پیشنهاد‌های امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٢,٤٣٢)

بازدید
٥,٩٦٦
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

just like that

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

just like that

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناغافل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

just like that

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

just like that

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

just like that

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

just like that

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

out pop something/someone The egg cracked open and out popped a tiny head

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

What's the scoop? What is the newest information ( on something ) ? What is the news?

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

What's the scoop? What is the newest information ( on something ) ? What is the news?

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

bob your head to move your head down quickly as a way of showing respect, greeting someone, or agreeing with them

پیشنهاد
٠

bob your head

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

die informal to stop working SYN break down The engine spluttered and died

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

die informal to stop working SYN break down The engine spluttered and died

پیشنهاد
٠

die informal to stop working SYN break down The engine spluttered and died

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

The lake is well stocked with fish ( =it contains a lot of fish ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

The lake is well stocked with fish ( =it contains a lot of fish )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

The lake is well stocked with fish ( =it contains a lot of fish )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

sometime formal former Sir Richard Marsh, the sometime chairman of British Rail

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

sometime formal former Sir Richard Marsh, the sometime chairman of British Rail

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

sometime formal former Sir Richard Marsh, the sometime chairman of British Rail

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

sometime formal former Sir Richard Marsh, the sometime chairman of British Rail

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

sometime I guess we all gotta die sometime, eh?

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

sometime I guess we all gotta die sometime, eh?

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

?eh Maybe teenagers aren’t as clueless as everyone thought, eh?

پیشنهاد
٠

violent content

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنی ضرب المثل - > به صلّابه کشیدن رنج و عذاب دادن، سخت گیری بیش از حد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

معنی ضرب المثل - > به صلّابه کشیدن رنج و عذاب دادن، سخت گیری بیش از حد.

پیشنهاد
٠

معنی ضرب المثل - > به صلّابه کشیدن رنج و عذاب دادن، سخت گیری بیش از حد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنی ضرب المثل - > به صلّابه کشیدن رنج و عذاب دادن، سخت گیری بیش از حد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

صلابت. [ ص َ ب َ ] ( ع مص ) سخت شدن. ( غیاث اللغات ) . || ( اِمص ) سختی. ( غیاث اللغات ) . || زَفتی. درشتی. مقابل لینت. || استواری. محکمی. قرصی :. . ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

صلابت. [ ص َ ب َ ] ( ع مص ) سخت شدن. ( غیاث اللغات ) . || ( اِمص ) سختی. ( غیاث اللغات ) . || زَفتی. درشتی. مقابل لینت. || استواری. محکمی. قرصی :. . ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به صلابه کشیدن ؛ به قلاب زدن. به قلاب برآویختن چیزی و مخصوصاً گوشت را.

پیشنهاد
٠

به صلابه کشیدن ؛ به قلاب زدن. به قلاب برآویختن چیزی و مخصوصاً گوشت را.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

at one's discretion

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

at one's discretion

پیشنهاد
٠

حزم بِه از رزم

پیشنهاد
١

discretion is the better part of valour

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

strong language

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

strong language

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

strong language

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

strong language

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

strong language

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

strong language

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

strong language

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

strong language

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Part - owner

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Part - owner

پیشنهاد
٠

part with something to give something to someone else, although you do not want to

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

part company ( with somebody )