پیشنهادهای محمدرضا سلطانی زرندی (مؤلف) (١٤,٦٦٤)
psychosocial development رشد روانی اجتماعی ( اسم ) : رشد شخصیت ( شامل کسب نگرش ها و مهارت های اجتماعی ) از خردسالی تا بلوغ ˌsaɪ. kəʊˈsəʊ. ʃəl dɪˈvel ...
psychosocial development رشد روانی اجتماعی ( اسم ) : رشد شخصیت ( شامل کسب نگرش ها و مهارت های اجتماعی ) از خردسالی تا بلوغ ˌsaɪ. kəʊˈsəʊ. ʃəl dɪˈvel ...
= retinal detachment
dermatographia پوست نویسه ( ا ) : وضعیتی که در آن، اگر وسیله ای نوک تیز یا ناخن به آرامی روی پوست کشیده شود، قلمبه شدگی کهیری بر روی پوست ایجاد می ش ...
dermatographia پوست نویسه ( ا ) : وضعیتی که در آن، اگر وسیله ای نوک تیز یا ناخن به آرامی روی پوست کشیده شود، قلمبه شدگی کهیری بر روی پوست ایجاد می ش ...
varicose dermatitis پوست آماس واریسی ( اسم ) : التهاب پوستی ( معمولاً در قسمت تحتانی پا ) به دلیل واریسی شدن رگ های کوچک تر ˈv�r�əˌkoʊz ˌdɜː. məˈtaɪ ...
varicose dermatitis پوست آماس واریسی ( اسم ) : التهاب پوستی ( معمولاً در قسمت تحتانی پا ) به دلیل واریسی شدن رگ های کوچک تر ˈv�r�əˌkoʊz ˌdɜː. məˈtaɪ ...
varicose dermatitis پوست آماس واریسی ( اسم ) : التهاب پوستی ( معمولاً در قسمت تحتانی پا ) به دلیل واریسی شدن رگ های کوچک تر ˈv�r�əˌkoʊz ˌdɜː. məˈtaɪ ...
traumatic dermatitis پوست آماس ضربه ای ( اسم ) : التهاب پوستی ناشی از آسیب ˈtrɔː. mətik ˌdɜː. məˈtaɪ. təs
traumatic dermatitis پوست آماس ضربه ای ( اسم ) : التهاب پوستی ناشی از آسیب ˈtrɔː. mətik ˌdɜː. məˈtaɪ. təs
traumatic dermatitis پوست آماس ضربه ای ( اسم ) : التهاب پوستی ناشی از آسیب ˈtrɔː. mətik ˌdɜː. məˈtaɪ. təs
traumatic dermatitis پوست آماس ضربه ای ( اسم ) : التهاب پوستی ناشی از آسیب ˈtrɔː. mətik ˌdɜː. məˈtaɪ. təs
traumatic dermatitis پوست آماس ضربه ای ( اسم ) : التهاب پوستی ناشی از آسیب ˈtrɔː. mətik ˌdɜː. məˈtaɪ. təs
sensitization dermatitis پوست آماس حساسیتی ( اسم ) : التهاب پوستی ناشی از واکنش آلرژیک ˌsen. sɪ. taɪˈzeɪ. ʃən ˌdɜː. məˈtaɪ. təs
sensitization dermatitis پوست آماس حساسیتی ( اسم ) : التهاب پوستی ناشی از واکنش آلرژیک ˌsen. sɪ. taɪˈzeɪ. ʃən ˌdɜː. məˈtaɪ. təs
sensitization dermatitis پوست آماس حساسیتی ( اسم ) : التهاب پوستی ناشی از واکنش آلرژیک ˌsen. sɪ. taɪˈzeɪ. ʃən ˌdɜː. məˈtaɪ. təs
= occupational dermatitis ɪnˈdʌs. tri. əl ˌdɜː. məˈtaɪ. təs
emotional deprivation محرومیت عاطفی ( اسم ) : محرومیت از تجربه کافی و مناسب بین فردی یا محیطی در سال های اولیه رشد ɪˈməʊ. ʃən. əl ˌdep. rɪˈveɪ. ʃən
emotional deprivation محرومیت عاطفی ( اسم ) : محرومیت از تجربه کافی و مناسب بین فردی یا محیطی در سال های اولیه رشد ɪˈməʊ. ʃən. əl ˌdep. rɪˈveɪ. ʃən
deprivation indices شاخص های محرومیت ( ا. ج ) : متغیرهای سرشماری ملی که برای ارزیابی رفاه اقتصادی و اجتماعی در جمعیتی که سرشماری از آنها انجام شده، ...
deprivation indices شاخص های محرومیت ( ا. ج ) : متغیرهای سرشماری ملی که برای ارزیابی رفاه اقتصادی و اجتماعی در جمعیتی که سرشماری از آنها انجام شده، ...
dependency studies for staffing ratios مطالعات وابستگی برای نسبت های کارکنان ( ا ) : مطالعاتی که برای تعیین تعداد کارکنان مورد نیاز جهت ارائه مهارت ...
dependency studies for staffing ratios مطالعات وابستگی برای نسبت های کارکنان ( ا ) : مطالعاتی که برای تعیین تعداد کارکنان مورد نیاز جهت ارائه مهارت ...
dependency studies مطالعات وابستگی ( ا ) : اندازه گیری نیاز به مراقبت مورد احتیاج بیمار بر اساس توانایی انجام مراقبت از خود. توانایی غذا خوردن، توان ...
dependency studies مطالعات وابستگی ( ا ) : اندازه گیری نیاز به مراقبت مورد احتیاج بیمار بر اساس توانایی انجام مراقبت از خود. توانایی غذا خوردن، توان ...
senile delusion هذیان پیری ( اسم ) : زوال عقلی که در سالخوردگی ( در نتیجه آتروفی مغزی ) رخ می دهد. ˈsiː. naɪl 'di'lu:3ən
senile delusion هذیان پیری ( اسم ) : زوال عقلی که در سالخوردگی ( در نتیجه آتروفی مغزی ) رخ می دهد. ˈsiː. naɪl 'di'lu:3ən
presenile delusion هذیان پیش پیری ( اسم ) : هذیانی که در افراد ۴۰ تا ۶۰ ساله و به دلیل استحاله زودهنگام رگ های خونی کوچک مغز رخ می دهد. priːˈsiːnaɪ ...
presenile delusion هذیان پیش پیری ( اسم ) : هذیانی که در افراد ۴۰ تا ۶۰ ساله و به دلیل استحاله زودهنگام رگ های خونی کوچک مغز رخ می دهد. priːˈsiːnaɪ ...
arteriosclerotic delusion هذیان سخت سرخرگی ( اسم ) : زوال عقل ناشی از خونرسانی ناکافی به مغز در اثر تصلب شرایین ɑ:tiəriəʊsklə'rəʊtik 'di'lu:3ən
arteriosclerotic delusion هذیان سخت سرخرگی ( اسم ) : زوال عقل ناشی از خونرسانی ناکافی به مغز در اثر تصلب شرایین ɑ:tiəriəʊsklə'rəʊtik 'di'lu:3ən
depressive delusion هذیان افسرده ساز ( ا ) : احساس بی ارزشی یا گناهکاری dɪˈpres. ɪv 'di'lu:3ən
depressive delusion هذیان افسرده ساز ( ا ) : احساس بی ارزشی یا گناهکاری dɪˈpres. ɪv 'di'lu:3ən
traumatic delirium روان آشفتگی ضربه ای ( اسم ) : یک رخداد احتمالی پس از آسیب شدید به سر که در آن، گیجی و ناآگاهی زیادی نسبت به زمان و مکان وجود دارد ...
traumatic delirium روان آشفتگی ضربه ای ( اسم ) : یک رخداد احتمالی پس از آسیب شدید به سر که در آن، گیجی و ناآگاهی زیادی نسبت به زمان و مکان وجود دارد ...
traumatic delirium روان آشفتگی ضربه ای ( اسم ) : یک رخداد احتمالی پس از آسیب شدید به سر که در آن، گیجی و ناآگاهی زیادی نسبت به زمان و مکان وجود دارد ...
cerebral decompression فشارزدایی مغزی ( اسم ) : برداشتن فلپی از جمجمه و برش سخت شامه به منظور کاهش فشار داخل جمجمه ˈser. ə. brəl 'di:kəm'preʃən
cerebral decompression فشارزدایی مغزی ( اسم ) : برداشتن فلپی از جمجمه و برش سخت شامه به منظور کاهش فشار داخل جمجمه ˈser. ə. brəl 'di:kəm'preʃən
decision making theory نظریه تصمیم گیری ( ا ) : هر نظریه ای که تلاش می کند تا چگونگی تصمیم گیری را توضیح دهد. این اصطلاح اغلب در مورد نظریه هایی به ...
decision making theory نظریه تصمیم گیری ( ا ) : هر نظریه ای که تلاش می کند تا چگونگی تصمیم گیری را توضیح دهد. این اصطلاح اغلب در مورد نظریه هایی به ...
decision making theory نظریه تصمیم گیری ( ا ) : هر نظریه ای که تلاش می کند تا چگونگی تصمیم گیری را توضیح دهد. این اصطلاح اغلب در مورد نظریه هایی به ...
decision making rule قاعده تصمیم گیری ( ا ) : یک فرمول یا اصل رسمی یا مکانیکی برای تصمیم گیری در مورد یک مسیر اقدام در پاسخ به داده های ورودی dɪˈsɪʒ ...
decision making rule قاعده تصمیم گیری ( ا ) : یک فرمول یا اصل رسمی یا مکانیکی برای تصمیم گیری در مورد یک مسیر اقدام در پاسخ به داده های ورودی dɪˈsɪʒ ...
decision making rule قاعده تصمیم گیری ( ا ) : یک فرمول یا اصل رسمی یا مکانیکی برای تصمیم گیری در مورد یک مسیر اقدام در پاسخ به داده های ورودی dɪˈsɪʒ ...
clinical death مرگ بالینی ( اسم ) : فقدان ضربان قلب ( عدم احساس نبض ) و قطع تنفس ˈklɪn. ɪ. kəl deθ
clinical death مرگ بالینی ( اسم ) : فقدان ضربان قلب ( عدم احساس نبض ) و قطع تنفس ˈklɪn. ɪ. kəl deθ
= conductive hearing loss ˌmɪd. əl ˈɪə ˈdef. nəs
database پایگاه داده ( ا ) : اطلاعاتِ جمع آوری شده، ذخیره شده، بررسی شده و به روزرسانی شده، و استفاده شده برای ارزیابی و ممیزی؛برای مثال، یک پایگاه ...
database پایگاه داده ( ا ) : اطلاعاتِ جمع آوری شده، ذخیره شده، بررسی شده و به روزرسانی شده، و استفاده شده برای ارزیابی و ممیزی؛برای مثال، یک پایگاه ...
continuous data داده های پیوسته ( اسم ) : داده هایی که مجموعه ای پیوسته از مقادیر ( مثلاً برای متغیرهایی مانند قد، وزن و تیتر آنتی بادی در پاسخ به وا ...