تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

براحتی از کنار چیزی گذشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

از دیدگاهی روان بدنی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨١

به معنای واقعی کلمه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

تحمل کردن I don’t know why she puts up with him

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٩

ته وتوی کاری یا امری یا چیزی یا مطلبی را درآوردن ؛ به همه ٔ جزئیات آن پی بردن . به تمام آن آگاهی یافتن با فحص و کنجکاوی . نیک از جزئیات امری آگاه شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

به ساز کسی رقصیدن He didn't mean what he was saying. He was just playing to the crowd به درد کسی یا چیزی خوردن a film that plays to stereotypes of ho ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

اگر موافق باشید We can leave now if you like

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

همگانی an all - hands meeting یک گردهمایی همگانی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

همدلانه Compassionate communication is the key to everything ارتباط همدلانه کلید حل مشکلات است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

مصمم و نیرومند

پیشنهاد
٠

همه چیز خود را وسط گذاشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

کسی یا چیزی را تحت نظارت قرار دادن یا بازبینی کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

سوار چیزی یا کسی بودن، آن را کنترل کردن If you're a manager or a leader, you can't be on top of people

پیشنهاد

باد پیمودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

باحال that's so cool pal خیلی باحاله رفیق

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

برجسته a featured item at a sale

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

?what are the things I want people to come away with چیزهایی که می خواهم پس از جدایی در ذهن دیگران ثبت شود، چه هستند؟

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

مأنوس بودن با کسی یا چیزی، همساز بودن His book mostly resonated with young adults کتاب هایش بیشتر با جوانان بالغ مأنوس بود. My ideas for the film r ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

به یک بیان I did very well in school , with a "genius IQ" if you will من در مدرسه عملکرد بسیار خوبی داشتم و به بیانی بهره هوشیم در حد یک نابغه بود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

نهایی کردن یک معامله you need to close 50 deals this year to meet your forecast

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

به کسی آمدن، مناسب حال کسی بودن، مفید بودن، یاور بودن I'm not sure that color works for you من مطمئن نیستم آن رنگ به شما بیاید. ?How can we make it ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

ساطع کردن، منتشر کردن a sweet scent emanating from the blossoms رایحه ای مطبوع که از شکوفه ها ساطع ( منتشر ) می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

مسیر Least - action pathways مسیرهای کنش حداقلی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

نقطه غیر قابل توافق بن بست

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

سنگ تمام گذاشتن He's a nice guy, always ready to go the extra mile for his friends

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

پاسخ معمولی و از پیش تعیین شده به یک سوال Canned responses are predetermined responses to common questions

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

به نظر آمدن He comes across as a very intelligent sensitive man او به نظر مردی حساس و باهوش می آید.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

نقش بازی کردن Several issues are at play in determining the price of gasoline مسائل متعددی در تعیین قیمت بنزین نقش بازی میکنند.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

در سراشیبی موفقیت بودن He was on the fast track at his company

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

روبراه everything is going to be ok همه چیز روبراه خواهد شد.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

نگرانی بی مورد she's always fretting about the children

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

نظام ثبت و انتقال داده عددی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

سندروم کسالت کاری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

ارتباط تنگاتنگ با چیزی داشتن یا برقرار کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢١

کامیاب

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

پیوسته