پیشنهادهای تقی قیصری (٦٧٠)
[روان شناسی/جامعه شناسی] سخت پذیر؛ متعصب؛ فرد یا گروهی که به سختی باورهای جدید را هرچند قوی و مستدل نمی پذیرند
[مهندسی مکانیک/مهندسی مواد] سفت؛ ویژه گی مقاومت در برابر تغییر شکل بر اثر اعمال نیرو. واژه های هم گروه و معنی تخصصی آنها در مهندسی مکانیک عبارت اند ا ...
Industry 4. 0 انقلاب صنعتی چهارم؛ نسل چهارم تحول صنعت؛ وضعیت فرآیندهای صنعتی که تحت تأثیر فن آوری دیجیتال تحول یافته است. این فن آوری ها عموماً بر مب ...
[مدیریت زیست محیطی] ۱ - زباله گاه؛ محل دفن یا انباشت زباله یا پسماند در لابه لای خاک؛ ۲ - پس ماندِ زباله گاهی؛ مواد پس ماند دفن شده در زباله گاه
ایام پرتقاضا؛ فصل حاد تقاضا؛ زمان هایی که هجوم مشتری برای دریافت خدمات یا خرید کالا به طور چشم گیری بالاست مانند فصل مسافرت برای هتل ها و رستوران ها ...
دلخوش کردن؛ سر کسی شیره مالیدن؛ بی خیال کردن؛ خوش خیالی
[مارکتینگ] متمم؛ محصول متمم؛ محصول کمکی؛ محصولی که محصولی که کاربرد کمکی دارد ولی می تواند ضروری نباشدمانند دوره ی آموزشی مرتبط با نصب یا بهره برداری ...
[مارکتینگ] از سکه افتادن؛ برندباختن؛ نایکتایی؛ از دست دادن امتیازات مربوط به وعده ی ارزش ( value proposition ) و ویژه گی های یک تای اولیه و غیرقابل ت ...
[هندسه] دُور؛ منحنیِ بسته؛ [برق] ۱ - مدارِ بسته؛ مداری که جریان الکتریکی در داخل آن گردش می کند. ۲ - حلقه، یک دور کامل سیم پیچ [برنامه نویسی کامپیوتر ...
جهت گیری؛ تمایل؛ جهت گیری فکری
[اقتصاد] نسبت پرداختی؛ نسبت پرداخت سود؛ نسبت سود تقسیم و پرداخت شده ی سهام به درآمد خالص
[آمار] کارنامه ی عدم قطعیت؛ بودجه ی عدم قطعیت؛ تحلیلی نظام مند شامل جدولی از همه ی عواملی است که در مجموع باعث عدم قطعیت در اندازه گیری مورد نظر می ش ...
[روان شناسی] تفکر خارج از چارچوب، خرق عادت
۱ - [نقشه برداری] نشان گر مرجع؛ سازه ای به شکل میز یا بلوک که با بتن در زمین محکم می شود و برای نقشه برداری توپولوژی یا پستی و بلند منطقه ی مورد نظر ...
چنهوجهی؛ دشواریاب، آن چه درک یا تحلیل ـش دشوار باشد
[مارکتینگ] هم فروشی؛ فروش محصول یا خدمتی دیگر هم راه با آن چه مشتری تقاضا کرده است.
تعریف داده شده توسط آقای خشایار نوروزی در بافتار مارکتینگ مناسب نیست. مفهوم این واژه این است که وقتی مشتری خدمت یا کالایی درخواست می کند، فروشنده خد ...
[مدیریت استراتژیک] ریسک جو آقای مهدی محمدی نژاد فرموده اند از ترکیب فینگلیش بپرهیزید. این احکام مغایر با اصول زبان شناسی است. زبان ها از واژه های دخ ...
[مارکتینگ] وابسته سازی؛ سازوکار جلب مشارکت عمیق مشتری در فرآیند مارکتینگ
[اسم] ۱ - ملازم، هم بسته؛ همراه؛ کسی که به جمعی یا فعالیتی ملحق شده است. ۲ - ایاق، رفیق، کسی که با فرد دیگری نزدیک است و غالباً با او همراه است، ۳ - ...
آزمون تخصص؛ میزان صلاحیت علمی، دانش و توان مندی برنامه ریزی، طراحی، انجام، و تحلیل نتایج آزمون در شرایط تعیین شده که معمولاً از طریق مقایسه های بین آ ...
[فیزیک مکانیک] ۱ - تغییر موضع؛ تغییر موقعیت؛ دگرجایی۲ - دگرسویی؛ ۳ - سُریدن؛ به آرامی تغییر مکان دادن. مثال: سریدن به رخت خواب [مدیریت] نوبت؛ شیفت؛ ن ...
[مارکتینگ] بازارگردان؛ محرک بازار؛ شرکت هایی که تکوین محصول جدید را به دنبال تحلیل پنج محرک ( five drivers ) انجام می دهد و خلاف آمد بازار و رقبا عمل ...
[مارکتینگ] بازارمحور؛ هدایت شده از سوی بازار؛ شرکت هایی که تکوین محصول جدید خود را بر اساس وضعیت �موجود� رقبا و تقاضای �موجود� بازار انجام می دهند. ا ...
[مارکتینگ]به هم زدن بازی ؛ عادت شکنی؛ خرق عادت؛ خلاف عرفی؛ هنجارشکنی؛ نوآوری در محصول و عرضه ی آن به بازار که بر خلاف انتظار، عرف مصرف، و محصولات رقی ...
جناب آقای سیدمحراب میرکریمی: واژه هایی را که ارائه کرده اید �همگی معادل هم� نیستند. مثلاً �viable� معادل �feasible� نیست. در بهترین حالت می توان گفت ...
جناب آقای سیدمحراب میرکریمی: واژه هایی که داده اید معادل هم نیستند بل که هم پوشانی معنایی دارند. بعضی از این واژه ها دارای معانی ویژه در بافتارهای خا ...
[مهندسی مکانیک] ۱ - سنگ کِشی؛ پرداخت کاری؛ عملیات پرداخت سطوح داخلی استوانه ای با لقمه های سنگِ ساب. ۲ - شلیف کاری؛ شلیف زدن؛ ایجاد خش های متقاطع در ...
[مارکتینگ] مدت عرضه به بازار؛ مدت زمان ایده پردازی تا تحقیقات بازار تا نمونه سازی و تولید انبوه و توزیع محصول در بازار �زمان عرضه به بازار� درست نیست ...
[نظریه ی بازی ها] بازی یک سرباخت؛ بازی برد - باخت؛ معامله یا رابطه ای که نتیجه ی آن برای یک طرف صفر و برای دیگری ۱۰۰ است
داروندار؛ سرمایه ی احتیاطی Market value is also important for investors as they place their funds in a company. ارزش بازار نیز برای سرمایه گذاران ...
[مدیریت] نوپیشه گی ( معادل برساخته ) ؛ کسب آفرین درون سازمانی؛ ویژه گیِ فردی که درون یک سازمان، با ذهنیت نوآورانه و مستقل، پروژه ها و نوآوری هایی را ...
[مدیریت] بهین روش؛ روش یا تکنیکی که در عرف صنف یا صنعت خاصی دارای بالاترین مرتبه از نظر اثربخشی، ایمنی، دقت یا مانند آنها باشد.
[مدیریت] چندسِمَتی؛ چندکارکردی؛ روی کردی مدرن به تخصیص کار به تیم ها است. افراد تیم مانند سابق طبق شرح وظایف ثابت به کار گمارده نمی شوند. فرض بر این ...
[حقوق] عدول؛ تخطی؛ رعایت نکردن مفاد میثاق یا قواعد عمومی یا قراردادهای خصوصی
[مدیریت] مَنِش حرفه ای؛حرفه ای گری
[اقتصاد] ۱ - سود ناخالص؛ حاشیه ی سود ناخالص؛ قیمت فروش محصولات و خدمات منهای هزینه ی تولید آنها؛ ۲ - وجه الضمان؛ [هندسه] ۱ - رواداری؛ تولرانس؛ فاصله ...
[پزشکی] غربال شده؛ جداسازی شده بر اساس معیار معینی مانند آزمون قند خون، مارکرهای سرطان، و مانند آن [فیزیک] غربال شده؛ جداسازی شده بر اساس اندازه ی دا ...
air conditioning [مهندسی مکانیک] تهویه ی مطبوع؛ گرم کردن یا سرد کردن هوای موجود در اتاق یا سالن. ventilation [مهندسی مکانیک] تهویه؛ دمش هوای بیرون ب ...
دوستانی که معادل �دقت� را پیش نهاد کرده اند: در زبان انگلیسی به ویژه حوزه ی علوم فیزیکی و آماری واژه ی precision به �دقت�، واژه ی accuracy به �صحت�، ...
[آکوستیک] تق تق؛ تیک تیک؛ صدای منطقع و ممتد مانند صدای حرکت عقربه ی ثانیه شمار ساعت یا صدایی که هنگام کشیده شدن ناخن روی سطحی زبر به گوش می رسد. [پز ...
[آمار] جذر مجموع مربعات؛ ریشه ی دوم مجموع مربع ها؛ ( RSS ) روشی آماری برای ادغام عدم قطعیت ها یا تحلیل تولرانس است. در این روش، مقادیر اندازه گیری شد ...
[ریاضیات] ( منحنیِ ) پیوسته؛ ( منحنیِ ) بدون شکن و زاویه
[مهندسی مکانیک] ۱ - میراسازی؛ کاهش دامنه ی ارتعاش مکانیکی از طریق جذب انرژی برای جلوگیری از آثار تخریبی آن؛ ۲ - میراشده گی؛ کاهش طبیعی تدریجی دامنه ی ...
[مهندسی برق/فیزیک الکتریسیته] توان سنج انتگرال گیر؛ توان کل سنج؛ نوعی دستگاه اندازه گیری نسبتاً پیچیده برای اندازه گیری پیوسته ی انرژی در طول زمان از ...
[مکانیک سیالات] پس شارش؛ جریان رو به عقب؛ حرکت تمام یا بخشی از سیال در جهت عکس جریان مطلوب به دلیل وجود موانعی مانند صفحه ی تثبیت جریان، سامانه ی ضدچ ...
بیرون زده گی؛ قلنبه گی؛ هرچیزی که لبه های آن از خطوط محیطی اولیه ی آن بیرون زده باشد. [آناتومی] بیرون زده گی؛ بدشکلیِ دیسک بین مهره ای به صورت لبه ی ...
[مهندسی مکانیک] ضمایم؛ تجهیزات الحاقی؛ قطعات یا مجموعه های جانبی که برای کارکرد ماشین یا وسیله ی مورد نظر لازم است. مانند داکت، فلنج، و دمپر دمنده.
[مهندسی مکانیک] پروانه؛ پره؛ قطعه ی چرخان پمپ، فن، یا دمنده که مایع یا گاز را جابه جا می کند
[مهندسی] گذرگاه؛ مجرا؛۱ - لوله ی برق؛ کاندویت؛ لوله ی خرطومی؛ لوله یا کانالی که سیم یاکابل از آن عبور داده می شود. ۲ - مجرا؛ لوله یا کانالی که آب، هو ...