پیشنهادهای محمد حسین کریمی (٣٧)
رقص. . . . دست افشانی. . . . پایکوبی. . . .
دختر.
جت. . . . چیزی که مثل برق و باد سرعت دارد. . . .
دست زدن. . . . کف زدن. . . . کف زنی. . . . دو دست را به هم زدن
خانه و کاشانه Home همانHouse است
اقامتگاه
باران. . . . بارش. . . . بارندگی. . . . باریدن. . . . بارون اومدن
حقیقت. . . . حقیقتا. . . . درحقیقت
واقعاً. . . . جدا. . . . جدی. . . . واقعی. . . . به راستی. . . . راستی وقتی آدم از چیزی تعجب میکند، از این کلمه استفاده میکند
جشن. . . . بزن و بکوب. . . . جشن. . . . پایکوبی. . . . مهمانی
دیدن. . . . مطالعه. . . . . تحقیق. . . . یاد گرفتن
شبانگاه. . . . . هنگام شب. . . . . . . . . . شب
🐈 گربه. . . . . حیوانی ملوس. . . . . یک حیوان چهارپا
خوابیدن. خواب.
رنگ. . . . . . . رنگ آمیزی
نقاشی کردن
خواستم چیزی . . . . . . . خواسته ها
نیازمند . . . . . نداری
چهارضلعی
گلدان . . . . . . جای گل. . . . . . . ظرف
خواندن یک چیزی مثل روز نامه مطالعه
عمو عمه خاله دایی
پیدا کردن ، یافنن ، گشتن ،
زنگ تفریح ، موقع استراحت ، وقت استراحت
صحبت نکنید،
نگاه کنید ، به خاطر داشته باشید ، متوجه شید، توجه کنید
رنگ نارنجی. نارنج. پرتغال. نارنگی.
برادر. داداش. از اعضای خانواده
کارگردان، مدیر، رئیس، کسی که دوربین و بازیگران را کنترل میکند
هنرپیشه، هنرمند، بازیگر مرد، هنرپیشه مرد،
مدیر ، کسی که چیزی را مدیریت می کند
قهرمان ، شجاع، دلیر ، دلاور ، اسطوره ، ناجی ،
بد ، اهریمن، احمق، دیوانه
پدر ، باباجان، Dadهمانfather است
خودت ، شما، خودت را
مسابقه کشتی کج
رویال رامبل