emetic

/eˈmetɪk//ɪˈmetɪk/

معنی: قی اور، داروی استفراغ اور
معانی دیگر: (پزشکی - داروسازی) قی آور، وم آور، تهوغ انگیز، هراش آور، داروی استفراه اور

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: causing vomiting.
اسم ( noun )
• : تعریف: a substance, often a medicine, that induces vomiting.

جمله های نمونه

1. to induce vomiting with an emetic
با داروی تهوع آور ایجاد استفراغ کردن

2. He was given an emetic after eating poisonous berries.
[ترجمه گوگل]پس از خوردن توت های سمی به او قی آور داده شد
[ترجمه ترگمان]پس از خوردن تمشک سمی به آن دوای ضد تهوع داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The child was given an emetic after he had swallowed some poisonous berries.
[ترجمه گوگل]پس از بلعیدن تعدادی توت سمی به کودک قی آور داده شد
[ترجمه ترگمان]پس از آن که یک دانه توت سمی فرو داد، بچه به آن دوای ضد استفراغ داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The usual treatment was bullying, tricks, emetics and evil-smelling fumigation with filthy things.
[ترجمه گوگل]درمان معمول قلدری، حقه، استفراغ و بخور بدبو با چیزهای کثیف بود
[ترجمه ترگمان]درمان معمول، bullying، tricks، داروی emetics و بوی بد دررفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There is plentiful evidence of the emetic of the climbing!
[ترجمه گوگل]شواهد فراوانی از قی آور بودن کوهنوردی وجود دارد!
[ترجمه ترگمان]مدرک فراوان از داروی emetic این بالا رفتن وجود دارد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But in general have a more scientific method emetic.
[ترجمه گوگل]اما به طور کلی روش علمی تری دارند
[ترجمه ترگمان]اما به طور کلی روش more تجویز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He was given an emetic ( medicine ) after eating poisonous berries.
[ترجمه گوگل]پس از خوردن توت های سمی به او داروی استفراغ (دارو) دادند
[ترجمه ترگمان]پس از خوردن میوه های سمی، دوای emetic به او دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Antidote for overdose application: emetic, cathartic, alkalescent foods and beverages.
[ترجمه گوگل]پادزهر برای مصرف بیش از حد: غذاها و نوشیدنی های قی آور، قیچی، قلیایی
[ترجمه ترگمان]داروی Antidote برای مصرف بیش از حد: emetic، cathartic، غذاها و نوشیدنی ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was given emetic ( medicine ) after eating poisonous berries.
[ترجمه گوگل]پس از خوردن توت سمی به او استفراغ (دارو) داده شد
[ترجمه ترگمان]پس از خوردن میوه های سمی، داروی emetic (دارو)به او دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In the name of Freudian nurture theories, gays were once treated with aversion therapy-electric shocks and emetics accompanied by homoerotic images.
[ترجمه گوگل]به نام تئوری های فرویدی پرورش، همجنس گرایان زمانی با بیزاری درمانی- شوک های الکتریکی و استفراغ همراه با تصاویر هوموروتیک درمان می شدند
[ترجمه ترگمان]در نام نظریات پرورش فروید، همجنس گرایان زمانی با therapy درمانی - شوک الکتریکی و emetics همراه با تصاویر homoerotic درمان می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. No, M' lud, we hold that it would have an emetic, not a mimetic, effect on any reader.
[ترجمه گوگل]نه، M' lud، ما معتقدیم که این اثر استفراغ کننده است، نه تقلیدی، بر هر خواننده ای
[ترجمه ترگمان]نه، مسی و lud، ما می دانیم که این دوای emetic have، نه a، بلکه تاثیری بر هر خواننده دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Non - use of water has been used like manure and emetic rescue success story.
[ترجمه گوگل]عدم استفاده از آب مانند کود و استفراغ داستان موفقیت آمیز نجات استفاده شده است
[ترجمه ترگمان]از آب نیز مانند خمیر دندان و emetic برای رهایی از موفقیت استفاده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A bitter-tasting crystalline alkaloid, C29H40N2O derived from ipecac root and used in the treatment of amebiasis and as an emetic.
[ترجمه گوگل]یک آلکالوئید کریستالی با طعم تلخ C29H40N2O که از ریشه ایپکاک مشتق شده و در درمان آمیبیازیس و به عنوان قی آور استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]A با مزه تلخ از ریشه ipecac مشتق می شود و در درمان amebiasis و به عنوان یک emetic استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. And it has been viewed that the arc region from area postrema, nucleus of solitary tract to ventrolateral reticular structure is the main emetic region.
[ترجمه گوگل]و مشاهده شده است که ناحیه قوس از ناحیه پسترما، هسته مجرای منفرد تا ساختار شبکه ای بطنی جانبی، ناحیه اصلی استفراغ است
[ترجمه ترگمان]همچنین مشاهده شده است که ناحیه قوسی از ناحیه postrema، هسته of solitary به ventrolateral reticular، منطقه emetic اصلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قی اور (صفت)
emetic

داروی استفراغ اور (صفت)
emetic

انگلیسی به انگلیسی

• drug that causes vomiting
of or related to something which causes vomiting
an emetic is something that is given to someone to swallow, in order to make them vomit; a medical term.
something that is emetic makes you vomit; a medical term.

پیشنهاد کاربران

emetic ( علوم پایۀ پزشکی )
واژه مصوب: استفراغ آور
تعریف: عاملی که سبب استفراغ شود

بپرس