ترجمه‌های دکتر محمد شکیبی نژاد (١٣٥)

بازدید
٥٠٥
تاریخ
٣ ماه پیش
متن
A comfortable working environment will increase productivity.
دیدگاه
٣

محیط کار آرام و خوشایند باعث افزایش تعالی کار می شود.

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
Under new management, productivity increased at the factory.
دیدگاه
٤

بهره وری بالای کارخانه تحت نظر مدیر جدید افزایش یافت.

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
Freedom is a heavy taskmaster for those awake enough to appreciate it.
دیدگاه
٤

آزادی مذهبی ست که توسط افراد درست کار و سپاس گزاری به سختی بدست می آید.

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
Once you've told me I won't forget.
دیدگاه
٤

تو بمن گفتی: مرا فراموش نمی کنی. . !

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
Once a writer, always a writer.
دیدگاه
٤

یک نویسنده همواره یک نویسنده است.

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
He calls his mother once a month.
دیدگاه
٤

فرانک ماهی یک بار با مادرش تماس می گرفت.

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
Bully for her; she made the right choice!
دیدگاه
٤

ماریا عجب انتخاب بی نقصی گرفت. . برآوو

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
I read the book in translation, not in the original Norwegian.
دیدگاه
٥

کتاب ترجمه شده از زبان نروژی را خواندم نه کتاب به زبان اصلی . . !

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
A lot of translation is put out to freelances.
دیدگاه
٤

بیشتر موارد ترجمه را به مترجم های آزاد واگذار می کنند. ( مترجم رسمی نیستند )

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
I'm not interested in associating with your lowlife friends.
دیدگاه
٥

واقعاً علاقه به رفت و آمد با شما دوستان رذل و پست ندارم. ( کنایه و اشاره )

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
You're not even a lowlife, scum - sucking maggot!
دیدگاه
٤

تو واقعاً در حد یه مگس و پشه کثافت هم نیستی. . ! ( ایهام و کنایه )

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
You lowlife offspring of Phoenixes and Imps!
دیدگاه
٤

تو یه توله جن بی شعور کوتوله هستی. . . ! ( جمله ناسزا غیر از فحش )

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
Clara : I saw him too, and he seemed like a white knight.
دیدگاه
٤

کلارا:منم دیدم. , به نظرم حرکت شوالیه را انجام داد. . ؟!

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
He drank another mouthful of gin, picked up the white knight and made a tentative move.
دیدگاه
٤

فرانکی یک پیک از جین ( مشروب اسکاتلندی ) نوشید و با تکنیک سریع شوالیه اسب ( مهره سفید ) را جابجا کرد.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
Nujiang River : Completely naked beautiful woman bathhouse meeting group of pictures!
دیدگاه
١١

رودخانه نوجیانگ . . تبلور بانوی زیبای برهنه هست. . . . . !! ( تصویر ذهنی شاعر ) ( جمله استفهام تاکیدی مجهول - مینی مال هایکو )

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
Should be a bathhouse originally, but he knows intermediate one word only: Water.
دیدگاه
١١

حمام بسیار مهم است اما برای آلبرت مهم تر وجود آب هست.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
The takegawara bathhouse is best known for sand baths.
دیدگاه
٣

حمام های شنی ( چشمه آب گرم ) از مناطق معروف کیوشو در ژاپن هست.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
The police department released photos of the suspects.
دیدگاه
٤

پلیس آگاهی عکس هایی از مظنونان ( متهمان ) منتشر کرده.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
The landlord would not release him from his contract.
دیدگاه
٤

صاحب ملک ( مالک ) در قبال طرف مقابل قرارداد را اقاله نمی کند.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
Belt up, will you?
دیدگاه
٥

می شه کمربندت رو ببندی؟ ( جمله ایهامی استفهام تاکیدی )

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
Just belt up, will you!
دیدگاه
٦

تو فقط کمربندت رو ببند. . . ! ( جمله دستوری و تاکیدی هست )

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
Some of the bureaucrats befooled the masses.
دیدگاه
٤

بسیاری از بوروکرات ها با رخنه در جمع مردم آن ها را گمراه می سازند.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
The two parties have reached a consensus.
دیدگاه
٦

دو جناح در آخر به یک اجماع کلی رسیدند.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
He was the first to break the consensus and criticize the proposal.
دیدگاه
٦

تئودور ( اسم بجای ضمیر سوم شخص مفرد مذکر ) تنها فردی از ( کمیته - جلسه - هیت - کمیسیون ) بود که از پیشنهاد طرفین انتقاد کرد.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
The sole British runner, White Knight, was unplaced.
دیدگاه
٤

دونده انگلیسی ب مانند یک شوالیه سفید ( لژیونر قهرمان وشجاع ) آرام و قرار نداشت. ( منظور خط پایان است - معنا در خود جمله مستتر و مجهول است )

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
A sauna in the hotel would be a useful amenity.
دیدگاه
٥

در هتل سونا یکی از خدمات رفاهی مفید است.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
Clearly this was unacceptable both from an amenity point of view and for access by emergency services.
دیدگاه
٥

مبرهن هست که خدمات اضطراری از نظر خدمات رسانی در حد پایین و قابل اعتنا نبود.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
Heating is regarded as a basic amenity.
دیدگاه
٥

سیستم گرمایشی یکی از اصولی ترین وسایل آسایش مدنظر قرار می دهند.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
Modern resorts offer every amenity for shopping during the day, and a choice of clubs, discos and casinos at night.
دیدگاه
٥

امروزه تفرجگاه های مدرن کلیه امکانات از جمله مکان های سرگرمی مانند , کلاب, دیسکو, کازینو و مراکز خرید بصورت شبانه روزی فراهم نموده.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
Yvonne turned and stalked out of the room in disgust.
دیدگاه
٢

ایوان با کراهت بلند شد و با همان تنفر و تکدر سنگین ( قدم زدن با عصبانیت و ناراحتی ) از اتاق خارج شد.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
He has been stalked by the fear and the condemnation of his conscience.
دیدگاه
١٥

متواری شدن رافائل آمیخته با دهشت و نگرانی همراه بود.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
He stalked off without a word.
دیدگاه
١٧

تام ( بجای ضمیر مذکر سوم شخص - He ) بدون آن که کلامی بیان نماید سالن را ترک کرد.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
She stalked off, leaving them all staring after her.
دیدگاه
١٨

در حالی که نگاه دیگران ( بجای ضمیر مونث - She ) گابیریلا دنبال می کردند او بامتانت از اتاق خارج شد.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
These thieves operate with terrifying stealth - they can easily steal from the pockets of unsuspecting travellers.
دیدگاه
٤

سارقان جیب بر با زبردستی بالا هر آن چه در جیب مسافران هست را بدون توجه آن ها ( مسافران ) می ربایند.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
Doctors say it's too risky to try and operate.
دیدگاه
٤

پزشکان اذعان می کنند: این جراحی ( عمل - فعل ) ضریب خطر بالایی دارد.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
This leads to adhoc government intervention which in turn may undermine the consistency and stability of objectives still further.
دیدگاه
٤

این امر موجب دخالت موقت دولت را میسر و درپی آن تزلزل در اهداف و تضعیف ثبات رویه بیشتر می گردد.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
The two parties have united to form a coalition.
دیدگاه
٤

هر دو جناح برای تشکیل یک ائتلاف متحد شدند.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
She acknowledged his presence with a slight nod.
دیدگاه
٤

( خانم /دختر /او ) موافقت خود را با ایما و اشاره ( حرکت سر ) باحضور ( آقا/پسر /او ) نشان داد. ( در ترجمه برگردان به زبان فارسی لزومی به چند فعل پست س ...

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
The neighbor finally acknowledged having witnessed the crime.
دیدگاه
٥

سرانجام همسایه اقرار کرد شاهد جنایت بوده. تذکر مهم❗توضیح مهم: بعضاً مشاهده می گردد ترجمه ها صحیح است اما لازم نیست دو فعل تاکیدی پشت سرهم بیایند👈 بو ...

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
At first, she did not acknowledge being acquainted with the man.
دیدگاه
٥

آن مرد ( عدم ضمیر مذکر و مونث در زبان فارسی ) بمحض دیدار سخنی از آشنایی با او ( مرد ) نکرد.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
He refused to acknowledge the boy as his son.
دیدگاه
٦

آن مرد , پسر را بعنوان فرزند قبول نکرد.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
The professor was forced to acknowledge that the student had been correct after all.
دیدگاه
٤

ناگزیر استاد ! بیان کرد : کار ( فعل - عمل حال چه صحبت یا ارائه سمینار ) دانشجو درست بوده.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
At the front of the book, she acknowledges her husband's help with the research.
دیدگاه
٩

نویسنده در دیباچه کتاب بابت پژوهش از همسرش تقدیر نمود.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
The EEC ( European Economic Community ) came into being.
دیدگاه
٧

بازار مشترک اروپا کشورهای اروپایی را بهم پیوند زد.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
He says negotiations are taking place with the EEC and the World Bank to provide the finance.
دیدگاه
٨

آقای ( F ) ضمن مذاکرات همزمان با صندوق جهانی پول و جامعه مشترک اروپا اذعان داشت که موضوع تامین منابع مالی در جریان است.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
In 1972 Britain left EFTA and joined the EEC.
دیدگاه
٨

مورخ 1972 دولت بریتانیا بدلیل پیوستن به جامعه اقتصادی و بازار مشترک اروپا از عضویتEFTA خارج شد.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
Over - production is seriously unbalancing the EEC economy.
دیدگاه
٧

تولید بیش از حد کشورهای اروپایی باعث اختلال در سیستم جامعه و بازار مشترک اروپا گردیده.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
The country is a member country of EEC.
دیدگاه
٨

کشور ( X ) یکی از اعضاء جامعه اقتصادی اروپا است.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
Over - production is seriously unbalancing the EEC economy.
دیدگاه
٦

تولید بیش از ظرفیت کشورهای اروپایی باعث مشکلات زیاد در

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
She caught the boy as he tried to run away.
دیدگاه
٦

پسر در حال فرار توسط او دستگیر شد