دیکشنری
جدیدترین پیشنهادها
تک تک؛ تک به تک
[مهندسی مکانیک] تیغه؛ پره؛ بالَک؛ زائده یا برجسته گیِ باریکِ ثابت روی بدنه ی اصلی، مانند تیغه های ثابت روی الکتروموتور یا سرسیلندر یا تنه ی موتور درو ...
[ریاضیات] ۱ - هندسه؛ علم هندسه؛ ریاضیات محض نقاط، خطوط، منحنی ها، و سطوح؛ ۲ - عنصر هندسی؛ شکل هندسی؛ فرم هندسی؛ شکل سه بعدی و راستای چیزی
تصویر زیر مربوط به شرح معنی های واژه ی Scale است که در پست قبلی بارگذاری نشده بود
[فیزیک] ۱ - ترازو؛ ۲ - مقیاس؛ درجه بندی؛ درجه بندی روی دستگاه های اندازه گیری مانند خط کش و کولیس [فعل] ۱ - وزن کردن ( اندازه گیری جِرم ) با ترازو؛ ۲ ...
جدیدترین ترجمهها
اگر برای تان مساعد است ساعت ۶ خدمت تان برسم.
ماشینی از کنار من رد شد و به روی کتم گِل پاشید.
جدیدترین پرسشها
جدیدترین پاسخها
What did he fear? It was not a fear or dread. It was a nothing that he knew too well. It was all a nothing and a man was a nothing too. It was only that and light was all it needed and a certain clean ...
سلام، من در ترجمهی اینگونه متنها تجربه و مهارتی ندارم. صرفاً بهعنوان دستگرمی تلاشی کردم که متن زیر از آب درآمد. البته اگر بافتار داستان همینگوی را درک کرده باشید، به مفهوم این«هیچاندر» ی ...
این جمله رو نمیتونم معنی کنم I have to rely on physical persuasion
به معنی «اجبار» یا «تحمیل عقیده» برای وادار کردن کسی به کاری یا پذیرفتن نظری از طریق زور یا فشار جسمانی ترجمه: لازم است به زور متوسل شوم.
پیوستار «انفعال-افتعال» در زبان انگلیسی به شرح زیر است: ۱- منفعل (passive) بیتوجه به بروز رویداد بالقوه و در صورت وقوع، بدون پاسخ یا پاسخ نااثربخش ۲- نیمهفعال (semi-active) بیتوجه به ...
با سلام جمله آخر را چطوری ترجمه روان کنم It is not possible to achieve this goal by merely extrapolating pharmacokinetic and pharmacodynamic data from adults to children . there is more to development than a change in mass and volume
دوستان عزیز: در اینجا واژهی « development» بههیچوجه به معنی «توسعه» ، «گسترش»، «تکامل» و مانند آنها نیست بلکه دقیقاً به معنی «پدید آوردن» یا «ابداع» محصول یا خدمت جدیدی است که در نتیجهی نوآوری و ...
دوستان این یک پاراگراف از یک وکالتنامه هست اگر لطف کنید ترجمه ای از این پارگراف رو انجام بدین و ارسال کنید . To execute, sign, enter into acknowledge and effect and do all such deeds, agreements, instruments, acts as may be requisite for or in relation to all or any of the purpose, acts or things aforesaid .
اجرا، امضا، تصدیق و تنفیذ، و انجام همهی اقدامات، توافقها، و قراردادهایی که ممکن است برای یا مرتبط با یک یا چندهدف، اقدام یا موارد بالا لازم باشد.