but the pain obviously disappeared.
[ترجمه گوگل]پس از دوره دوم، گالاکتوره در 24 قطع متوقف شد، با فشار دادن مکرر پستان عفونی در 5 مورد، کمی گالاکتوره وجود داشت، اما درد آشکارا ناپدید شد
[ترجمه ترگمان]پس از دومین دوره، the در ۲۴ ساعت متوقف شد، در ۵ مورد تعداد کمی از galactorrhea ها در ۵ پرونده فشرده شدند، اما به وضوح درد ناپدید شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Prolactinomas (most common) may present with amenorrhea, galactorrhea, and infertility in women and loss of libido and impotence in men.
[ترجمه گوگل]پرولاکتینوما (شایع ترین) ممکن است همراه با آمنوره، گالاکتوره و ناباروری در زنان و از دست دادن میل جنسی و ناتوانی جنسی در مردان ظاهر شود
[ترجمه ترگمان]Prolactinomas (که بیشتر شایع است)ممکن است با amenorrhea، galactorrhea، و ناباروری زنان و از دست دادن جنسی و ناتوانی جنسی در مردان ارایه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The plasma prolactin(PRL) level was measured before, during, and after treatment(monthly) Serumprolactin was examined with ELISA and observe the amenorrhea and galactorrhea.
[ترجمه گوگل]سطح پرولاکتین پلاسما (PRL) قبل، حین و بعد از درمان (ماهانه) اندازه‌گیری شد
[ترجمه ترگمان]میزان ترشح پرولاکتین (PRL)قبل از این اندازه گیری شد و پس از درمان (ماهانه)Serumprolactin با ELISA مورد بررسی قرار گرفت و the و galactorrhea را مشاهده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Menstrual disorders, amenorrhea, dysmenorrhea, menstruation Zhu Zheng, abnormal vaginal discharge, abdominal pain, galactorrhea, infertility may be due to the woman, man or both men and women.
[ترجمه گوگل]اختلالات قاعدگی، آمنوره، دیسمنوره، قاعدگی ژو ژنگ، ترشحات غیرطبیعی واژن، درد شکم، گالاکتوره، ناباروری ممکن است به دلیل زن، مرد یا زن و مرد باشد
[ترجمه ترگمان]اختلالات روانی، آمنوره شیردهی، dysmenorrhea، Zheng، menstruation abnormal، درد شکمی، galactorrhea، ناباروری ممکن است به خاطر زن، مرد یا هر دو زن و مرد باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Working condition and environment might be one of the factors in the appearence of galactorrhea in women working in these factories.
[ترجمه گوگل]شرایط کار و محیط ممکن است یکی از عوامل بروز گالاکتوره در زنان شاغل در این کارخانه ها باشد
[ترجمه ترگمان]شرایط کاری و محیط کار ممکن است یکی از عوامل موثر بودن galactorrhea در زنانی باشد که در این کارخانجات کار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objective: To investigate the transformation and therapy of postpartum galactorrhea disease for stopping lactation.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی تحول و درمان بیماری گالاکتوره پس از زایمان برای توقف شیردهی
[ترجمه ترگمان]هدف: تحقیق درباره تغییر و درمان بیماری galactorrhea پس از خونریزی برای توقف شیردهی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Hyperprolactinemia is one of the common diseases to cause the amenorrhea, galactorrhea and dysgenesis.
[ترجمه گوگل]هایپرپرولاکتینمی یکی از بیماری های شایعی است که باعث آمنوره، گالاکتوره و دیسژنزی می شود
[ترجمه ترگمان]hyperprolactinemia یکی از بیماری های شایع است که می تواند موجب the، galactorrhea و dysgenesis شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• excessive flow of milk (in a lactating woman)

پیشنهاد کاربران

بپرس