زینب سرآمد - جزئیات مدال‌ها

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

این عبارت در مورد افرادیکه افکار و ...

٢ روز پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

اگر یک فاعل فرضی مثل they در ...

٢ روز پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

چهار جمله اول خانم هیوا را ...

٦ روز پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١ هفته پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

جمله از لحاظ گرامری غلط است. شکل ص ...

١ هفته پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

وسایلتان را بگذارید سر جایشان

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

no way: به هیچ وجه

١ هفته پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

He was waiting at the bus stop.&nb ...

١ هفته پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

این جمله مجهول گذشته است و ش ...

٢ هفته پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

مواجه شدن با جریمه جریمه ای که با ...

٢ هفته پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

در بعضی موارد می شود ساختار جمله ر ...

٤ هفته پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

این جمله گذشته ساده مجهول اس ...

٤ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠٠ رای

-

همه

١ ماه پیش

هر ٢٠ پاسخ صحیح

-

بپرس

١ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

I found you very demanding بعداز ...

١ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

بعد از افعال کمکی do,does,did فعل ...

١ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

Serves you right

١ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

بعد از کلمات پرسشی فعل کمکی لازم ا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lessin: به زبان کودکانه یعنی درس lesson

١ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

پول کسی را باحقه و کلک بالا ...

١ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

یه شوخی داره دهن به دهن می چرخه

٢ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

گزینه چهارم صحیح است درحال حاضر چ ...

٢ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

با اسامی غیر قابل شمارش (uncountab ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gorning: کوتاه شده goodmorning برای افراد تن ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stregthen: املای درست کلمه: Strengthen قوی کرد ...

٣ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

این قسمتی از مکالمه کاملا محاوره‌ا ...

٣ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

Talks فقط برای سوم شخصهای &n ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

0 0: nil nil draw صفر صفر مساوی ( در فوت ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

driving over: to drive to another location that i ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are off your trolley: عقلتون از دست دادی!

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

krebiozen: دارویی جهت درمان سرطان که در ۱۹۵۰ م ...

٣ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

این آهنگی از توپاک شکور است. در ای ...

٣ ماه پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

If I were you If I were in your s ...

٤ ماه پیش

ثبت اولین پرسش

-

بپرس

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dungeon: سیاهچالهاییکه در قلعه های دوره رنسا ...

٥ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

You had better try had better = ف ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lambkin: بچه یا فرد جوانی که مثل بره بی گناه ...

٥ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

یک حرکت انجام دهید یک حرکت بزنید ...

٥ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

مزرعه دار دام دار گل ...

٥ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

من فکر می کردم اون یکشنبه بعدی باش ...

٥ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

٦ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

A) of Collins diction ...

٦ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

to say exactly what you think

٦ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

این جمله شرطی نوع دوم است یعنی حال ...

٦ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

جواب or است ۱. برای انتخاب بین دو ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cool: علاوه بر معانی ذکر شده به معنای: خ ...

٦ ماه پیش

تایید موبایل و ایمیل

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حوصله داشتن: Be patient

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

حوصله داشتن: Be patient

٦ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

٦ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت حداقل ١٠٠ رای

-

همه

٦ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٦ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٦ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٦ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٦ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nature calls me: باید برم دستشویی

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

all in all: روی هم رفته

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

او کر شد: He went deaf.

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

او کر شد: He went deaf.

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hit the horse: باید برم دیرم شده

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hit the horse: باید برم دیرم شده

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تعارفات زیاد: Too much compliment

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

تعارفات زیاد: Too much compliment

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

heart pain: درد دل، غم دل

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

heart pain: درد دل، غم دل

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

MY: ۱. مال من This is my pen ۲. عجب! My ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gucci: معرکه، عالی ( بعد از awsome این کلم ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

athleisure: لباس راحت که معمولا در خانه استفاده ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bitter pill to swallow: وقتی تحمل چیزی مشکله moving away fr ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hey hell: برای جلب توجه مخاطب مورد استفاده قر ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hey hell: برای جلب توجه مخاطب مورد استفاده قر ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ramraid: با ماشین به پنجره فروشگاه زدن و داخ ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ramraid: با ماشین به پنجره فروشگاه زدن و داخ ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ramraid: To drive a vehicle into a shop in o ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

خود برتر بینی: عقده برتربینی

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in a jiffy: تو ایکی ثانیه in a second

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

no way: به هیچ وجه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stem the tide: جلوی جریانی را گرفتن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

plafonnier: کلمه فرانسوی به معنای چراغ سقفی اتو ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

easter island: جزیره ای در شیلی در جنوب شرقی اقیان ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tech savvy: مهارت داشتن در فناوری

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

utilities: Public services خدمات عمومی ( آب، ب ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

squeamish: easily made to feel sick or disgust ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

real estate: بنگاه مشاور املاک

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lead a dog's life: a difficult, boring and unhappy lif ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tee shoo: tissue دستمال کاغذی

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wind 'em up: Wind them up آزردن آنها

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unwrapped: باز کردن بسته بندی

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دختر کره: ملکه زیبایی کره

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ازگیل: Medlar

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

preference: ارجحیت، الویت

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ramraid: با ماشین به پنجره فروشگاهی زدن و دا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mugger: a person who attacks others to stea ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

considerate: One who is careful about orhers' fe ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

panic: suddenly feel frightened so that yo ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nonesense: پوچ، بی معنی، مزخرف Your words are ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

power analysis: تجزیه و تحلیل قدرت

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

an impulse buy: When you buy something that you don ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

an impulse buy: When you buy something that you don ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

back to front: پشت و رو بودن لباس The front side ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

han: dear

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

god forbid: خدا نکنه، حاشا

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fridge: A bad word ( informal )

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cool: علاوه بر معانی ذکر شده به معنای: خ ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

confounding: در آمیختگی، گیج کننده

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

AS: از آنجائیکه، وقتیکه، زمانیکه، همانن ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

integrate: یکپارچه کردن، یکدست کردن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

giveaway: دست بدست دادن عروس و داماد، بخشیدن، ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

healthier: سالم تر، بهداشتی تر، تندرست تر

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

white more: 1. A rural and small town in the La ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ocquisition: acquisition کسب، تحصیل، اکتساب، هدف ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

executing: Capital punishment ( death penalty ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

instant: immediately

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bumpkin: روستایی نادان , آدم بی دست و پا

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bumpkin: روستایی نادان , آدم بی دست و پا

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

erroneous: پر از غلط و اشتباه Full of mistakes

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

zac: نام مذکر 1. Zachary or zechariah ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

culvert: زیر آبگذر، راه آب زیر گذر A structu ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ecxited: برانگیخته، تهییج شده، هیجان زده

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mama bear: از شخصیت های سریال کودکانه آمریکایی ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

you are the and of my life: تو نهایت زندگی من هستی. You are th ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mindbender: ذهن شگفت انگیز

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mindbender: ذهن شگفت انگیز

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as soon as possible: به محض اینکه ( short form =asap )

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reestimate: برآورد مجدد، تخمین دوباره

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

you mean it: منظورت این بود، جدی گفتی

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

insert: جا دادن، جا سازی کردن، داخل چیزی قر ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

psymentology: فرا درمانی Interuniversal mind - ps ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mankini: men's swimsuit

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eversion: علاوه بر معانی ذکر شده به معنی پیچ ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

athleisure wear: athlete leasure

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

russiagate: A late 1990s scandal in Russia رسوا ...

٦ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

training: آموزش از پنجم اکتبر شروع خواهد شد و ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

take up: آن مبل خیلی بزرگ است و اتاق پذیرایی ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

goose bump: تماشای اون فیلم ترسناک موهای بدنمو ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

facilities: این هتل تسهیلات ویژه ای برای استقبا ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take care: آرزوهای صمیمی برای تولدت دارم. عشق ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

canteen: کیفیت غذای غذا خوری معمولا خوب است

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

virgo: جذابیت طرح اصلی سنبله بطور آشکار به ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

turn up: او تهویه هوا را وقتی که ما آنجا را ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mug: او آنقدر تشنه بود که یک لیوان شیر خ ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

boaster: یک لاف زن و یک دروغگو هر دو یکی هست ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

boaster: لاف زن های بزرگ، عمل کننده های کوچک

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

regret: او بخاطر از دست دادن جوانیش پشیمان ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

head teacher: مدیر مدرسه اغلب بعنوان میانجی بین ش ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

head teacher: آنها یک مدیر جدید در مدرسه پسرم انت ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

grounded: تانکر نفت بر روی ساحل شنی مستقر شد

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

limit: محدوده حیاط ما آن ردیف از درختان اس ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

baking soda: ذغال چوب فعال شده ای مانند جوش شیری ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

survival: با مقدار کمی آب احتمال زنده ماندن آ ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

endurance: او در برابر درد تحمل زیادی از خود ن ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

opposite: دیوارهای مقابل

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

loathe: او از سگ کوچولوی زوزه کش آن زن بیزا ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

compete: تیم ما در مقابل چهار تیم دیگر برای ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

prejudice: او از دیدن سطح بالای تکنولوژی که در ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make it: ممنون که به مهمانی ما آمدید؛ خیلی خ ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

probation: زندانی تحت آزادی مشروط قرار گرفت.

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

probation: دزد برای مدت دو سال تحت آزادی مشروط ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

royal: مهر سلطنتی روی نامه خورده بود.

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

leap: او از روی تمام موانعی که سر راه موف ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

leap: او پرید به یک طرف تا از تصادفی جلوگ ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lose track of: داشتم آن مرد را دنبال می کردم که او ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hanker: وقتی تو زندان بودی دلت از همه بیشتر ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rave: آنها در مورد استعداد سرآشپز حسابی ج ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

curmudgeon: آنچه را که آن پیر مرد زود رنج بد عن ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

curmudgeon: بد عنق پیر قربانی تازه ای پیدا کردو ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prank: اون حادثه یک شوخی خرکی بود که بد پی ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cabin: پیشاهنگان جوان تمام تابستان را در ی ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turnover: الان دیگه باید گوشتهای کبابی رو پشت ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gifted: ما تونستیم ببینیم که او خواننده با ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

versatile: این سبزی مختلط را می توان خام یا پخ ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

infect: بچه کوچکتر برادر و خواهرش را به آنف ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

frown: معلم با ترشرویی کلاس را به سکوت وا ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

smite: آنها قیام کردند و دشمنانشان را در ه ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

recall: آیا زمانی را که به ساحل رفتیم تا طل ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drag: دو تا فیل می خواد تا تمام این چوبها ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tantrum: جانی در مغازه قشقرق راه انداخت زیرا ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

indifferent: او همیشه یک مرتد بوده، بی تفاوت نسب ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

circular file: میشه لطفا این کاغذها رو تو سبد کاغذ ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

limited: زمین های محدودی برای چرای گله گاوها ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wake: آن تصادف چشمهای او را به اهمیت رانن ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

relevant: نکته استاداین بود که اتفاقات گذشته ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bump into: چقدر غافلگیر کننده است که اینجا با ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

individual: این جرایم عملکردهای فردی هستند و به ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

engender: کالای ابتکاری باعث تولید موارد مشاب ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take care: مادرم با سه تا بچه که باید از آنها ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prioritize: لازم است که وظایف خود را اولویت بند ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thin: استدلال ناچیز، استدلال سست

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

volatile: خوی دمدمی او همه را عصبی کرد.

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

labyrinthine: ما راهنمای خود را از میان دخمه های ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

description: او توصیف خود را از آن مرد با رگه ای ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

withdrawal: پا پس کشیدن نشانه قدیمی افسردگی است ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

investment: سرمایه گذاری عظیمی جهت به روز کردن ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hangdog: آن پیشرفتی دردناکِ شرم آور برای او ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tie: وفاداریش او را به خانواده گره می زن ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

entity: به عنوان یک موسسه حقوقی، آن کسب و ک ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brown: ماهی را در تابه تفت دادم.

٦ ماه پیش

مدال‌های زینب سرآمد