پیشنهادهای فربد حمیدیان (٦٦٨)
سرسام آور، گزاف، کمرشکن
The time was ripe for all kinds of experiments زمان برای انواع آزمایشات فرا رسیده بود/فراهم شده بود
به بهای گزاف This is what she so expensively discovered این همان چیزی است که او به بهایی گزاف آن را دریافت. He aimed expensively for perfection. ...
The house was crowning a hill خانه بر فراز تپه ای بود
حاصل کردن
foresee
گستاخی
اهتمام ( به چیزی یا کاری )
to cast shadow over sth تأثیرگذاشتن بر چیزی، سایه افکندن بر چیزی، تحت تأثیر قرار دادن چیزی How could he cast his shadow over the imaginations of the ...
How could he hit their conscience چگونه می توانست در وجدان آنان رخنه کند؟ ( "پرتره هنرمند در جوانی"، اثر جیمز جویس، ترجمه منوچهر بدیعی )
He was a late comer, a tardy spirit مردی بود دیرآمده، تأخیرکرده ( "پرتره هنرمند در جوانی"، اثر جیمز جویس، ترجمه منوچهر بدیعی )
تخس I have two bouncing grounchildren دو تا نوه تخس دارم ( "پرتره هنرمند در جوانی"، اثر جیمز جویس، ترجمه منوچهر بدیعی )
دخترباز Your father was the boldest flirt in his days پدرت در زمان خودش از آن دختربازهای بی پروا بود. ( "پرتره هنرمند در جوانی"، اثر جیمز جویس، ت ...
بچه قرتی دوبلینی ( "پرتره هنرمند در جوانی"، اثر جیمز جویس، ترجمه منوچهر بدیعی )
When you kick out for yourself. . . وقتی که روی پای خودت بند شدی ( "پرتره هنرمند در جوانی"، اثر جیمز جویس، ترجمه منوچهر بدیعی )
All later writings on the topic owe such a gigantic debt to his early analyses همه نوشته های بعدی در مورد این موضوع، بسیار مدیون تحلیل های اولیه او ه ...
( مجازاً ) برداشت، نظر کلی and through them ( words ) , he had glimpses of the real world about him و به واسطه ی این کلمات بود که درباره عالم واقعِ ...
Stephen lent an avid ear استیون با ولع به آن حرفها گوش می داد ( "پرتره هنرمند در جوانی"، اثر جیمز جویس، ترجمه منوچهر بدیعی )
A born idler تنبل مادرزاد! ( "پرتره هنرمند در جوانی"، اثر جیمز جویس )
The door slammed behind her در، پشت سر او محکم کوفته شد ( "پرتره هنرمند در جوانی"، اثر جیمز جویس )
A wail of sorrow went up from the people ناله های اندوه از مردم برخاست ( "پرتره هنرمند در جوانی"، اثر جیمز جویس )
A wail of sorrow went up from the people ناله های اندوه از مردم برخاست ( "پرتره هنرمند در جوانی"، اثر جیمز جویس )
A tremor passed over his body رعشه ای از سراسر بدنش گذشت ( "پرتره هنرمند در جوانی"، اثر جیمز جویس، ترجمه منوچهر بدیعی )
He was not foxing. No, no: he was sick really. خودش را به بیماری نزده بود. نه، نه: راستی راستی مریض بود. ( "پرتره هنرمند در جوانی"، اثر جیمز جویس ...
It was only for cod فقط شوخی میکردم ( "پرتره هنرمند در جوانی"، اثر جیمز جویس، ترجمه منوچهر بدیعی )
His father had told him never to peach on a fellow پدرش به او گفته بود، هیچوقت از هیچکس چغلی نکند ( "پرتره هنرمند در جوانی"، اثر جیمز جویس، ترجمه م ...
His father had told him never to peach on a fellow پدرش به او گفته بود، هیچوقت از هیچکس چغلی نکند ( "پرتره هنرمند در جوانی"، اثر جیمز جویس، ترجمه م ...
O Lord, make haste to help us بارالها، به مدد ما بشتاب ( "پرتره هنرمند در جوانی"، اثر جیمز جویس، ترجمه منوچهر بدیعی )
Stephen blushed under their eyes استیون زیر نگاه های آنان سرخ شده بود ( "پرتره هنرمند در جوانی"، اثر جیمز جویس )
his fledgling attempts تلاش های نوپای او ( "پرتره هنرمند در جوانی"، اثر جیمز جویس ) fledgling United Nations نهاد نوپای "سازمان ملل"
This was the last ditch of Modernism این آخرین سنگر مدرنیسم بود
Victories ( revolutions ) can be confiscated پیروزیها ( انقلاب ها ) می توانند مصادره شوند. ( مثل انقلاب 57 که توسط جریان رادیکال مذهبی مصادره شد. )
Does Modernism have permutations yet unexplored? آیا مدرنیسم، جایگشت هایی دارد که هنوز کشف نشده؟
halcyon days of the past ایام خوش گذشته
to disguise . . . with the cloak of . . . ردای . . . به تنِ . . . پوشاندن ( باطن چیزی را با ظاهری فریبنده پوشاندن، توجیه و بهانه ی دروغین برای چیز ...
under the banner of so - called Smart City. . . تحت لوای به اصطلاح "شهر هوشمند"
فَلَک ( آلت تنبیه در مدرسه )
genealogy
در مباحث اجتماعی، مخفّف: Public Interest Entity ( نهادهای عام المنفعه )
چه بسا
مولانا می گوید: بنشسته ام من بر درت تا بوک برجوشد وفا باشد که بگشایی دری گویی که برخیز اندرآ "بوک" در اینجا یعنی "باشد که"
today’s big thing is tomorrow’s big yawn
سخت به شدت به صورتی جانکاه به طور تأثرانگیزی ( منبع: فرهنگ هزاره )
[موسیقی] سوئیت: مجموعه ای از قطعه های به هم پیوسته و مرتبط است، شامل موسیقیِ سازی یا ارکسترال. ( ویکی ) یک سوئیت زیبا از باخ: J. S. Bach: Suite No. ...
( مجازاً ) کانون
( چیزی ) که وجود خارجی ندارد موهوم ( منبع: فرهنگ هزاره )
( مجازاً ) بَزَک کردن مثال: It can’t ornament or obscure the realpolitik of labour abuse in the Persian Gulf این مسئله هرگز نمی تواند سیاست واقعی س ...
absorption into تبدیل، تبدیل شدن the absorption of museums into a spectacular event تبدیل شدن موزه ها به یک رویداد صرفاً نمایشی
[هنر] تکلف گرایی، شیوه گرایی