تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

حداکثر دما

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

حداقل دما

پیشنهاد
٢

جا دادن I put a roof over your head: من بهت جا دادم.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

فلنگ رو بستن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

دیگه کاریتون ندارم می تونید برید

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
-١٧

هیچ کدوم از

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

از سر راه کسی کنار رفتن / اذیت نکردن کسی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

برای مو به معنی از بالا بستن مو هم به کار میره.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

چی شده؟

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

جک و لوبیای سحرآمیز

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

وقتی به کار میره که از کاری که طرف مقابل گفتگو می کنه یا می خواد بکنه خوشمون نیاد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

خلاص شده I'm relieved: خلاص شدم.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

احترام قائل بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

یه خواهشی ازت داشتم.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

رو دور بودن / روبه راه بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

در پاسخ به جوک، وقتی می خواید بگید حرفت جوک بود. بامزه that's a good one: بامزه بود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

پردیس سینمایی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

حین حمل وسایل معادل "آروم" کوتاه شده ی "take it easy"

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

برای کالاها ترجمه ی "گیر آوردن" خوبه به نظرم. I want to find a cheap one: می خوام یه ارزونش رو گیر بیارم.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

ازدواجی / کسی که قصد ازدواج داره

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

کنایه از زیاده روی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

در مقایسه با prison برای مجازات های بلندمدت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

mind your own business: سرت به کار خودت باشه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیشرفت کار به جلو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

دخل داشتن it doesn't concern you. mind your own business: دخلی به تو نداره. سرت به کار خودت باشه.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

حرفشم نزن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

آب گل آلود

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

به معنای بیرون کشیدن هم هست

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

مشکل همینه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای چیدن وسایل خونه هم به کار میره.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

تیپ زدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

در انتهای جمله به کار میره چیزی شبیه "بدون اغراق"

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

کنار کشیدن I immediately shy away: فورا می کشم کنار [از اون کار]

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

دایره های نورانی در تصاویر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای جا گذاشتن وسایل هم به کار میره.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

تمام مدت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

آفتاب سوخته شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

پیچ اجاق گاز

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

رنده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

لیوان مخصوص کودکان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

ظرف میوه خوری / بشقاب میوه خوری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صندلی های میز آشپزخونه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

میز غذاخوری که به طور معمول در آشپزخونه هست ولی ممکنه در dining room جدا هم باشه. اگه در آشپزخونه باشه به صندلی هاش میگن kitchen chair و اگه در اتاق ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

حرکت! / برو بریم! برای شروع پخش چیزی استفاده میشه.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

استخر کوچک و دراز

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

برای مو وقتی استفاده میشه که خیلی کوتاه کنی.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

بلند کردن مو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

انجام کار به یه شیوه ی خاص شاید معرکه انجام دادن کار ترجمه ی خوبی باشه.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

وقتی همه ی اتفاقای بد یه دفعه رخ میده.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

این بالا اینجا