ترجمه‌های دکتر محمدشکیبی نژاد (١٠٧)

بازدید
٢١٩
تاریخ
٧ ساعت پیش
متن
The streets come alive after dark.
دیدگاه
٠

در تاریخی شب جان تازه ایی به خیابان ها می رسد.

تاریخ
٧ ساعت پیش
متن
Her long blonde hair seemed to come alive in the sunlight which gave it golden highlights.
دیدگاه
٠

بهنگام تیغ آفتاب , گیسوان بلند و طلایی مریم با تلالو نور خورشید , طلا باران متبلور می شود. ( کنایه و استعاره , شعر )

تاریخ
٢٣ ساعت پیش
متن
Face others is deliberately insult should disregard still confute?
دیدگاه
٠

مخدوش کردن شخصیت و تعرض کلامی ( توهین ) بصورت آشکار مورد پیگرد قرار نمی گیرد. . !؟ ( جمله استفهام انکاری - مجهول و مفهومی است )

تاریخ
١ روز پیش
متن
I feel absolutely terrific today!
دیدگاه
٠

حس میکنم امروز فوق العاده ام. . . ! ( ایهام و استعاره از سرحالی و شعف )

تاریخ
١ روز پیش
متن
You look terrific in that dress.
دیدگاه
٠

تو با این لباس بواقع محسور کننده ایی . . . !

تاریخ
١ روز پیش
متن
Police attempts to infiltrate neo-Nazi groups were largely unsuccessful.
دیدگاه
٠

بیشتر متدهای پلیس برای نفوذ به حزب نئونازیست ها بی ثمره بوده.

تاریخ
١ روز پیش
متن
Everything goes amiss with him, he has certainly bad luck.
دیدگاه
٠

رونالد واقعاً ( چشم شور ) و بدبیاری هست, هر چیزی با او فاجعه می شود. . . !!

تاریخ
١ روز پیش
متن
Georgia certainly didn't seem to be a fool.
دیدگاه
٠

به نظر نمی رسید جورجا آدم احمقی باشد ( جمله با فعل و قید ایهامی مجهولی است )

تاریخ
١ روز پیش
متن
A generation ago genetic codes were certainly unknown.
دیدگاه
٠

چندین دهه پیش قطعاً کدهای ژنیک نامفهوم و ناشناس بودند.

تاریخ
١ روز پیش
متن
Macmillan wrote back saying that he could certainly help.
دیدگاه
٠

مک میلان در پاسخ اطمینان داد که مساعدت خواهد کرد.

تاریخ
١ روز پیش
متن
I'll certainly carry on living here for the foreseeable future.
دیدگاه
٠

مطمئنا در آینده اینجا زندگی خواهم کرد.

تاریخ
١ هفته پیش
متن
Eternity is not a distance but a decision.
دیدگاه
٣

تا ابدیت فاصله نیست تا ابدیت تصمیم ست.

تاریخ
١ هفته پیش
متن
They haven't been given these rights for eternity - they should justify having them just like most other people have to.
دیدگاه
٣

کلیه حقوق حقه که در اختیار آن ها قرار دارد مادام العمر نیست. آن ها نیز مانند بمانند مردم باید شایستگی لازم را نشان دهند.

تاریخ
١ هفته پیش
متن
Eternity is in love with the productions of time.
دیدگاه
٣

ابدیت عشق, به درازای زندگی ست. ( تولید زمان - ایهام و اشاره )

تاریخ
١ هفته پیش
متن
The judge spared his life but sent him to prison.
دیدگاه
٤

ریاست محکمه مجازات اعدام او را بدل به حبس کرد. ( قاضی نجات دهنده نیست - جمله مجهولی با ایهام و اشاره به مجازات اعدام دارد )

تاریخ
١ هفته پیش
متن
Since it was his first offense, the judge decided to spare him.
دیدگاه
٣

دادرس در پایان دادرسی تصمیم گرفت او که بجرم توهین محاکمه شده بود بدلیل بار اول معاف از کیفر نماید.

تاریخ
١ هفته پیش
متن
Since it was his first offense, the judge decided to spare him.
دیدگاه
٤

دادرس در پایان دادرسی تصمیم گرفت او که بجرم توهین محاکمه شده بود بدلیل بار اول معاف از مجازات نماید.

تاریخ
١ هفته پیش
متن
He was unable to confute the debater.
دیدگاه
٣

مایکل توانایی رد و نقض مجادله طرف مقابل را نداشت.

تاریخ
١ هفته پیش
متن
The lawyer confuted the testimony of the witness by showing actual photographs of the accident.
دیدگاه
٣

وکیل مدافع با ارائه مستندات تصادف جرح شهادت شاهد نقض کرد.

تاریخ
١ هفته پیش
متن
There was an accident at the junction of Highway 12 and North Creek Road.
دیدگاه
٣

بین تقاطع جاده کرایک شمالی و آزاده راه نمره ۱۲ تصادف رخ داده است.

تاریخ
١ هفته پیش
متن
There was a small leak at the junction of the two pipes.
دیدگاه
٣

در مسیر اتصال لوله ها شکاف ریزی مشاهده شد.

تاریخ
١ هفته پیش
متن
The size of the crop depends on the productivity of the soil.
دیدگاه
٣

افزایش محصول متناسب ست با میزان بالای غنای باوری خاک

تاریخ
١ هفته پیش
متن
A comfortable working environment will increase productivity.
دیدگاه
٢

محیط کار آرام و خوشایند باعث افزایش تعالی کار می شود.

تاریخ
١ هفته پیش
متن
Under new management, productivity increased at the factory.
دیدگاه
٣

بهره وری بالای کارخانه تحت نظر مدیر جدید افزایش یافت.

تاریخ
١ هفته پیش
متن
Freedom is a heavy taskmaster for those awake enough to appreciate it.
دیدگاه
٢

آزادی مذهبی ست که توسط افراد درست کار و سپاس گزاری به سختی بدست می آید.

تاریخ
١ هفته پیش
متن
Once you've told me I won't forget.
دیدگاه
٣

تو بمن گفتی: مرا فراموش نمی کنی. . !

تاریخ
١ هفته پیش
متن
Once a writer, always a writer.
دیدگاه
٣

یک نویسنده همواره یک نویسنده است.

تاریخ
١ هفته پیش
متن
He calls his mother once a month.
دیدگاه
٣

فرانک ماهی یک بار با مادرش تماس می گرفت.

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
Bully for her; she made the right choice!
دیدگاه
٤

ماریا عجب انتخاب بی نقصی گرفت. . برآوو

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
I read the book in translation, not in the original Norwegian.
دیدگاه
٤

کتاب ترجمه شده از زبان نروژی را خواندم نه کتاب به زبان اصلی . . !

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
A lot of translation is put out to freelances.
دیدگاه
٣

بیشتر موارد ترجمه را به مترجم های آزاد واگذار می کنند. ( مترجم رسمی نیستند )

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
I'm not interested in associating with your lowlife friends.
دیدگاه
٤

واقعاً علاقه به رفت و آمد با شما دوستان رذل و پست ندارم. ( کنایه و اشاره )

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
You're not even a lowlife, scum - sucking maggot!
دیدگاه
٣

تو واقعاً در حد یه مگس و پشه کثافت هم نیستی. . ! ( ایهام و کنایه )

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
You lowlife offspring of Phoenixes and Imps!
دیدگاه
٣

تو یه توله جن بی شعور کوتوله هستی. . . ! ( جمله ناسزا غیر از فحش )

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
Clara : I saw him too, and he seemed like a white knight.
دیدگاه
٤

کلارا:منم دیدم. , به نظرم حرکت شوالیه را انجام داد. . ؟!

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
He drank another mouthful of gin, picked up the white knight and made a tentative move.
دیدگاه
٤

فرانکی یک پیک از جین ( مشروب اسکاتلندی ) نوشید و با تکنیک سریع شوالیه اسب ( مهره سفید ) را جابجا کرد.

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
Nujiang River : Completely naked beautiful woman bathhouse meeting group of pictures!
دیدگاه
٣

رودخانه نوجیانگ . . تبلور بانوی زیبای برهنه هست. . . . . !! ( تصویر ذهنی شاعر ) ( جمله استفهام تاکیدی مجهول - مینی مال هایکو )

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
Should be a bathhouse originally, but he knows intermediate one word only: Water.
دیدگاه
٣

حمام بسیار مهم است اما برای آلبرت مهم تر وجود آب هست.

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
The takegawara bathhouse is best known for sand baths.
دیدگاه
٢

حمام های شنی ( چشمه آب گرم ) از مناطق معروف کیوشو در ژاپن هست.

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
The police department released photos of the suspects.
دیدگاه
٤

پلیس آگاهی عکس هایی از مظنونان ( متهمان ) منتشر کرده.

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
The landlord would not release him from his contract.
دیدگاه
٤

صاحب ملک ( مالک ) در قبال طرف مقابل قرارداد را اقاله نمی کند.

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
Belt up, will you?
دیدگاه
٣

می شه کمربندت رو ببندی؟ ( جمله ایهامی استفهام تاکیدی )

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
Just belt up, will you!
دیدگاه
٤

تو فقط کمربندت رو ببند. . . ! ( جمله دستوری و تاکیدی هست )

تاریخ
٤ هفته پیش
متن
Some of the bureaucrats befooled the masses.
دیدگاه
٤

بسیاری از بوروکرات ها با رخنه در جمع مردم آن ها را گمراه می سازند.

تاریخ
٤ هفته پیش
متن
The two parties have reached a consensus.
دیدگاه
٥

دو جناح در آخر به یک اجماع کلی رسیدند.

تاریخ
٤ هفته پیش
متن
He was the first to break the consensus and criticize the proposal.
دیدگاه
٥

تئودور ( اسم بجای ضمیر سوم شخص مفرد مذکر ) تنها فردی از ( کمیته - جلسه - هیت - کمیسیون ) بود که از پیشنهاد طرفین انتقاد کرد.

تاریخ
٤ هفته پیش
متن
The sole British runner, White Knight, was unplaced.
دیدگاه
٤

دونده انگلیسی ب مانند یک شوالیه سفید ( لژیونر قهرمان وشجاع ) آرام و قرار نداشت. ( منظور خط پایان است - معنا در خود جمله مستتر و مجهول است )

تاریخ
٤ هفته پیش
متن
A sauna in the hotel would be a useful amenity.
دیدگاه
٥

در هتل سونا یکی از خدمات رفاهی مفید است.

تاریخ
٤ هفته پیش
متن
Clearly this was unacceptable both from an amenity point of view and for access by emergency services.
دیدگاه
٥

مبرهن هست که خدمات اضطراری از نظر خدمات رسانی در حد پایین و قابل اعتنا نبود.

تاریخ
٤ هفته پیش
متن
Heating is regarded as a basic amenity.
دیدگاه
٥

سیستم گرمایشی یکی از اصولی ترین وسایل آسایش مدنظر قرار می دهند.